پیام کابینه جدید
آیا گزینههای پیشنهادی رئیسی برای اقتصاد ایران راهگشا هستند؟
آیسان تنها: «در کره جنوبی پارکینگها را به نحوی میسازند که خودروی بزرگجثه آمریکایی در آن جای نگیرد.» حقیقتاً؟ احتمالاً مدعی چنین گزارهای شانس این را دارد که پای مخاطبانش تاکنون به سئول، بوسان یا دائگو باز نشده باشد. اما آیا برای نفی چنین ادعایی به سیر و سیاحت در شبهجزیره کره نیاز است؟ البته افرادی که شناخت ولو جزئی از مختصات اقتصادی و سیاسی کشور کره جنوبی دارند میتوانند در رد این ادعا استدلال کنند. ادعایی که مربوط به سخنرانی حجت عبدالملکی است و ویدئوی آن این روزها دستبهدست میچرخد. اما چرا نمیتوان به این ویدئو نیز مانند خیل عظیم محتواهایی که در شبکههای اجتماعی تولید میشوند بیاعتنا ماند؟ احتمالاً به این دلیل که نام عبدالملکی به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در لیست رئیس دولت سیزدهم جای دارد و از سخنانش شاید بتوان کدهایی از مشی کلی سیاستگذاریهای اقتصادی دولت پیشرو دریافت کرد. اما سخنان وی حاوی چه پیامهایی است؟ ابتدا اینکه احتمالاً سیاستهای مربوط به خودکفایی و حمایت از تولید داخلی با همه هزینههایی که تاکنون بر کشور تحمیل کرده در دولت آینده مستمر باشد. همچنین اینکه برخی تصمیمگیران دولتی شاید با شیوههای ناکارآمدی مانند کوچک ساختن پارکینگ برای محدود کردن انتخاب شهروندان هم همدلی داشته باشند. اما به هر حال تیم اقتصادی ابراهیم رئیسی هم چندان یکدست نیست. مثل چهره پیشنهادی برای وزیر اقتصاد که به سبقه دانشگاهی وی شاید بتوان امیدوار بود. او عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بوده و اکنون عضو کمیسیون اقتصادی مجلس است. وی پیشتر دفاع جانانه از طرح مالیات بر عایدی سرمایه داشته است. با توجه به اینکه وزارت اقتصاد متولی امور مالیاتی در کشور است شاید از همینرو بتوان تمرکز ویژه وی بر اصلاح نظام مالیاتی را چشمانتظار بود. یکی از گزینههای کلیدی اقتصادی دولتها در ایران معمولاً به سازمان برنامه و بودجه مربوط است. نهاد تنظیم دخل و خرج دولت که به تصمیم رئیسی قرار است به سیدمسعود میرکاظمی برسد. او در سابقه خود مدیرعاملی فروشگاه اتکا را دارد و در مجلس نهم هم نماینده مردم تهران بود. مدتی هم سکاندار وزارت بازرگانی و همچنین وزارت نفت بوده است. وی پیشتر یگانه راهحل معضلات اقتصادی ایران را پیگیری اقتصاد مقاومتی دانسته بود و احتمالاً مشی پیشروی وی را هم بتوان در همین جمله خلاصه کرد. اما حالا بسیاری میگویند برای تعیین عیار تصمیمگیریهای تیم اقتصادی دولت باید منتظر گزینه ریاست بانک مرکزی بود. گزینهای که تا حدودی مشی کلی سیاستهای اقتصادی دولت بعد را روشن میکند. اما آیا واقعاً گزینه بانک مرکزی تا این پایه حساسیت دارد؟ برای کشوری با نهاد قوی سیاستگذاری پولی قاعدتاً باید چنین باشد. اما درباره ایران احتمالاً جای تردید وجود دارد. در دولتهای گذشته هم برج لاجوردی خیابان میرداماد تهران همواره روسایی از سر گذرانده که بعد واگذاری مسند خود اذعان کردهاند حتی یک روز تصمیمگیر نبودهاند. به عبارتی دیگر رئیس بوده ولی ریاست نکردهاند. سبقه سیاستگذاری پولی در ایران هم تا حدودی گواه این مدعاست. تورمهای افسارگسیخته اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته گاهی در کارنامه روسایی درج شده است که بعضاً عنوان استاد تمامی دانشکدههای اقتصاد بهترین دانشگاههای کشور را یدک میکشیدند.