کارخانه چاپ پول «خواص»
عواقب بهرهمندی صنایع پتروشیمی از رانتهای مختلف در گفتوگو با پدرام سلطانی
پدرام سلطانی میگوید: صنعتی که وابسته به مزیتهای بالای نفت و گاز است و طلای خالص اقتصاد ایران به شمار میآید، چه حمایتی میخواهد؟ من معتقدم صنعت پتروشیمی ایران با آن سودهای خیرهکننده به هیچ حمایتی نیاز ندارد اما ماجرا این است که آنها به رانت و حمایت معتاد شدهاند.
«دلار برای همه ده دوازده هزار تومان آب میخورد و برای آنها 3800 تومان. صنایع پتروشیمی فقط از تفاوت نرخ خوراکشان بر اساس دلار 3800تومانی حدود 80 هزار میلیارد تومان ثروت بادآورده به دست آوردهاند و جالب است که آنها با وجود آنکه حاشیه سودشان تا 70 درصد میرسد مالیات نمیدهند.» این همان ویژهخواری صنایع پتروشیمی است که پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق ایران از آن حرف میزند. او به تجارت فردا میگوید پتروشیمیها درباره نرخ خوراکشان سفسطه میکنند و در حالی که «طلای خالص اقتصاد ایران» را در مشت گرفتهاند همچنان به دنبال رانت و سودهای بادآورده هم میگردند. نایب رئیس اتاق ایران معتقد است دولت صنایع پتروشیمی را به چالش خودروسازان گرفتار کرده است و در حالی که میتوانست ثروت کلان ناشی از این صنعت را با صنایع پاییندستی در جامعه توزیع کند، آن را در انحصار عده محدودی قرار داده است. عدهای که جزو «خواص» به شمار میآیند و از لابی و قدرت چانهزنی بالایی برخوردارند. به گفته سلطانی پتروشیمی معتاد به حمایت و رانت حالا نهتنها درآمد سرشارش را خرج توسعه صنعت نکرده است که از نظر دانش فنی هم وابسته به خارج از مرزهاست. صنایعی که کارخانه چاپ پول برای انگشتشماری از افراد شدهاند و بدون رعایت اخلاق اجتماعی و استانداردها، محیط زیست زندگی سایر افراد را به کانون انتشار سم تبدیل کردهاند. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا را با پدرام سلطانی میخوانید.
♦♦♦
دلار 4200 به تعبیر خیلیها رانت بزرگ بود اما ما دیدیم که برای پتروشیمیها رقم را از این هم پایینتر در نظر گرفتند و نرخ خوراک را بر اساس دلار 3800 تومان محاسبه کردند. چرا این امتیازات ویژه برای پتروشیمیها وجود دارد؟
به دلیل روابط خاص، به دلیل زد و بند... صنعت پتروشیمی قدرت چانهزنی و لابی بسیار قوی در مجلس و سایر نهادهای تاثیرگذار دارد و به همین دلیل است که صاحبامتیازهای منحصر به فردی شده است که سایر صنایع حتی صنایع بزرگ نتوانستهاند آن را به دست آورند. به عنوان مثال وقتی دولت اعلام کرد میخواهد دلار را با نرخ 4200 تومان تکنرخی کند بهای خوراک پتروشیمیها را از این عدد هم پایینتر گرفت و با دلار 3800تومانی محاسبه کرد. حالا که قیمت دلار در بازار آزاد چیزی حدود 10 تا 11 هزار تومان است، باز هم عدد پتروشیمیها همان است و شما ببینید همین یک فاکتور چه رانت بزرگی ایجاد میکند. الان این پرسش مهم مطرح است که چرا با وجود آنکه دولت گفته است پتروشیمیها الزامی به فروش ارزشان به نرخ 4200 تومان ندارند، همچنان نرخ خوراک آنها 3800 تومان مانده است؟
دلار 3800تومانی چقدر ثروت بادآورده برای پتروشیمیها ایجاد کرده است؟ برآوردی وجود دارد؟
با محاسبه حدودی که خودم انجام دادهام، مابهالتفاوت ریالی نرخ خوراک پتروشیمیها تا نرخ سامانه نیما متجاوز از سالانه 80 هزار میلیارد تومان است که از ثروت عمومی، سرمایه ملی و جیب همه مردم به چند واحد محدود پتروشیمی پرداخت شده است. باید از مدیران پرسید که چرا این پول هنگفت از جیب عموم برداشته شده و به واحدهایی رسیده که متعلق به صندوقها و نهادها و آستانها و... هستند؟
پس چرا پتروشیمیها مدعیاند که نهتنها خوراک را ارزان نمیگیرند که حتی به آنها گرانفروشی میشود؟!
