ژن خوب صنعت
رانتهای طلایی چگونه ثروتهای افسانهای را به حساب پتروشیمیها ریخت؟
«دلار نیست... پتروشیمیها دلار ندادهاند و بازار به هم ریخته است.» این دیالوگ تکراری را شاید بارها از سبزهمیدان و چهارراه استانبول شنیده باشید. دیالوگی که معمولاً لابهلای خبر دستگیری جمشید بسماللهها و سلاطین سکه گم شده است. درست زمانی که دلالها با چهره شطرنجی در قاب تلویزیون ظاهر میشوند و پلیس از کشف دلارهای خانگی گزارش میدهد، اهالی بازار از «پتروشیمیها» میگویند. پتروشیمیهایی که اگر اراده کنند به راحتی میتوانند بازار ارز ایران را به هم بریزند و قیمتها را بالا و پایین کنند.
مریم شکرانی: «دلار نیست... پتروشیمیها دلار ندادهاند و بازار به هم ریخته است.» این دیالوگ تکراری را شاید بارها از سبزهمیدان و چهارراه استانبول شنیده باشید. دیالوگی که معمولاً لابهلای خبر دستگیری جمشید بسماللهها و سلاطین سکه گم شده است. درست زمانی که دلالها با چهره شطرنجی در قاب تلویزیون ظاهر میشوند و پلیس از کشف دلارهای خانگی گزارش میدهد، اهالی بازار از «پتروشیمیها» میگویند. پتروشیمیهایی که اگر اراده کنند به راحتی میتوانند بازار ارز ایران را به هم بریزند و قیمتها را بالا و پایین کنند.
سالی 12 تا 15 میلیارد دلار ارز در حساب کمتر از 60 واحد پتروشیمی است. اگر رقم سالانه فروش نفت ایران را بین 40 تا 55 میلیارد دلار در نظر بگیریم، متوجه میشوید که چه ثروت کلانی در دست پتروشیمیهاست و آنها با این همه دلار چه قدرتی به هم زدهاند. ماجرا به همینجا ختم نمیشود. درست در شرایطی که بسیاری از ایرانیها تصور میکنند ایرانخودرو و سایپا نورچشمیها و نازپروردههای صنعت مملکتشان هستند، باز هم این پتروشیمیها هستند که در سایه حواشی بازار میدان را در دست گرفتهاند. رانتهای طلایی و امتیازهای عجیب و غریب واحدهای پتروشیمی در شرایطی است که گفته میشود آنها سودآورترین و پولسازترین صنعت ایران به شمار میروند.
همین الان که در حال نوشتن هستم دلار در بازار آزاد رقم 13 هزار تومان را پشت سر گذاشته است اما نرخ خوراک پتروشیمیهای ایران بر اساس دلار 3800تومانی تعیین میشود. ویژهخواری پتروشیمیها به نرخ خوراک خلاصه نمیشود و آنها هر مترمکعب سوختشان را تنها هفت تا هشت سنت خریداری میکنند. این همان گازی است که با قیمت 50 سنت به ترکیه صادر میشود و بیژن زنگنه، وزیر نفت میگوید که هزینه تمامشده هر مترمکعب گاز 14 تا 15 سنت است اما اینکه چرا دولت باید سوخت را با ضرر و زیان به پتروشیمیها بفروشد، پرسشی است که هرگز به آن پاسخ دقیقی نداده است.
مگر نه اینکه سالها پیش اصل 44 را پیش کشیده و گفتند که پتروشیمیها را به بخش خصوصی واگذار کردهاند اما این خصوصیها چه کسانی هستند که دولت اینچنین سخاوتمندانه و بیدریغ برایشان بریز و بپاش میکند؟
جالب است که بدانید نتیجه این همه نازپروردگی پتروشیمیها و رانتهای طلاییشان سرنوشتی مشابه خودروسازان است. خودروسازانی که با هیوندایی کره جنوبی شروع کردهاند اما هنوز در خط تولید پراید درجا میزنند. پتروشیمیهای ایران هم درست همزمان با کره جنوبی شروع کردهاند اما واحدهای ما حالا به درجهای از پیشرفت! رسیدهاند که کالای شبهخام تولید میکنند و به سادهترین مدل فرآوری یعنی ترکیب و تفکیک مواد خام بسنده کردهاند.
با وجود این دولت هنوز هم نمیتواند بپذیرد که دست از سر پتروشیمیها بردارد و بیش از این پول عموم مردم ایران را برایشان هزینه نکند. پولهایی که نتیجهاش توسعه صنایع پاییندستی و رفاه عمومی نبوده و ثروتی افسانهای را پشت دیوارهای بلند واحدهای پتروشیمی حبس کرده است.