خروج از برجام پایان جهان نیست
نجات برجام چگونه امکانپذیر است؟
اگر مروری بر تحولات اخیر حوزه برجام داشته باشیم متوجه میشویم که اقدام ایران در رابطه با کاهش تعهدات برجامیاش و تاثیر آن بر اقدامات آتی کشورهای عضو برجام از جمله مسائلی است که این روزها بسیار مطرح میشود و بسیاری را نگران آینده برجام کرده است. در این رابطه باید توجه داشت که سیاست حول امکانهاست و منافع ملی کشورها تابع امکانات آنهاست. قاعدتاً اگر زمان و مکان تغییر کند ممکن است تصمیمات نیز عوض شود.
اگر مروری بر تحولات اخیر حوزه برجام داشته باشیم متوجه میشویم که اقدام ایران در رابطه با کاهش تعهدات برجامیاش و تاثیر آن بر اقدامات آتی کشورهای عضو برجام از جمله مسائلی است که این روزها بسیار مطرح میشود و بسیاری را نگران آینده برجام کرده است. در این رابطه باید توجه داشت که سیاست حول امکانهاست و منافع ملی کشورها تابع امکانات آنهاست. قاعدتاً اگر زمان و مکان تغییر کند ممکن است تصمیمات نیز عوض شود.
در خصوص تصمیم اخیر ایران باید به این نکته توجه داشت که به هر حال در این مقطع عقل جمعی به این نتیجه رسید که این کار انجام شود و این تصمیم ماحصل محاسبات عقلانی، رفتوآمدها، جمعآوری اطلاعات و بحثهایی بوده که صورت گرفته و از آنجا که این تصمیم از طریق شورای عالی امنیت ملی اتخاذشده نشان میدهد که تا حدودی خاصیت فراجناحی دارد. اما در این رابطه که دامنه این تصمیم تا کجا باید باشد، یعنی اینکه آیا باید اقدامات بیشتری اتخاذ میشد یا خیر، اختلافهایی وجود دارد. نکته این است که عالم سیاست یک عالم دینامیک و پویاست. به این مفهوم که ابتدا به ساکن نمیتوان همه گزینهها را روی میز گذاشت و برای رقیب آنها را علنی کرد.
در نتیجه یک گام اولیه برداشته میشود که بر اساس آن، گامهای بعدی تنظیم خواهد شد. بنابراین مشخص است که سیاست ایران در تصمیمگیری اخیر یک سیاست پلکانی است. یعنی پله اول را رفته و منتظر واکنش رقیب است تا پلههای بعدی را طی کند.
نکته دیگر این است که پس از تصمیمگیری ایران طرفهای مقابل واکنشهایی نشان داده و شاهد اتفاقات مهمی در سطح منطقه بودیم؛ مایک پمپئو به عراق سفر کرد؛ فدریکا موگرینی اظهارنظرهایی داشت و وزرای خارجه اروپا جلسه تشکیل دادند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آنها پیام ایران را جدی گرفتهاند که همین خود نکته مثبتی است. اما همچنان باید منتظر باشیم و ببینیم که گامهای عملی بعدی آنها در مقابل ایران چیست و بر اساس آن اقدامات آتی را ارزیابی کنیم.
واقعیت امر این است که پس از خروج دونالد ترامپ از برجام در یکسال گذشته، مساله اصلی در واقع فلسفه وجودی برجام است نه لزوماً چگونگی اجرای آن. تا پیش از اینکه رئیسجمهور آمریکا از این توافق بینالمللی خارج شود، مساله اصلی این بود که ایران چگونه میتواند ایالاتمتحده را وادار کند تا به تعهدات خودش در چارچوب برجام وفادار و پایبند باشد. اما از یکسال قبل سوالی که در ذهن بسیاری از تحلیلگران و تصمیمگیران ایجادشده این است که آیا با لحاظ شرایط موجود و باتوجه به رفتار منفعلانه اروپا حفظ برجام موضوعیت و اهمیت دارد و آیا اساساً تامینکننده منافع ملی کشور است یا خیر؟
این پرسش به این دلیل از اهمیت بالایی برخوردار است که علت اصلی موافقت ایران با برجام این بود که تصمیمگیران و سیاستگذاران کشور در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که این توافق در جهت حفظ منافع ملی کشور است. بنابراین به تعبیر نظریهپردازان، برجام یک متغیر مستقل نبود بلکه متغیری وابسته بود. متغیر مستقل اصلی، منافع ملی ایران بود. در واقع همانطور که در بسیاری از معاهدات بینالمللی ذکر میشود، این معاهدات تا زمانی معتبرند که منافع عالیه یک کشور را تامین بکنند و اگر کشورهای حاضر در یک معاهده تشخیص بدهند که توافقی تهدیدکننده منافع عالیه آن کشور به حساب میآیند این حق را دارند که از چنین پیمانی خارج شوند.
