دملهای چرکین نفت
حمید حسینی از زوایای پیدا و پنهان فساد نفتی در دوران تحریم میگوید
حمید حسینی میگوید: تلاشها برای دور زدن تحریمها بیهوده بود و بخشی از منابع نفت و پولی که برای نقل و انتقال در اختیار بابک زنجانی قرار گرفته بود، هیچگاه به کشور بازنگشت. بخشی از این اتفاقات به دلیل انجام اقدامات غیرحرفهای بود، بخش دیگر به دلیل عدم شناخت از بازارهای نفتی و بخش دیگر هم به دلیل همراهی برخی جریانها با افرادی مانند بابک زنجانی بود که باعث شد فسادهای نفتی در کشور نهادینه شود.
بهاره چراغی: زیر پوست اقتصاد ایران در سالهای اخیر دملهای چرکینی سر باز زدند که ریشه در فسادهای نفتی دوران تحریمها دارند. «ب.ز» یا همان بابک زنجانی، میلیاردر جوانی که در جریان دور زدن تحریمهای بینالمللی دوران محمود احمدینژاد، با کمک «یقهسفیدها» به دلالی فروش بشکههای نفت در آن سوی مرزها مبادرت میورزید، از همان دملها بود که پوست اقتصاد ایران را خراشید. تجربه تشدید تحریمهای ایران در دوره قبل و ظهور فسادهای افسارگسیخته در بخش نفت این موضوع را یادآوری میکند که باز هم احتمال ظهور بابک زنجانیها و در نتیجه فسادهای افسارگسیخته در جریان تحریمهای جدید دونالد ترامپ علیه ایران نیز غیرمحتمل نخواهد بود. در سال 92 فساد نفتی آنچنان دامن اقتصاد کشور را گرفت که مهمترین سازمانهای دولتی مانند وزارت نفت و نیروی انتظامی را هم درگیر خود کرد. حال «تجارت فردا» در گفتوگو با رئیس هیاتمدیره اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی ایران علاوه بر اینکه چگونگی ظهور فسادهای دوره قبل تحریمها در بخش نفت را بازخوانی کرده است، این موضوع را مورد واکاوی قرار داده که با تشدید تحریمهای جدید رئیسجمهوری آمریکا، ایران در معرض چه نوع فسادی در حوزه نفت و درآمدهای نفتی قرار خواهد گرفت.
♦♦♦
در دوران تحریمها به بهانه دور زدن محدودیتهایی که در بخشهای مختلف اقتصادی کشور شکل گرفته بود، فسادهای بیسابقهای به ویژه در بخش نفت پدید آمد. این فسادها در بخش نفت چگونه شکل گرفت؟
بعد از اینکه در 12 آگوست 2010، اتحادیه اروپا به دنبال تحریمهای اعمالشده از سوی آمریکاییها، تحریمهای شدیدتری را در زمینه خرید نفت و ممنوعیت ایجاد سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای ایرانی که در زمینه نفت و گاز طبیعی فعال بودند علیه کشور اتخاذ کرد، بسیاری از افراد گمان میکردند که امکان دور زدن تحریمها و همچنین برقراری مبادلات تجاری با سایر کشورها هنوز وجود دارد. به طوری که هر روز بسیاری از هیاتهای تجاری خارجی به ایران سفر میکردند و در این میان مدیران سادهلوح شرکت نفت وقت هم تقریباً باور کرده بودند که دور زدن تحریمهای سختگیرانه اروپاییها و آمریکاییها شدنی است و کار آنچنان سختی در پیش نخواهد داشت. این هیاتها که با هدف همکاری با ایران دور میز مذاکره با همتایان خود مینشستند، بیشتر از کشورهایی مانند چین، عراق و صربستان بودند که برای گسترش سطح تبادلات اقتصادی وعدههایی به متولیان دولتی میدادند. وعدههای آنها که معمولاً رنگ و بوی اقتصادی داشت در قالب پولهای نقدی بود که قرار بود در ازای خرید نفت خام ایران به حساب خزانه کشور واریز شود. این رفت و آمدها در حالی بود که تصمیمگیران و سیاستگذاران بخش بینالملل وزارت نفت به دلیل شناختی که از بازار نفت داشتند، اعتقادی به این شیوه فروش نفت آن هم در دوران تحریمهای