رانت خواه نه، قربانی اشتباهات
آیا صنعت پتروشیمی ایران گرفتار فرآیندهای نادرست تصمیمگیری شده است؟
صنعت پتروشیمی رانتجو و رانتگیر نیست، آنچه از نظر من نادرست است فرآیندهای تصمیمگیری در سطوح کلان است که صنایع ما را به مخاطره میاندازد.
صنعت پتروشیمی رانتجو و رانتگیر نیست، آنچه از نظر من نادرست است فرآیندهای تصمیمگیری در سطوح کلان است که صنایع ما را به مخاطره میاندازد.
سالهاست رسانهها از رانت پتروشیمی مینویسند اما من فکر میکنم که باید نگاهمان را تغییر دهیم و به صنعت پتروشیمی اصولیتر بپردازیم. واقعیت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم بیشترین درآمد ملی ما از نفت، گاز و پتروشیمی است و این بخشها مزیتهای ویژهای برای ایران ایجاد کردهاند؛ مزیتهایی که اگر به درستی هدایت شوند میتوانند منجر به رفاه و ثروت فراوانی شوند.
ما در ایران به وفور مواد خام داریم و این در مقایسه با رقبای ما در صنعت پتروشیمی یک مزیت بزرگ است. آنها غالباً مواد اولیه را وارد میکنند و در صنعت پتروشیمیشان مورد فرآوری قرار میدهند اما پتروشیمیهای ما مواد اولیه را به میزان فراوان در اختیار دارند و علاوه بر این از نظر دسترسی به آبهای آزاد و صادرات صاحب مزیتهای حملونقل هستند. با وجود این ایران هنوز نتوانسته از تمام ظرفیتهای این گنج عظیم بهرهبرداری کند.
برای اینکه بهتر متوجه ارزش این صنعت شوید بهتر است موضوع را اینگونه بیان کنم که اگر یک بشکه نفت 70 دلار قیمت دارد این میزان نفت در صنعت پتروشیمی صاحب ارزشافزودهای معادل 700 دلار میشود و در صنایع پاییندستی 7000 دلار ارزشافزوده دارد اما سهم ما از این همه فرصت درآمدزایی و موقعیت طلایی چقدر بوده است؟ تقریباً هیچ! ما تنها به صنایع پایه اکتفا کردهایم و البته در همین صنایع پایه هم نتوانستهایم به بلوغ کامل برسیم و از ظرفیتها بهرهبرداری کافی داشته باشیم.
در حال حاضر ایران از 87 ماده پایه صنایع پتروشیمی تنها 37 ماده را فرآوری میکند. به طور تقریبی میتوان گفت که ما تنها قابلیت فرآوری حدود یکسوم مواد پایه را داریم. این موضوع نشان میدهد که در همان گام اول صنعت ظرفیتهای فراوانی را جا گذاشتهایم.
این 87 ماده پایه وقتی که فرآوری شوند و به صنایع پاییندستی برسند قابلیت تولید هزاران ماده ترکیبی را دارند؛ هزاران مادهای که میتواند یک ثروت و ارزشافزوده خیرهکننده برای ما ایجاد کند.
تا همین جای کار متوجه میشویم که خلق این حجم بزرگ از ارزشافزوده میتواند چه میزان اشتغال ایجاد کند. من به ضرس قاطع میگویم که با وجود صنایع پتروشیمی در ایران، این پتانسیل وجود دارد که حتی یک نفر هم بیکار نماند. بنابراین چرا نباید از این صنعت حمایت شود یا چرا نباید آن را در موقعیتهای دشوار اقتصادی دو دستی نگه داریم؟ آن هم در شرایطی که کشورهایی مانند کره جنوبی که مواد اولیه را در اختیار ندارند، صنایع پتروشیمی را سالهاست در کشورشان راهاندازی کرده و توسعه دادهاند. اصولاً پرسش این است که چرا باید کشورهایی مانند چین، آلمان و کره جنوبی با وجود محدودیت دسترسی به مواد اولیه، کالای PVC پزشکی را تولید کنند و ما با وجود برخورداری از مواد اولیه فراوان، PVC را از آنها بخریم؟
ما باید حتماً از این صنعت حمایت کنیم زیرا تقریباً هیچ صنعت دیگری نداریم که از نظر مزیت اقتصادی به پای صنعت پتروشیمی، نفت و گاز برسد.
مشکل ماجرا اینجاست که برنامه جامع و نقشه راه درستی برای توسعه اقتصادیمان نداشتهایم. ما در سند استراتژی توسعه ملیمان به این موضوع توجه نکردهایم که کدام صنایع برایمان صاحب مزیت است و کدام صنعت نه. در واقع اگر مطالعه دقیقی در این زمینه انجام شده بود به این نتیجه میرسیدیم که اصولاً نباید بخشی از صنایع را در کشور ایجاد کنیم و واردات بخشی از کالاها به صرفهتر از تولیدشان است اما چون این نگاه وجود نداشته راه را گم کردهایم.