از بسیاری جهات چنین استدلالی را امروز میتوان در مورد برجام نیز بهکار برد. به این معنا که اگر عدهای امیدوار هستند که دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 ایالاتمتحده شکست بخورد و با روی کار آمدن دموکراتها، ایالاتمتحده به برجام برگردد و اگر بر اساس مفاد برجام حق اقدام متقابل وجود داشته باشد، چرا ایران از حق خروج موقت از برجام استفاده نکند؟ به این معنا که به جوامع بینالملل اعلام بکند تا زمانی که ایالاتمتحده به برجام بازنگردد یا اروپا به تعهدات برجامی خود عمل نکند به صورت موقت از این توافق خارج خواهد شد و به محض عمل کردن طرفین مقابل به تعهدات خود ایران نیز به برجام برمیگردد.
در حال حاضر شرایط منطقهای و بینالمللی به نحوی است که نباید مساله برجام را به یک تابو تبدیل کرد به این معنا که برای مثال خروج از برجام به مثابه پایان جهان است. به هر حال ترامپ وارد برخی خط قرمزهای جمهوری اسلامی شده و حتی از خط قرمزها عبور کرده است. خط قرمزهایی که به خاطر آنها پای میز مذاکره رفت و حاضر به توافق در خصوص برجام شد. در چارچوب برجام قرار بود ایران به راحتی نفت خود را بفروشد و پول حاصل از فروش نفت را به کشور برگرداند.
این یکی از خط قرمزهای ما بود و در نامه اخیر حسن روحانی به سران کشورهای اروپایی نیز این موضوع تاکید شده بود. خط قرمز دیگر این بوده که رئیسجمهور فعلی آمریکا، سپاه را در فهرست تروریسم قرار داده است.
با عبور ترامپ از خطوط قرمز ایران میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا ماندن در برجام تامینکننده منافع عالیه کشور هست یا خیر؟ آنچه از متن و فحوای بیانیه شورای امنیت عالی ایران برمیآید این است که تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران بر این باورند که ادامه وضع موجود به معنای بیخاصیت شدن یا بیفایده شدن برجام است و از اینرو تصمیم گرفتند اگر اروپا به تعهداتش عمل نکند، در فرصت باقیمانده به بخشی از تعهداتی که در چارچوب برجام پذیرفتند، پایبند نباشند.
این موضوع نشان میدهد که برداشت و فهم تصمیمگیران در ایران این است که ماندن در برجام دیگر در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود. در واقع تصمیمگیران داخل کشور بر این عقیدهاند که اصرار بیمورد و بیش از حد به حفظ برجام تحت هر شرایطی شاید یک انتخاب عقلایی نباشد. به هر حال واقعیت این است که برجام از ابتدا همانند یک موجود بسیار ضعیف به دنیا آمد.
از همان ابتدای توافق برجام، بر این عقیده بودم که مخالفان برجام چه در ایران و چه در ایالاتمتحده بسیار قویتر از موافقان آن هستند و این واقعیتی است که بسیاری آن را انکار میکردند. واقعیتی که در واقع نباید نادیده گرفته میشد کمااینکه امروز مشاهده میشود که وزن مخالفان برجام دستکم در ایالاتمتحده بسیار سنگینتر از موافقان آن بوده و توانستهاند کنگره و سنا را به خروج این کشور از برجام متقاعد کنند.
واقعیت امر این است که هنوز با ضریب اطمینان بالایی نمیتوان گفت اگر در انتخابات 2020 آمریکا، دونالد ترامپ کارزار را به رقیب خود واگذار کرد، یک اجماع قدرتمند در داخل ایالاتمتحده برای بازگشت به برجام وجود داشته باشد. این موضوع نیز چیزی نیست که بتوان در داخل کشور روی آن حساب ویژهای باز کرد.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت، در شرایط فعلی شاید اصرار بر حفظ برجام تحت هر شرایطی یک گزینه تامینکننده منافع ملی کشور نباشد اما در عین حال باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که به نظر میرسد با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی کنونی کشور و این موضوع که ایران نیز به هیچوجه آماده مواجهه و تحمل یک بحران جدید نیست، نظر تصمیمگیران در داخل کشور این باشد که چنین بحرانی ایجاد نشود. بنابراین حفظ و خروج از برجام بایستی در محدوده عدم شروع یک بحران جدید اتفاق بیفتد و به عبارت سادهتر چه در صورت ماندن ایران در آن چه در صورت خروج ایران از این توافق نباید زمینهساز بروز یک بحران دیگر در کشور شود. البته منظور از بحران در چنین شرایطی، بدون شک بحران اقتصادی است.