آنها حداقل امسال نمیتوانند چنین ادعایی را به زبان بیاورند. اگر مبنا را به نرخ دلار آزاد بگیریم، بهای خوراک پتروشیمیها از پارسال تا حالا به یکسوم رسیده است.
امسال و جهش قیمت دلار را فاکتور بگیریم، آیا نرخ خوراک پتروشیمی در ایران منطقی است؟
اصلاً فرض کنیم ادعای آنها درست است و نرخ خوراک بالاست. ترازهای مالی آنها که نشان میدهد چه سود گزافی به دست میآورند. پس خودشان هم خوب میدانند که واقعیت را نمیگویند.
ماجرای نرخ خوراک در عربستان چیست که مدام مورد اشاره پتروشیمیهای ایران است؟
ببینید پتروشیمیها مغلطه میکنند و دیگران را به اشتباه میاندازند. چگونه؟! احداث یک واحد جدید پتروشیمی یا توسعه واحدهای قدیمی هزینه سنگینی میطلبد. به همین دلیل رقبای منطقهای و از جمله عربستان خوراک را با تخفیف به واحدهای تازهتاسیس میفروشند. تاکید میکنم «تخفیف برای واحدهای جدید و نه قدیمی، آن هم برای مدت محدود». در این میان پتروشیمیهای قدیمی ایران که نهتنها سالهاست بازگشت سرمایه را تجربه کردهاند که سه تا پنج برابر سرمایه اولیهشان سود بردهاند، نرخ خوراک خود را با نرخ خوراک واحدهای نو و تازهتاسیس عربستان مقایسه میکنند. این مقایسه از اساس اشتباه است و تعمدی انجام میشود تا سفسطه کنند.
با این وضعیت یعنی نرخ خوراک ارزانتر برای پتروشیمیهای جوانتر منطقه، ایران قدرت رقابت دارد یا ادعای پتروشیمیهای مستهلک ما درباره رقابتناپذیری درست است؟
چرا قدرت رقابت وجود ندارد؟! این ادعا هم به کل بیپایه است. اگر قدرت رقابت ندارند پس چرا این همه صادرات دارند و سودهای کلان به دست میآورند؟ چرا هیچ کالای تولیدی در انبار و مخزن آنها نمیماند و تنها ذخیره استراتژیک وجود دارد؟ اگر قدرت رقابت وجود ندارد چرا صنایع پاییندستی له له میزنند و به صنایع بالادستی التماس میکنند اما آنها باز هم پاییندستیها را نادیده میگیرند و صادر میکنند؟ پس معلوم است که قدرت رقابتپذیری وجود دارد و خوب هم وجود دارد. پتروشیمیها به ازای هر یک دلار دریافت خوراک سه دلار تولید میکنند. بنابراین آنها اصلاً مشکل تولید و سودآوری ندارند. ضمن اینکه پتروشیمیهای جوان به مراتب سودآوری کمتری نسبت به پتروشیمیهای قدیمیتر دارند.