به عنوان مثال وقتی که من بسته استراتژی توسعه ملی را باز کردم، دیدم که در بند یک به رشد صنعت نساجی اشاره شده بود و در بند 2 به رشد معادن. در یک جایی هم به صنعت پتروشیمی اشاره شده بود.
من این پرسش را مطرح میکنم که صادرات یک کیلوگرم پوشاک درآمد بیشتری دارد یا صادرات یک کیلوگرم کالای پتروشیمی؟! آیا این دو صنعت در تراز و ردیف هم هستند؟ آیا به یک اندازه درآمدزا به شمار میآیند؟ آیا به یک اندازه مزیت تولید دارند؟!
ما در استراتژیهای صنعتیمان به این پرسشها پاسخ دقیق و روشنی ندادهایم که بخواهیم بر اساس آن برنامهریزی کنیم.
دوباره گریزی میزنم به صنعت پتروشیمی... ما در این صنعت با عقبماندگیهای تاریخی مواجه هستیم و در حال حاضر ضریب رشد صنعت پتروشیمی ایران نسبت به جهان یکسوم است. این یعنی اینکه ما در صنعت پتروشیمی رشد لازم را نداشتهایم و تا زمانی که به این رشد و توسعه برسیم باید از صنعت پتروشیمی حمایت کنیم.
با این حال معتقدم آن چیزی که درباره رانت صنایع پتروشیمی میگویند ناشی از سیاستگذاریهای نادرست و غیراصولی است و نه اینکه نباید از این صنعت حمایت شود. «نرخ خوراک» اصلیترین فاکتوری است که با آن صنعت پتروشیمی را متهم به رانتخواهی و رانتجویی میکنند. برای همین نرخ خوراک مشاهده میکنید که یک زمان وزارت صنعت تصمیمگیری میکرد، یک زمان وزارت نفت، زمان دیگر شورای اقتصاد و زمان دیگر دوباره وزارت نفت و... همین مساله به خوبی نشان میدهد که ما بیشتر از آنکه درگیر رانت باشیم از آشفتگی استراتژیهایمان برای توسعه صنعتی رنج میبریم.
به جز این، شرایط اقتصادی ایران همواره گرفتار بیثباتی بوده است. در این وضعیت چاره چیست؟ ما ناچاریم که از صنایعمان به ویژه صنایع صاحب مزیت حمایت کنیم تا بنیادشان از دست نرود. در واقع میتوانم بگویم که صنایع پتروشیمی رانتخواه و رانتجو نیستند، آن چیزی که معادله صنعت پتروشیمی و بسیاری از صنایع دیگر را برهم میزند، سوءرفتارهای مدیریتی و تصمیمگیریهای نادرست است که توسعه صنعتی ایران را در بخشهای مختلف و به ویژه صنعت پتروشیمی به مخاطره میاندازد.
ما در صنعت پتروشیمیمان با وجود داشتن مزایای فراوان هنوز به بلوغ کامل نرسیدهایم.
هنوز ایران نهتنها نتوانسته زنجیرههای ارزشافزوده صنعت پتروشیمی را تکمیل کند و صنایع پاییندستی پتروشیمی را به رشد و بلوغ برساند که صنعت مادر یعنی پتروشیمی هم به ظرفیت کامل نرسیده و آنگونه که باید و شاید رشد نکرده است.
بنابراین ضرورت دارد که ما این صنعت را دو دستی نگه داریم ولو اینکه به آن سوبسید بدهیم یا یارانه پرداخت کنیم یا اسمش را رانت بگذاریم. البته تاکید میکنم که منکر اصلاح ساختار اقتصاد ایران نیستم اما در شرایطی که اقتصاد از بیثباتی رنج میبرد و گرفتار معضلات و دشواریهای فراوان است نمیتوانیم بگوییم که صنعتی اینچنین مهم و ثروتآفرین مورد حمایت قرار نگیرد.
البته مدیران هم باید بدانند که منفعت همگان از جمله اصحاب قدرت در این است که ما در صنایع صاحب مزیتمان رشد کنیم تا بتوانیم در عرصههای بینالمللی و مناسبات قدرت توان چانهزنی داشته باشیم.
چگونه است که کشورهای جهان ما را تحریم میکنند اما ما نمیتوانیم دیگران را تحریم کنیم؟ اگر به عنوان مثال توانسته بودیم به یکی از هابهای بزرگ پتروشیمی تبدیل شویم آیا سایر کشورها به این راحتی میتوانستند ما را تحریم کنند؟ مسلم است که نمیتوانستند زیرا آنها به صنایع ما وابسته بودند. پایان کلام اینکه همگی ما اعم از مردم و مدیران باید نگاهمان را به صنعت پتروشیمی و تواناییهایش فراتر ببریم و از سطح کلانتری ابعاد این صنعت را ببینیم.