سختگیرانه نداشتند. به اعتقاد آنها معاملات اینچنینی ثمره مطلوبی در پی نداشت و در نتیجه توجهی به پیشنهادهای نفتی مطرحشده از سوی این کشورها نشان نمیدادند. اما در این میان برخی فشارها یقه وزیر نفت و معاون وزیر را گرفت و بارها این سوال پرسیده شد که چرا با این افراد و کشورها که حاضرند نفت ایران را به صورت نقدی خریداری کنند وارد معاملات جدی نمیشوند. اهرمهای فشار معتقد بودند وزیر نفت و معاونانش نمیخواهند با شرکتهایی که در نظر دارند با شیوه پول نقد، نفت ایران را خریداری کنند وارد معامله شوند، زیرا آنان در نظر دارند بشکههای نفت را تنها به شرکتهای بینالمللی عرضه کنند. اما این معادله در نهایت مطابق با خواستههای متولیان وزارت نفت پیش نرفت و سرانجام از روی اجبار قراردادهایی برای فروش نفت به امضا رسید. انعقاد قراردادهای فروش نفت به این خریداران در حالی صورت گرفت که بعد از مدتی دیگر از آنان خبری نشد. با این حال باز هم این فضا وجود داشت که ایران میتواند بشکههای نفت خود را حتی در سایه تحریمها به فروش برساند. در این میان زمانی که راههای فروش نفت به چند خریدار باقیمانده کاملاً بسته شد، مجرای دیگری برای فروش بشکههای نفت خام کشور باز شد. در روزنه جدید، افرادی که نسبتاً در سایر بخشهای اقتصادی موفق عمل کرده بودند، به عنوان گزینههای اصلی دور زدن تحریمهای نفتی برگزیده شدند. نمونه بارز گزینههای جدید، بابک زنجانی بود که در نقل و انتقال درآمدهای حاصل از فروش نفت، توانست 17 میلیارد دلار پول ایران را جابهجا کند. البته به جز بهرهگیری از توانایی امثال بابک زنجانی و معاملات نیروی انتظامی در زمینه فروش نفت، مسیرهای دیگری نیز برای دور زدن تحریمها وجود داشت که میتوان به علاقهمندی سریلانکا به ادامه خریداری نفت از ایران اشاره کرد. بیشتر فسادهایی که در آن زمان در بخش نفت رخ داد، نهتنها فسادهای پشت پردهای بودند که بازار نفت را خراب کرد بلکه عملاً به جز چند محمولهای که به سریلانکاییها فروخته شد، هیچ آورده دیگری برای کشور نداشت. در یک نگاه کلی میتوان گفت تلاشها برای دور زدن تحریمها بیهوده بود و بخشی از منابع نفت و پولی که برای نقل و انتقال در اختیار بابک زنجانی قرار گرفته بود، هیچگاه به کشور بازنگشت. بخشی از این اتفاقات به دلیل انجام اقدامات غیرحرفهای بود، بخش دیگر به دلیل عدم شناخت از بازارهای نفتی و بخش دیگر هم به دلیل همراهی برخی جریانها با افرادی مانند بابک زنجانی بود که باعث شد فسادهای نفتی در کشور نهادینه شود. با این حال شرایط آن روزهای تحریم با دور جدید تحریمهای اعمالشده از سوی ترامپ بسیار متفاوت است. در آن دوران نقل و انتقال پول به سختی امروز نبود، از سوی دیگر بحثهایی مانند پولشویی و FATF در دنیا جدی انگاشته نمیشد و به راحتی میتوانستیم پولها و درآمدها را جابهجا کنیم. اما در دوران فعلی تحریمها، نقل و انتقال پول به پروژهای بسیار سخت بدل شده است. بنابراین به سیاستگذاران توصیه میکنم در شرایط فعلی به فکر دور زدن تحریمها نباشند و تنها در مسیر تعامل با دنیا و حفظ برجام با اروپا گام بردارند تا بتوان معاملات و نقل و انتقالات بانکی را با یورو و از طریق بانکهای اروپایی دنبال کرد. تصمیمسازان کشور اگر بتوانند با اروپاییها روابط خود را پابرجا و بخشی از بازار فروش نفت در اروپا را تثبیت کنند به نظر میرسد نیازی به اقداماتی مانند دور زدن تحریمها وجود نخواهد داشت.