اما حجم سرمایهگذاری بالایی میطلبد. سرمایهگذاری در این بخش از عهده بخش خصوصی واقعی برمیآید؟
صنعت پتروشیمی در ایران آنقدر سودآور است که ظرف شش ماه کل سرمایهگذاری انجامشده، برمیگردد و بقیهاش فقط سود است.
چرا باید درآمد 12 میلیارددلاری پتروشیمیها از پرداخت مالیات معاف باشد؟ رقم درآمد، رقم بزرگی است و این را تقریباً همه میدانند...
این مورد هم یکی دیگر از ویژهخواریهای پتروشیمیهاست. ما به جهت اینکه جذابیت لازم را برای جذب سرمایهگذار خارجی نداریم از جیب دولت و ملت به صنایع پتروشیمی حاتمبخشی مالیاتی میکنیم. چه دلیلی وجود دارد که واحدی که ظرف مدت بسیار کوتاهی بازگشت سرمایه دارد 10 سال معافیت مالیاتی بگیرد و تقریباً خوراک و سوختش مفت تمام بشود؟ اصلاً جهتگیری صنایع پتروشیمی ایران غلط است و این به فساد دامن میزند.
واحدهای پتروشیمی ما در شرایط تقریباً مشابه دریافت رانت، بهرهوری و استهلاک قرار دارند. با وجود این حاشیه سودشان اختلاف زیادی دارد. علت چیست؟
ما دو نوع پتروشیمی داریم. صنایعی که از خوراک مایع استفاده میکنند و صنایعی که از خوراک گازی استفاده میکنند. آنهایی که خوراک گازی مصرف میکنند، همانهایی هستند که سودهای کلان و بادآوردهای به جیب میزنند. آنها گاز را با نرخ بسیار ناچیزی از دولت میگیرند. هزینه نقلوانتقال هم ندارند و گاز را در همان محل تولید در عسلویه دریافت و همان جا به محصول تبدیل میکنند. نوع دوم آنهایی هستند که خوراک مایع استفاده میکنند و از آنجا که خوراک مایع خصولتیسازی شده است، اینها خوراک را با نرخ بازار آزاد به پتروشیمیها میفروشند. در نتیجه این دسته از واحدها سود خیلی بالایی ندارند و حاشیه سودشان چیزی حدود 10 تا 30 درصد است اما حاشیه سود پتروشیمیهایی که خوراک گازی مصرف میکنند گاهی تا 70 درصد هم میرسد.
صنعت پتروشیمی ما با وجود دریافت این همه رانت صاحب مزیت شده است یا بدون حمایت هم میتواند اولویتدار باشد؟
ما واقعاً در صنعت پتروشیمی صاحب مزیت هستیم و این ادعا نادرست نیست. ایران برخلاف بسیاری از رقبایش مواد اولیه را در اختیار دارد و با دسترسی آسان به آبهای آزاد حتی هزینه حملونقل هم ندارد. اگر ایران برای برقراری روابط خود با سایر کشورها درگیر مشکلات سیاسی نبود میدیدید که چگونه شرکتهای خارجی و حتی منطقهای برای حضور در صنعت پتروشیمی ما سر و دست میشکستند. صنعت پتروشیمی در ایران طلای خالص است.
