شوق تقسیم
دولت از چه چیز و چقدر مالیات بگیرد؟
فاطمه شیرزادی: کارل مارکس میگوید: «در کشورهای آسیایی دو بخش در حکومت وجود دارد؛ یکی جنگ برای غارت خارجی، دیگری مالیات برای غارت داخلی.» نگاه به مالیاتستانی دولت به عنوان «غارت» البته نگاه توسعهیافتهای نیست، اما کشورهای آسیایی مورد اشاره هم توسعهیافته نیستند. در کشور ما طی قرنهای طولانی حکومتهای بسیاری به قدرت رسیدهاند که به غارت مردمان این سرزمین میپرداختند. با چنین سابقهای، توجه دولت در امر مالیاتستانی باید به تعبیر محمد طبیبیان با حساسیت فراوان به سازوکارها معطوف شود. این اقتصاددان که اخیراً در کانال تلگرامی خود یادداشتهای دنبالهداری «پیرامون مالیات» منتشر کرده، معتقد است: «این مهم نیست که امروز دیگ و دیگبر و گلیم و موجودی گندم و گاو و گوسفند و مرغ و تخممرغ و خانه و ملک مردم به زور ستانده نمیشود یا میشود و مردم به کوه میزنند یا از مرز میگریزند، بلکه مهم این است که ما آگاهی دقیقی از این سازوکارها داشته باشیم... نباید به چگونگی انتقال منابع از جامعه به دیگر کسانی که ابزار قدرت را آشکار و پنهان در اختیار دارند بیتوجه بود.» طبیبیان در بخش دیگری از این یادداشتها، اصولی را که آدام اسمیت به عنوان اصول ناظر بر مالیاتستانی پیشنهاد کرده، برشمرده و تشریح کرده است. این اصول عبارتاند از: 1- انصاف و فایدهبری (میزان توان افراد برای مشارکت در تامین هزینههای حکومت و میزان بهرهمندی آنها از مواهب عمومی)؛ 2- اطمینان و سادگی (روشن بودن تکلیف مردم برای مالیات دادن و حذف عدم اطمینانها)؛ 3- رعایت حال مودی (نبود هزار و یک دردسر برای پرداخت مالیات)؛ و 4- کارایی (نحوه هزینهکرد منابع پس از ستاندن مالیاتها).
از این اصول سه اصل اول مبنا و منطق اقتصادی مالیات را تعیین، و سازوکار اعمال آن را مشخص میکنند. نظام مالیاتی حال حاضر در ایران اگر با این اصول سنجیده شود، چه وضعیتی دارد؟
توجه به این اصول بهویژه در شرایط فعلی اقتصاد ایران که دولت با محدودیت شدید درآمدهای نفتی در تنگنا قرار گرفته اهمیت مضاعف پیدا کرده است چراکه مکرراً از «بودجه بدون نفت» سخن گفته میشود و تمایل دولت به تکیه بر درآمدهای مالیاتی. اما در شرایطی که طی دو سال اخیر اقتصاد ایران دستکم 15 درصد کوچکتر شده و در 10 سال گذشته درآمد سرانه مردم ایران نهتنها بیشتر نشده، که کاهش هم یافته، پرسش اساسی این است که این اقتصاد چقدر ظرفیت مالیاتستانی دارد. وانگهی چه کسانی باید مالیات بیشتری بدهند و چه کسانی از معافیت برخوردار شوند؟ رویکردهای چپگرایانهای که از هر فاصله ثروت و درآمد به دنبال مالیات گرفتن است و سیاستگذارانی که فکر میکنند از هرکس وضع مالیاش خوب بود، میتوانند هرقدر که بخواهند مالیات بگیرند، با موضوع «احترام به حقوق مالکیت» چه نسبتی دارند و در صورت تداوم این وضعیت، کیکی که شوق شدیدی به تقسیم آن شکل گرفته، چه ابعادی پیدا میکند؟