فرونشست
واقعاً چرا ما «بزرگ» نمیشویم؟
محمدحسین شاوردی: از حاکمان قبل از انقلاب تا محمود احمدینژاد و حتی حسن روحانی، کمتر دولتمردی داشتهایم که اقتصاد را در معنی دقیق آن دانسته و فهمیده باشد. اغلب سیاستمداران ایرانی اقتصاد را معادل توزیع کالا و خدمات و امتیازات بین مردم میدانند آن هم در پایینترین سطح ممکن از نظر قیمت و بنا به مصلحت و تشخیص شخصی و گروهی و نه مبتنی بر اقتضائات سیاست عمومی. تجربه تزریق ارز و بنزین و منابع ارزان در جامعه ایران طی چندین دهه متمادی عایدی جز به هم خوردن حال عادی جامعه نداشته حال آنکه این رویه مدتهاست در جهان منسوخ شده است. در واقع بذری که از سر رحم دولت بر زمین سست اذهان و آحاد یک جامعه در حال گذار ریخته میشود، حتی اگر با آب و کود رانتی پرورش یابد، اگر هندوانه ابوجهل نباشد، میوه توسعه هم نیست! منابعی که میبایست خرج زیرساخت فرودگاه شود به این شیوه بر باد میرود. آیا جهان هم اینچنین رفتار میکند؟ طبیعتاً نه. فرودگاه «هیثرو» در لندن، فرودگاه جدید استانبول و حالا افتتاح فاز اول فرودگاه «داشینگ» یا ستاره دریایی در پکن را یارانههای دول انگلیس و ترکیه و چین نساخته بلکه این امور حاصل سیاستگذاری مبتنی بر منفعت عمومی، تفکر بلندمدت و استراتژیک هستند که ظرفیتهای جدید را خلق میکنند.
بهرغم سرعت سرسامآور جهان در این بخش، در ایران مدتهاست ساختارها فراموش شدهاند. ذهن جامعه ایران هم در فقدان پاسخهای صریح و دقیق درباره این فرونشست، تنها بر کولهبار حسرتهای خود میافزاید. ایران که روزگاری در دهه 50 قصد داشت با طراحی و توسعه فرودگاه مهرآباد و سپس در دهه 80 با طراحی فرودگاه بینالمللی امام (ره)، تهران را به هاب مسافربری خاورمیانه تبدیل کند، حالا در چنبره تحریم، فساد و یک دولت بزرگ گرفتار شده و دیگر پولی برای توسعه فراساختارها ندارد. منفعت عمومی اما خط باریک سرخی است که از یکسو میتواند دولتها را به کام اژدهای هفتسر دولت بزرگ سوسیالیستی بیندازد یا از دیگر سو، آنها را از تلاش برای رفع شکستهای بازار در تولید کالاهای عمومی برحذر دارد. در ایران سوءتفاهم درباره معنا و مفهوم اقتصاد و دولت به محرک بزرگ شدن بیش از اندازه بودجه منجر شده تا ذهن نهاد عمومی تماماً درگیر رفع و رجوع معضلات روزمره کارمندان شود. دولت حالا مدتهاست که از منافع بلندمدت و عمومی دور شده و جامعه و اقتصاد ایران را از این ناحیه متضرر کرده و اجازه برداشتن گامهای بلند را از همه دریغ کرده است. در واقع اگر منفعت عمده تاسیس فراساختارهایی نظیر فرودگاه بزرگ پکن نصیب اهالی اقتصاد میشود، جامعه و آحاد آن نیز از قِبَل ساختار تازهای که قادر است توانمندیها و استحقاق افراد را بهتر از قبل به فعلیت برساند، گسترش یافته و دولت را به غایت واقعی خود که حل مشکلات است، نزدیک میکند. اهمیت حل نقاط تعارض در توسعه زیرساختهای اقتصادی و سراسری در حدی است که گسترش فراساختارهایی نظیر توسعه شبکههای سراسری بزرگراهها، زیرساختهای فناوری اطلاعات و توسعه بخشهای بهداشت و آموزش زمینه رشد اخلاقی و ذهنی جامعه را فراهم میسازد. در این پرونده سعی کردهایم دلایل بیتوجهی دولتها در ایران را به ایجاد پروژههای بزرگ بررسی کنیم. شاید از دریچه نگاه اقتصاددانان، این تعارض قابل حل باشد.