نقش ایوان
برای راحتی مردم چه کارهایی موثرتر و فوریتر از تغییر واحد پول است؟
فاطمه شیرزادی: واحد پول ملی کشور با پیشنهاد دولت و تصویب مجلس شورای اسلامی، در حال تبدیل از ریال به تومان است. قرار است در این فرآیند چهار صفر از پول حذف شود. اخیراً نمایندگان مجلس پس از تصویب کلیات لایحه اصلاح نظام پولی و بانکی، ماده واحده و جزئیات این لایحه را نیز تصویب کردهاند. در صورت تایید این طرح در شورای نگهبان، بانک مرکزی سه ماه وقت دارد تا آییننامه اجرایی اصلاح واحد پول ملی را به دولت ارائه دهد و اقدامات اجرایی را آغاز کند. عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی، پیش از این، زمان مورد نیاز برای آمادهسازی اجرای این طرح را دو تا پنج سال ارزیابی کرده بود. کارشناسان معتقدند اگرچه اجرای این طرح زمانبر است، اما بعید نیست طی ماههای آتی و در دولت فعلی آغاز شود. مسوولان اجرایی و شخص رئیسجمهوری به این تغییر علاقه بسیار نشان میدهند و آن را تسهیلگر امور برای مردم میدانند. حسن روحانی گفته است: «من مصر بودم واحد پول ملی تغییر کند تا مردم راحت شوند. زیرا تمام معاملات با تومان انجام میشود. در واقع ما خواستیم یک مشکل فرهنگی اجتماعی را حل کرده و محاسبات مردم را تسهیل کنیم.»
اما اینکه تغییر واحد پول تا چه اندازه میتواند باعث تسهیل محاسبات شود، پرسشی است که باید هنگام پاسخ به آن، به مقایسه این راحتی احتمالی با هزینههای چنین تغییر گسترده و بزرگی هم توجه شود. اما اولین سوالی که با شنیدن خبر تغییر واحد پول به ذهن میرسد این است که در شرایط بحرانی حال حاضر اقتصاد ایران، تغییر واحد پول و کاستن از تعداد صفرهای روی اسکناسها و دفاتر حسابرسی و حسابهای بانکی تا چه اندازه ضروری و فوری است؟ البته صحبت از حذف چند صفر از پول ملی سالها در فضای اقتصادی ایران مطرح بوده، اما این برنامه در شرایطی در حال آغاز است که به نظر میرسد برای مردم و فعالان اقتصادی کمترین اهمیتی ندارد و حتی به آنها این پیام را مخابره میکند که «خواجه فقط در بند نقش ایوان است». حسین سلاحورزی، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران، در یک یادداشت تلگرامی نوشته است: «گفتوگو در مورد حذف چهار صفر از پول ملی در شرایط حاضر چیزی شبیه تجویز جراحی زیبایی برای بیمار مبتلا به سرطان است.» پویا ناظران، اقتصاددان، نیز با بیان اینکه طبق محاسبات، هر 10 سال نقدینگی 10 برابر میشود و ارزش ریال یکدهم، نوشته است: «هر 10 سال 10 برابر یعنی هر 40 سال چهار صفر اضافه میشود. پاک کردن اثر چهار دهه رشد نقدینگی از روی اسکناسها اشکالی ندارد. ولی حذف چهار صفر صرفاً یک اتفاق حسابداری است و تبعات اقتصادی واقعی ندارد، کمااینکه اگر اتاقی را به جای متر با کیلومتر اندازه بگیریم، اتاق کوچک نمیشود. اگر غرورمان را کنار نگذاریم و بانکداری مدرن را یاد نگیریم، چهار دهه دیگر باز چهار صفر جدید آمده جلو قیمتها.» اما چرا درحالیکه اقتصاددانان سالها بر ضرورت اصلاح هرچه سریعتر نظام بانکی و بودجه دولت تاکید کردهاند، سیاستگذار در نهایت تصمیم گرفته است این پیشپاافتادهترین و کماثرترین گزینه را انتخاب کند؟