چه عواملی در دوران تحریمهای پیش از برجام باعث شد تا پدیدههایی مانند بابک زنجانی شکل بگیرند؟ به نظر شما چه نوع سیاستگذاری در شکلگیری چنین پدیدههایی نقش مهمی داشتهاند؟
سال 91 بود که اتحادیه اروپا عنوان کرد دیگر نفت ایران را خریداری نمیکند و بانک مرکزی هم در این سال وارد پروسه تحریمها شد. در این بازه زمانی مقدار زیادی نفت و میعانات گازی روی آب در انبار کشتیها وجود داشت و شرایط، شرایط عادی نبود. دولت وقت به هیچ عنوان پیشبینی نمیکرد که بانک مرکزی هم در لیست سیاه تحریمها جای گیرد و میتوان گفت کشور کاملاً غافلگیر شده بود. این غافلگیری باعث شد که سیاستگذاران به هر دری بزنند تا 100 میلیون بشکه میعانات گازی روی آب را تعیین تکلیف کنند. در این میان مشکل دیگری که وجود داشت، مخازن ناکافی بود که ظرفیت ذخیره تولید روزانه 40 هزار میعانات گازی را نداشتند. در نتیجه به دلیل اینکه در خشکی، مخازن و انبارهای کافی وجود نداشت، متولیان مجبور بودند این بشکهها را در کشتیها ذخیره کنند؛ چراکه هنوز به این جمعبندی نرسیده بودند که تولیدات نفت و گاز را به چه سمت و سویی سوق دهند. بنابراین کشور با شرایط ویژهای روبهرو شده بود. از سوی دیگر خوشبینیهایی مبنی بر اینکه میتوان اقداماتی را در دستور کار قرار داد تا نفت را به برخی خریداران خارجی فروخت، هنوز هم وجود داشت. این موضوعات دست به دست هم دادند تا تصمیمات نادرستی در بدنه سیاستگذاری کشور گرفته شود و پای افرادی مانند بابک زنجانی به معاملات نفتی باز شود. اما در حال حاضر در بدنه مدیران فعلی، افرادی پیدا نمیشوند که ریسکهای آن دوران را بپذیرند و شرایط جهانی هم دیگر این اجازه را نمیدهد. از سوی دیگر شرکتهای داخلی نیز حاضر به پذیرفتن ریسک دور زدن تحریمها و ورود پدیدههایی مانند بابک زنجانی در معاملات نفتی نیستند. حال در این شرایط باید چه سازوکارهایی در نظر گرفته شود که معاملات نفتی ایران به در بسته نخورد؟ دیپلماسی مهمترین راهکاری است که میتواند در شرایط امروز که باز هم ردپای تحریمها به چشم میخورد، ما را یاری دهد. همینکه در نشست اوپک توانستیم با عربستان به توافقاتی دست یابیم نشان میدهد میتوان با مذاکره بسیاری از گلوگاهها و چالشهای اقتصادی به ویژه در بخش نفت را برطرف کرد. این در حالی است که ایران شاید بتواند با همکاری سایر کشورها و با استفاده از ارزهای دیجیتال و بورس چین از فشارهایی که احتمالاً از اوایل آبانماه نمایان خواهد شد به سلامت عبور کند.
در زمان تحریمها آیا امکان جلوگیری از ظهور پدیدههایی مانند بابک زنجانی وجود داشت؟
دور زدن تحریمها به معنای یک اقدام غیرشفاف و محرمانه است. در دوران سخت تحریمها جز اینکه به پدیدههایی مانند بابک زنجانی اعتماد شود، چاره دیگری یافت نمیشد. به کار گرفتن زنجانی ریسکی بود که انجام شد و از دیدگاه من نتیجه کارآمدی هم از این اقدام کسب نشد. با این حال شرایط آن روزها با شرایط امروز اصلاً قابل مقایسه نیست. اما در مجموع اینگونه اقدامات و ظهور پدیدههایی مانند زنجانی با ریسک بالا، عدم شفافیت، ابهام و فساد همراه خواهد بود.