این طلای خالص چرا صنایع پاییندستی را بهرهمند نکرده است؟
پتروشیمیها به صنایع پاییندستشان ظلم میکنند. آنها به لحاظ ارتباط تنگاتنگی که با کانونهای قدرت دارند حاضر نیستند حتی یک اپسیلون از مزایای مطلق خود را به صنایع پاییندستشان بدهند و جالب است که مواد اولیه مورد نیاز این صنایع را با قیمتی گران از ترکیه و هند و چین به خودمان میفروشند و در واقع به رقبای خارجی این صنایع تخفیف میدهند. بعد همین رقبای خارجی با قیمت تمامشده کمتر، کالایشان را تولید میکنند و به ایران صادر میکنند. این موضوع جز ظلم به صنایع پاییندستی چه اسمی میتواند بگیرد؟
رانت توزیعی در پتروشیمی تا چه اندازه برای مردم رفاه آورده است؟
صنایع پتروشیمی نهتنها منفعتی برای مردم نداشتهاند که باعث آلوده شدن محیط زیست و فضای زندگی مردم شدهاند. این واحدها ملاحظات زیستمحیطی را رعایت نمیکنند و عسلویه تبدیل به کانون انتشار سم شده است. واحدهای پتروشیمی نهتنها خود را ملزم به رعایت استانداردهای زیستمحیطی نمیدانند که حتی برای توسعه خود هیچگونه زحمتی نکشیدهاند. آنها با این همه سودآوری همچنان از نظر دانش فنی به سایر کشورها وابسته هستند و حتی بخش کوچکی از این سود را صرف توسعه واحدهای خود نمیکنند و به عبارتی پولهای کلان در جایی غیر از صنعت خرج میشود.
یعنی شما میگویید صنایع پتروشیمی بیشتر برای مردم هزینهبردار بوده است؟
ببینید من میگویم صنایع پتروشیمی باید به صورت جدی به اعتراض شهروندی تبدیل شود و مردم بابت پولشان که بدون توجیه به جیب واحدهای پتروشیمی ریخته میشود، مطالبهگری کنند. مگر این صنایع بر اساس اصل 44 واگذار نشدهاند؟ مگر بنابر این نبوده که با اصل 44 شفافیت ایجاد شود؟ پس چگونه است که دولت پتروشیمیها را واگذار میکند اما همچنان به آنها امتیازهای خیرهکننده و ویژه میدهد؟ چه منطقی در این ماجرا وجود دارد که واحدی به غیردولتیها واگذار شود اما همچنان حمایت عجیب دولت را داشته باشد؟
بهانه اعطای خیلی از رانتها حمایت از تولید داخل بوده است. پتروشیمی با آن همه سودآوری واقعاً به حمایت نیاز دارد؟
از نظر من صنایع پتروشیمی به هیچگونه حمایتی نیاز ندارد. صنعتی که وابسته به مزیتهای مطلق نفت و گاز است، دیگر چه حمایتی میخواهد؟ هرگونه حمایت دولتی از صنعت پتروشیمی تنها به معنی رانت و فساد است و خروج از بهرهوری.
با توجه به اظهار نظرتان درباره عربستان، حمایت از پتروشیمیهای جوان هم اشتباه است؟
صنایع جوان یا به اصطلاح صنایع نوزاد نیاز به حمایت یا بهتر است بگوییم بستههای تشویقی سرمایهگذاری دارند البته آن هم با شرط و شروط. در نامهای که اعضای اتاق پیرامون پتروشیمیها نوشتهاند، به این موضوع اشاره شده است. من معتقدم تخفیف نرخ خوراک باید فقط در اختیار صنایع نوزاد قرار بگیرد آن هم به صورت مدتدار و هدفمند. نه اینکه حمایت باعث شود صنعت به اعتیاد حمایت گرفتار شود. دولت باید یک مدت خیلی کوتاه صنایع نوپا را حمایت و سپس به سرعت رها کند چون همانطور که گفتم واحدهای پتروشیمی با وجود سرمایهگذاری سنگین به سرعت بازگشت سرمایه دارند و دیگر نیازی به حمایت از آنها وجود ندارد.
در واقع میشود گفت که ما به اسم حمایت، پتروشیمی را گرفتار معضلی مشابه معضل خودروسازی کردهایم؟
بله، همینطور است. ما این امکان و فرصت را داشتیم که صنعت پتروشیمی را به یک صنعت خلاق، پویا و ثروتآفرین تبدیل کنیم و منافع حاصل از آن را به عموم مردم برسانیم اما پتروشیمیمان را به رانت عادت دادیم و آن را به یک صنعت مستهلک و فرسوده تبدیل کردیم که حتی دانش تولیدش را از خودش ندارد. ما صنعت پتروشیمی را به ترکیب و تفکیک و سادهترین مدل فرآوری و تولید محصول شبهخام تقلیل دادیم. در مجموع ما هیچ نقشه راهی برای پتروشیمی نداشتیم. اینکه مشخص کنیم از کجا برویم و به کجا برسیم؟ نتیجه این اتفاق هم رانت گسترده و فساد بزرگی شده است که محصول پتروشیمیهاست.
