تله دولت
اتاقهای بازرگانی در چه مسیری قرار دارند؟
با نزدیک شدن به زمان انتخابات اتاقهای بازرگانی، مطالبات و فعالیتهای پارلمان بخش خصوصی مورد نقد و بررسی کارشناسان و فعالان اقتصادی قرار گرفته است.
فاطمه شیرزادی: با نزدیک شدن به زمان انتخابات اتاقهای بازرگانی، مطالبات و فعالیتهای پارلمان بخش خصوصی مورد نقد و بررسی کارشناسان و فعالان اقتصادی قرار گرفته است. برخی با توجه به اتهاماتی که علیه تعدادی از فعالان اتاقهای بازرگانی وجود دارد، کلیه فعالیتهای اتاق را مورد نقد قرار میدهند، اما برخی تلاش میکنند بر اساس مطالبات مطرحشده، تفاوتهای موجود بین اعضای اتاق را به صورت ریشهایتر تبیین و تحلیل کنند. محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی تهران، معتقد است در زمینه ماموریتهای اتاقهای بازرگانی دو جریان اصلی و قدرتمند در این اتاقها شکل گرفته است. این فعال بخش خصوصی در سرمقالهای که در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شده، مینویسد: «جریان اول را بنیانگذاران اتاق تجارت تهران پایهگذاری کردهاند. آنها ماموریت اصلی اتاق را تسهیل فضای کسبوکار میدانستند و به دنبال تحکیم نهادهای آسیبدیده نظیر مالکیت و رقابت بودند. ادامه این جریان در حال حاضر، اتاقهای بازرگانی را برج مراقبت آزادیهای اقتصادی و مطالبهگر اصلاحات اقتصادی و همینطور دیدهبان فضای کسبوکار میدانند. جریان دوم به اندازه جریان اول ریشهدار و تاریخی نیست و از اواسط دهه ۵۰ پدیدار شده است. این جریان میگوید اتاق باید در برابر ساختار سیاسی، قدرت چانهزنی در هدایت منابع را داشته باشد. این جریان به تشکلهایی نظیر اتاق به مثابه ابزار چانهزنی با دولت مینگرد و معتقد است ماموریت اصلی اتاق باید هدایت منابع به سفره بخش خصوصی باشد. ریشه شکلگیری این جریان به دهه ۵۰ برمیگردد؛ آنجا که قیمت نفت افزایش قابلتوجهی یافت و متناسب با آن جهتگیری اقتصاد سیاسی در توزیع درآمدهای نفتی تغییر کرد. به این ترتیب طبقه جدیدی در بخش خصوصی شکل گرفت که انگیزهاش انباشت سرمایه از راه تولید و تجارت نبود. این طبقه نوظهور تلاش زیادی کرد تا از توزیع درآمدهای نفتی سهم ببرد و به نوعی همسفره دولت در رانتهای نفتی شود. این طبقه رفتهرفته قدرت گرفت و برای آنکه توان چانهزنیاش را با دولت به عنوان مقسم درآمدهای نفتی همواره حفظ کند، از تشکلگرایی استفاده ابزاری کرد.» جلالپور معتقد است دولتمردان نیز به درستی به این دوگانگی دیدگاه پی بردهاند و از همینرو مدام به نقد پارلمان بخشخصوصی میپردازند و میگویند از اتاق صدای واحدی شنیده نمیشود. ریشه این دوگانگی چیست؟ چرا بخشی از فعالان اقتصادی حاضر در اتاقهای بازرگانی به چنین مسیری روی آوردهاند و به جای دیدهبانی فضای کسبوکار به کسب منافع و رانتهای دولتی روی آوردهاند؟ محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان و دبیرکل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) میگوید: «واقعیتی که ما با آن مواجهیم این است که بخش خصوصی واقعی و متکی به خود در کشور ما شکل نگرفته است. نه بخش خصوصی ما توان رشد و توسعه را داشته، نه دولت چنین بخش خصوصی را میخواهد. یعنی نه از طرف بخش خصوصی چنین گرایشی وجود دارد نه از طرف دولت و نه از طرف کلیت حاکمیت.» در این شرایط، آیا میتوان انتظار داشت اتاقهای بازرگانی محل انعکاس مطالبه اقتصاد آزاد باشند؟ جلالپور معتقد است: «نفع بخش خصوصی واقعی در اقتصاد آزاد است نه تیولداری یا سرمایهداری دولتی.» بخش خصوصی واقعی چه جایی در اتاقهای بازرگانی دارد و خواهد داشت؟