افزایش فساد نفتی به واسطه تحریمها و شکلگیری گروههای مافیایی برای دور زدن تحریمها در دوران قبل، تا چه اندازه به اقتصاد ایران هزینه تحمیل کرد؟
تحریمها بیش از 200 میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضرر وارد کرد. در این دوران ایران تولید انبوه و شرکای استراتژیک خود در بخش نفت را از دست داد و در مقابل هزینههایی که برای دور زدن تحریمها صرف کرد، مبلغ بسیار ناچیزی به دست آورد. در دوران تحریمهای قبلی، برخی سادهلوحان تلاش کردند تحریمها را دور بزنند. اما باید این نکته مهم را به یاد داشت، این گروهها از همان ابتدا در نظر نداشتند که به گروههای مافیا تبدیل شوند؛ چراکه به اعتقاد من آنان برنامهای از پیش تعیینشده برای طراحی دور زدن تحریمها در سر نمیپروراندند. آنان تنها به دلیل عدم شناخت از بازارهای نفت و فرآوردههای آن و سادهنگری نسبت به برخی مسائل، به واسطه دور زدن تحریمها به گروههای مافیای نفتی تبدیل شدند که نتیجه این روند معیوب هم چیزی جز افزایش فساد در بخش نفت نبود.
تجربه دوره قبل تحریمها برای اقتصاد امروز ایران که دوباره قرار است متحمل تحریمهای جدیدی شود، چه درسهایی داشته و چگونه میتوان از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کرد تا دوباره بابک زنجانیهای جدیدی ساخته نشوند؟
تجربه دوره قبل تحریمها نشان میدهد که نباید بگذاریم حلقه تحریمها تنگ شود و تمام کشورها به این حلقه بپیوندند. حتی اگر بتوان یک کشور را از این حلقه جدا کرد باز هم به نفع ما خواهد بود. تجربه دوره قبل نشان داد که ما توانایی آنچنانی برای اقدامات جدی در زمینه نفت خام نداریم. تجربه آن روزها بدون شک به ما نشان میدهد اگر تحریمها باز هم به سراغمان آمد، نخستین گام این خواهد بود که تولید نفت خود را در مدار نزولی قرار دهیم و به دنبال راهکارهای کوتاهمدت هم نباشیم. این در حالی است که باز هم تاکید میکنم بهجای اینکه در دوران تحریمها انرژی خود را صرف پدیدههایی مانند بابک زنجانی کنیم، مسیر دیپلماسی کارآمد را در معاملات نفتی در پیش گیریم.
به نظر شما در حال حاضر تحریمهای جدید چه تاثیری بر افزایش فساد نفتی دارند و ممکن است در این دوران چه فسادهایی در حوزه نفت شکل بگیرد؟
من فکر نمیکنم تیم فعلی وزارت نفت این اجازه را بدهند که در دوران تحریمهای جدید، فسادهای سازمانیافتهای در حوزه نفت شکل بگیرد، البته این موضوع را باید در نظر داشت که فضایی هم برای وقوع چنین رخدادهایی دیگر وجود ندارد. بسیار بعید میدانم که از تجربیات گذشته خود درس نگرفته باشیم، تنها مشکلی که در این مسیر وجود دارد، محافظهکاری بیش از اندازهای است که در بخش نفت حاصل شده است. این محافظهکاریها هم به این دلیل است که فعلاً برنامهای برای دور زدن تحریمهای جدید تعبیه نشده است. با این حال معتقدم اتفاقات و فسادهای گذشته دیگر تکرار نخواهد شد و نباید نگران افزایش فساد در بخش نفت کشور بود.