چرا با وجود آنکه صنایع پاییندستی میتوانند ارزشافزوده بالاتر و شغل بیشتر ایجاد کنند، چندان مورد توجه سیاستگذاران نبودهاند؟
ایران میتوانست به قطب صادرات صنایع پاییندستی تبدیل شود و بهجای سالانه 15-12 میلیارد دلار درآمد صادرات محصولات پتروشیمی که آن هم به جیب عدهای محدود ریخته میشود، با صادرات صنایع پاییندستی 30 تا 40 میلیارد دلار درآمد داشته باشد. علاوه بر آن اشتغال گسترده ایجاد کند، تولید ناخالص داخلی را بالا ببرد و تراز صادراتی را بهبود دهد و در مجموع منافع حاصل از صنعت پتروشیمی را به دست بخش وسیعی از مردم برساند. جالب است بدانید که برخلاف صنایع بالادستی پتروشیمی که اشتغال کمی ایجاد میکند صنایع پاییندستی ظرفیت ایجاد یکمیلیون و 400 هزار شغل را در درازمدت دارد.
با این حال ارادهای به اصلاح این وضعیت نیست. مدیران خوب میدانند که ادامه این شرایط درست نیست اما اراده و عزمی برای اصلاح وضعیت ندارند و برعکس به نظر میرسد که آنها میخواهند این شرایط را ادامه بدهند.
میخواهند شرایط را ادامه بدهند؟!
بله، وقتی ما میگوییم میخواهیم با فساد مبارزه کنیم اما خوراک را به نرخ دلار 3800تومانی میدهیم، یعنی چشمههای جدید فساد را ایجاد میکنیم. این چه مدل مبارزه با فساد است؟ ببینید تا زمانی که وضعیت صنایع پتروشیمی درست نشود و رانتزدایی از آن اتفاق نیفتد ما با بهرهوری فاصله ایجاد کردهایم، با جهانیشدن فاصله ایجاد کردهایم با منافع ملی فاصله ایجاد کردهایم و در نهایت به فساد دامن زدهایم.
من میگویم دولتی که میخواهد با فساد مبارزه کند باید هرچه زودتر این بساط را جمع کند اما دولت چابک نیست و همانطور که اشاره کردم ارادهای برای اصلاح وجود ندارد. دولت سیاست دلار 4200تومانی را پس گرفت، بسته ارزی نوشت، بخشنامهها و دستورالعملهایش را ابلاغ کرد اما همچنان دلار را برای پتروشیمیها 3800 تومان محاسبه میکند. با نرخ فعلی دلار در بازار آزاد، منافع حاصل از رانت پتروشیمیها امسال سه برابر شده و در حالی که برای دلار تمام بخشهای اقتصاد تصمیمگیری شده است، هیچ تصمیمی برای پتروشیمیها گرفته نشده.
البته همانطور که میگوییم دولت به پتروشیمیها خوراک با نرخ دلار 3800 تومان ندهد از آن طرف هم میگوییم دولت نباید پتروشیمیها را مجبور کند که محصولشان را با دلار 4200 تومان در بورس عرضه کنند. اصلاً چرا باید در بورس چنین فسادی رخ بدهد؟ اینکه دلال وارد معاملات بورسی بشود و تمام مواد اولیه صنایع پاییندستی را بخرد و با دلار آزاد در بازار سیاه بفروشد. ما میگوییم به صنایع پتروشیمی یارانه ندهید و در مقابل اجازه دهید دلارشان را با نرخ منطقی در بازار ثانویه بفروشند.