شناسه خبر : 26678 لینک کوتاه

دشواری تصمیم‌گیری

چرا روزهای سخت اقتصاد ایران تمام نمی‌شود؟

روزهای سخت اقتصاد ایران تمام نمی‌شود، بلکه از سالی به سال دیگر منتقل می‌شود. حداقل در سه سال گذشته، گزاره «سخت‌ترین سال اقتصاد ایران پس از انقلاب» هر سال از زبان کارشناسان شنیده شده است؛ یک‌بار برای مثبت کردن رشد اقتصادی، زمانی برای رویارویی با بحران‌هایی که به ابرچالش تبدیل شده است و در نهایت داستانی که چند سالی است پایان ندارد.

  رضا طهماسبی: روزهای سخت اقتصاد ایران تمام نمی‌شود، بلکه از سالی به سال دیگر منتقل می‌شود. حداقل در سه سال گذشته، گزاره «سخت‌ترین سال اقتصاد ایران پس از انقلاب» هر سال از زبان کارشناسان شنیده شده است؛ یک‌بار برای مثبت کردن رشد اقتصادی،  زمانی برای رویارویی با بحران‌هایی که به ابرچالش تبدیل شده است و در نهایت داستانی که چند سالی است پایان ندارد. سال 97 نیز شروعش با بحران ارزی و جهش قیمت‌ها بود که اقدامات ضربتی و دستوری در اقتصاد را به دنبال داشت و دلسردی فعالان اقتصادی بخش خصوصی. تا تصمیم نهایی دونالد ترامپ برای ماندن یا خروج از برجام زمانی نمانده و احتمال زیادی می‌رود که با خروج از برجام، این منفذ امیدواری بخش خصوصی به آینده اقتصاد از بین برود، آن هم در شرایطی که اختلافات داخلی در حوزه سیاسی به حد بالایی رسیده است. همان‌گونه که از نیمه‌های سال قبل مشخص شده بود، با انتخاب ترامپ و در دستور کار قرار گرفتن سیاست‌های اعمال فشار علیه ایران از سوی آمریکا، تغییرات گسترده در نظام حاکم بر عربستان سعودی و تشدید تنش‌های منطقه‌ای بین ایران و عربستان و اتحادیه عرب، فضای بین‌الملل برای مراودات اقتصادی ایران دوباره متشنج شد. سختی کار در بازارهای بین‌المللی و ناامیدی از باز شدن کانال‌هایی که پیش از این امید می‌رفت با اجرایی شدن برجام گشوده شود، ضربه سختی به کار و تلاش فعالان اقتصادی وارد کرده است. جدا از مساله تنش‌های بین‌المللی که البته برای اقتصادی که تلاش دارد از چنبره نفت بگذرد و تولیدی صادرات‌محور داشته باشد بسیار مهم است، تنش‌های داخلی نیز به بالاترین سطح خود رسیده است. کمتر سابقه داشته است که این اندازه اختلافات سیاسی گروه‌های مختلف شدت یابد و تریبون‌ها و سایر ابزار اطلاع‌رسانی به میدانی برای نزاع کلامی تبدیل شود. در چنین شرایطی فعالان بخش خصوصی جز دلسردی از ثبات و نومیدی از بهبود چه پیامی دریافت می‌کنند؟

اینکه راه احیای امید از کجا می‌گذرد، داستانی است پر از آب چشم که بارها و بارها گذرگاه‌های آن گفته شده اما آنچه به جایی نرسد، فریاد است. احتمالاً بهترین گزینه این است که فارغ از سختی‌های فضای بین‌الملل، که به جای خود باید رسیدگی شود، توجه دولت و حاکمیت باید بیشتر معطوف به بهبود فضای داخلی باشد. حجم خروج سرمایه از کشور در دو سال اخیر نشان داده است که اگر نومیدی فعالان اقتصادی و یأس اجتماعی برطرف نشود، هزینه‌های تحمیل‌شده به اقتصاد ایران رو به سنگین‌تر شدن می‌گذارد. تلاش دولت و حاکمیت برای باز کردن بیشتر فضای اجتماعی و اقتصادی به عموم مردم جامعه امکان تنفس بهتر و بیشتری خواهد داد. ترویج تساهل و تسامح از سوی مسوولان و پیشه کردن مدارا با صداهای منتقد و نظرات مخالف، این امیدواری را در جامعه ایجاد می‌کند که تک‌قطبی کردن و تک‌صدایی کردن جامعه، هدف نیست. آزادی بیشتر در اقتصاد و برداشتن محدودیت‌های غیرضروری، می‌تواند فعالان اقتصادی را به توسعه کار و سرمایه‌گذاری بیشتر ترغیب کند، کاری که اکنون به کل از آن دست کشیده یا به تاخیرش انداخته‌اند. مسیرهای احیای امید احتمالاً بیشترند اما اولین گذرگاه گسترده کردن آزادی‌های اجتماعی و اقتصادی است، و نه الزاماً سیاسی.  

دراین پرونده بخوانید ...