در دوره فعلی چقدر امکان دور زدن تحریمها وجود دارد؟ آیا میتوان انتظار داشت با روشهای پارتیزانی تحریمها را دور زد؟ هزینه این کار چقدر خواهد بود و به چه فسادهایی در بخش نفت دامن خواهد زد؟
برای اینکه بتوان تحریمهای جدید آمریکا را دور زد، چند عامل مهم نقش کلیدی ایفا خواهند کرد. فرصتهای نفتی که در بازار چین برای ایرانیها به وجود آمده، ممکن است برخی معادلهها را تغییر دهد. بسیاری از پالایشگاههای کوچک چینی میتوانند نفت خام ایران را خریداری کنند. از سوی دیگر میتوان با ارز دیجیتال ابزارهایی را مورد استفاده قرار داد تا از مهلکه اقداماتی که منجر به دور زدن تحریمها میشود، دوری کرد. بانک مرکزی ایران در حال حاضر ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین را به رسمیت نمیشناسد. اگر بانک مرکزی در مکانیسم پذیرش ارزهای دیجیتال تغییراتی ایجاد کند، میتوان به عرضه و فروش نفت به کشورهای آسیای شرقی امید بست. شاید اگر از این ابزارهای جدید مالی بهرهگیری شود و به دنبال مشتریان کوچکتری باشیم، در یک همکاری تنگاتنگ و برقراری ارتباط و اعتماد خوب دولت با بخش خصوصی بتوان از گذرگاههای سخت و جانفرسای تحریمها راه نجاتی پیدا کرد. اتفاقاتی که در دوره قبل تحریمها رخ داد، مقداری فضای همکاری بخش خصوصی و دولت در بخش نفت را دچار پیچیدگیهایی کرده است. قطعاً بخش خصوصی توانایی آن را ندارد که بتواند پول و سرمایه پروژهها و محمولههای نفتی را تامین کند. تنها راه این است که بتوان معیارها و راههایی را شناسایی کرد تا بابت هزینههایی که قرار است متقبل شویم، اعتماد وجود داشته باشد.
به نظر شما شروع مجدد تحریمها شامل چه اقداماتی خواهد بود و ترامپ بر چه بخشهایی متمرکز خواهد شد؟
بر اساس جزئیاتی که تاکنون منتشر شده است، بلوکه کردن حسابهای ایرانیان خارج از کشور، همکاری با بانکهای ایرانی، خرید و فروش ارز و... تحریمهایی هستند که آغاز شدهاند. همچنین از اواخر آبانماه هم قرار است تمام فرآوردههای نفتی در زمره تحریمهای آمریکا قرار گیرند. اما در دوره جدید تحریمها ممکن است به دلیل حضور ترامپ، همان تحریمهایی که در دوران اوباما وجود داشت بازگردد اما در نحوه عملیاتی و اجرایی کردن آن شدت بیشتری وجود خواهد داشت. در این میان به نظر میرسد کشورهای بیشتری نسبت به دوره قبل تحریمها در مبادلات اقتصادی از ایران فاصله بگیرند. این در حالی است که تنها شانسی که به چشم میخورد در مورد جنگ تعرفهای است که بین چین، آمریکا و کشورهای اروپایی آغاز شده است. اگر جنگهای تعرفهای در میان این کشورها حل نشود، فرصتی برای ایران ایجاد میشود تا کشورهای اروپایی و چین همکاری بیشتری با ایران در زمینه نفت و فرآوردههای آن برقرار کنند تا ما بتوانیم از شکافی که ایجاد شده است بهره لازم و کافی را ببریم. با این حال پیشبینی میشود کره جنوبی و ژاپن کشورهایی هستند که در مرحله نخست تحریمها، ارتباط نفتی خود با ایران را قطع کنند. در مرحله بعد هم اروپاییها هستند که در معرض تهدید تحریمها هستند که احتمالاً خرید نفت از ایران را متوقف کنند یا کاهش دهند.
امکان دارد اروپا در مقابل تحریمهای وضعشده از سوی آمریکا بایستد و مسیری برای انتقال پول به ایران طراحی کند؟ یا اروپا نیز به تدریج در عمل با آمریکا همراه خواهد شد؟
اروپا میتواند در مقابل این تحریمها ایستادگی کند، اما مساله اصلی اینجاست که آیا شرکتها و پالایشگاههای اروپایی با دولتهای خود همکاری میکنند یا خیر، که به نظر من بعید به نظر میرسد. نگاه اروپاییها به برجام نگاهی امنیتی است نه نگاه اقتصادی. البته تاکنون اروپا نشان داده که برای حفظ برجام کاملاً جدی است و در این مسیر تلاشهایی را نیز در دست اقدام دارد. محمدجواد ظریف هم اعلام کرده است که اروپا همچنان به خرید نفت خود از ایران ادامه میدهد و مبادلات بانکی را با طرف ایرانی خود قطع نخواهد کرد. امیدوار هستیم مذاکراتی که با اروپا آغاز شده به نتیجه برسد. اگر سیگنالهای منفی در مورد FATF را متوقف کنیم، این شانس وجود خواهد داشت که اروپا به دلیل منافع امنیتی خود و اختلافاتی که روی تعرفهها با آمریکا دارد در مقابل تحریمهای جدید ایستادگی کند و این جریان به نفع ما ختم به خیر شود.