نهاد اختلاف
چگونه بین نهادگرایان ایرانی و دیگر اقتصاددانان شکاف ایجاد شد؟
مطالعه مختصر تاریخچه پیدایش شاخه نهادگرایی در علم اقتصاد، که سابقه چندان طولانی هم ندارد، نشان میدهد که تا چه اندازه در تبیین و تشریح پدیدهها در طول زمان، مانند آنچه علم اقتصاد تکاملی در پیش میگیرد، نیاز به بررسی و ارزیابی نقش قواعد، رسوم و سنن، فرهنگ و... سایر نهادهای سیاسی و اجتماعی دارای اهمیت است.
رضا طهماسبی: مطالعه مختصر تاریخچه پیدایش شاخه نهادگرایی در علم اقتصاد، که سابقه چندان طولانی هم ندارد، نشان میدهد که تا چه اندازه در تبیین و تشریح پدیدهها در طول زمان، مانند آنچه علم اقتصاد تکاملی در پیش میگیرد، نیاز به بررسی و ارزیابی نقش قواعد، رسوم و سنن، فرهنگ و... سایر نهادهای سیاسی و اجتماعی دارای اهمیت است. اقتصاددانان شاخصی بودند که دههها قبل در برخی مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که آنچه در نظریه اقتصاد کلاسیک یا نئوکلاسیک وجود دارد برای توضیح چرایی برخی پدیدهها و رویدادها و تغییرات آنها در طول زمان کافی نیست، از اینرو مساله «نهادها» به عنوان قواعد بازی وارد حوزه علم اقتصاد شد یا نظریه بازی به کار گرفته شد تا عملکرد اقتصاد طی سالهای دراز با نقشآفرینی نهادها ارزیابی و مشخص شود چرا یک ملت توسعه مییابد و ملتی دیگر شکست میخورد. اینجاست که علم اقتصاد نهادگرا به میدان میآید و اقتصاددانان با استفاده از این ابزار مهم به بررسی و تبیین کارکرد نهادها و اثرگذاری آنها بر هم و بر روند توسعه میپردازند.
احتمالاً ایران هم به واسطه سرعت تغییر و تحولات دهههای اخیر، تسلط همهجانبه سنتها و باورها و غلبه نهادهای اجتماعی در بطن زندگی و تصمیمگیری و انتخاب افراد، میتواند پر از نمونههای مطالعاتی جذاب برای نهادگرایان و اقتصاد نهادگرایی باشد، و اینکه چرا اقتصاد ایران بهرغم وجود منابع و ظرفیتهای بسیار مدتهاست گرفتار نهادهای بهرهکش شده و توان اصلاح نهادهای بد و شکلدهی و ایجاد نهادهای خوب برای قرار گرفتن در مسیر توسعه را ندارد. نهادگرایی در ایران هم سابقه چندانی ندارد و اقتصاددانانی نیز که خود را نزدیک به تفکر و زیر لوای نهادگرایی میدانند این قرابت را بیشتر در گفتار بروز دادهاند تا در مقالات مکتوب. به ویژه چند چهره شاخص از این گروه که همواره در جبهه نقادی نشسته و تیغ نقدشان تیز است. اختلاف میان این چهرهها و برخی اقتصاددانان غیرنهادگرا، که گاهی نئوکلاسیک، گاهی لیبرال و گاهی نئولیبرال و طرفدار بازار افراطی یا بازار وحشی خوانده میشوند، در یک دهه اخیر شدت گرفته و نمایان شده است. اگرچه این دو طیف در دوره هشتساله دولتهای نهم و دهم هر دو مخالفان سرسخت سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده بودند، این غیرنهادگرایان بودند که از طرف نهادگرایان به اثرگذاری در دولت و گرادهی منتج به تصمیمات غلط متهم میشدند، در حالی که خود یا عملاً راهکاری ارائه نمیدادند یا بهجای راهکار، توصیه میکردند و اندرز میگفتند و همواره در برابر اصلاحات قیمتی موضع منفی داشتند. از همین رو بود که دکتر موسی غنینژاد به دفعات نهادگرایان ایرانی را چپهایی خوانده که لباس نهادگرایی بر تن کردهاند. او در حالی که معتقد است اقتصاددانان نهادگرا در جهان چارچوب بازار رقابتی را میپذیرند تاکید دارد که مهمترین نهاد، نهاد بازار است. نهادگرایان که معمولاً ادبیاتشان با تکیه بر گزارههایی چون عدالت اجتماعی، حمایت از طبقات محروم و اقشار آسیبپذیر، پرهیز از شوک قیمتی و فشار وارد کردن به مردم و... معمولاً برای مخاطب عام جذابتر جلوه میکند، اخیراً و با شدت گرفتن بیثباتیهای اقتصاد ایران، بیش از گذشته به نقد روی آوردهاند تا جایی که مسعود نیلی را وادار به نوشتن مقالهای مفصل و پاسخ دادن به اتهاماتی کردند که به او وارد شده بود.