هراس بازنشستگی
چرا نگرانی درباره کسری صندوقهای بازنشستگی افزایش یافته است؟
بحران صندوقهای بازنشستگی دیگر فقط موضوع هشدارهای کارشناسانه نیست. وضعیت صندوقهای بازنشستگی آنقدر چالشبرانگیز شده که عالیترین مقام اجرایی کشور نیز برای توصیف آن از واژه «بحران» استفاده میکند.
بحران صندوقهای بازنشستگی دیگر فقط موضوع هشدارهای کارشناسانه نیست. وضعیت صندوقهای بازنشستگی آنقدر چالشبرانگیز شده که عالیترین مقام اجرایی کشور نیز برای توصیف آن از واژه «بحران» استفاده میکند. حسن روحانی، رئیسجمهوری، در جلسه رای اعتماد به وزیران کابینه دوازدهم در مجلس شورای اسلامی در مردادماه سال 1396 بخشی از سخنان خود را به این موضوع اختصاص داد. روحانی همه صندوقهای بیمه و بازنشستگی را «دچار بحران» توصیف کرد و گفت: صندوقهای بازنشستگی از ثبات و پایداری برخوردار نیستند و وابستگی کامل به دولت دارند در حالی که باید مستقل باشند. به گفته رئیسجمهوری درآمد حاصله دولت ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است؛ در حالی که سال گذشته ۴۰ هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی از سوی دولت تخصیص داده شد.
علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نیز در مردادماه 1396 و پیش از گرفتن رای اعتماد دوباره از مجلس، در گفتوگویی با ایسنا، از کسری شدید بودجه صندوقهای بازنشستگی و فقدان پایداری مالی آنها سخن گفت و اذعان کرد در ۱۰ سال آینده معضلات مربوط به صندوقهای بازنشستگی گریبانگیر خواهند شد. البته این معضلات بسیار زودتر از آنچه تصور میشد و چند ماه بعد از آغاز دور جدید وزارت ربیعی، «گریبانگیر» شد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی چندی پس از کسب رای اعتماد با مسائل مختلف بازنشستگان و تجمعهای اعتراضی آنها مواجه شد. هشتم اسفندماه 1396 جمعی از بازنشستگان کشوری مقابل وزارت کار تجمع کردند. ربیعی نیز در جمع آنها حاضر شد و سه ساعت با آنها گفتوگو کرد. طبق گزارش ایسنا، ربیعی در جمع معترضان گفت: من از نزدیک با مشکلات شما آشنا هستم. من برای اولین بار در تلویزیون راجع به کاهش 67درصدی قدرت خرید بازنشستهها صحبت و موضوع را به عنوان مساله مطرح کردم بنابراین نمیتوان گفت که با این مساله آشنا نیستم. خواسته این معترضان که بر اساس گزارش ایلنا، بازنشستگان آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و چند ارگان دولتی دیگر بودند، رفع تبعیض در پرداخت مستمریها، اجرای دقیق همسانسازی و ارتقای سطح بیمه تکمیلی و پایه بود. پیش از تجمع روز هشتم اسفندماه نیز بازنشستگان کشوری بارها مقابل نهادهای مرتبط از جمله مجلس تجمع اعتراضی برگزار کردند. اما این معترضان تنها بازنشستگانی نیستند که در ماههای اخیر به وضعیت خود اعتراض کردهاند. کارگران بازنشسته فولاد و ذوبآهن نیز بارها در قالب تجمعات اعتراضی خواستار رسیدگی به مشکلات و پرداخت مطالباتشان شدهاند. تجمعهای اعتراضی مختلف در سال 1396 شاید از اولین نمودهای اجتماعی آشکار این ابرچالش باشند. اما مسائل بازنشستگان که ناشی از بحران صندوقهای بازنشستگی است، اگرچه بهتازگی تا حدودی مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته، اما پیش از این بارها موضوع هشدار کارشناسان بوده است. مسعود نیلی، دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقتصادی، مساله صندوقهای بازنشستگی را در کنار «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیستمحیطی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» بهعنوان شش ابرچالش اقتصاد ایران معرفی میکند. نیلی معتقد است بحران صندوقهای بازنشستگی ریشه در اقدامات نادرست طی سه دهه گذشته دارد و بذر آن در گذشته کاشته شده است. اما این «بذر» را چه کسانی (ناخواسته یا ندانسته) و چگونه کاشتهاند؟ اساساً منظور از بحران صندوقهای بازنشستگی چیست و صندوقهای بازنشستگی در حال حاضر چه وضعیتی دارند؟
نظام بازنشستگی در ایران از چهار صندوق بزرگ و حدود 14 صندوق کوچک تشکیل شده است که در مجموع بیش از 55 میلیون نفر معادل حدود 69 درصد از جمعیت کشور را تحت پوشش خود قرار دادهاند. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تا سال 1395 سازمان تامین اجتماعی 41 میلیون و 433 هزار نفر، سازمان بازنشستگی کشوری پنج میلیون و 961 هزار نفر و سایر صندوقها هفت میلیون و 987 هزار نفر بیمهشده اصلی و تبعی را تحت پوشش قرار دادهاند.
گفته میشود در حال حاضر عمده این صندوقها بحرانزده هستند. به طوری که مردادماه 1392 علی ربیعی در یک نشست خبری گفت: «آماری که بنده از صندوقها دارم نشان از آن است که فقط وضعیت یک صندوق خوب بوده که آن هم به زیر افتاده است و بقیه صندوقها، صندوقهای ورشکسته هستند.» طبق گزارش تسنیم، او در این نشست اعلام کرد: «سازمان بینالمللی کار درباره نسبت بیمهشدگان به مستمریبگیران عدد شش را یک عدد خطر اعلام کرده است، مثلاً در سال 1340 این نسبت 5 /35 بود و متاسفانه در سال 1380 این نسبت به 23 /8 رسید و در سال 85 این نسبت به 6 /6 رسید و فکر میکنم در حال حاضر در مرز خطر هستیم.» اسماعیل گرجیپور، مدیرکل دفتر بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نیز در گفتوگو با تجارت فردا گفته است: «نرخ پشتیبانی به این معناست که چند نفر باید حق بیمه بپردازند که یک مستمریبگیر حقوق خود را دریافت کند. در حالت عادی این نرخ باید هفت باشد که وضعیت صندوقهای بازنشستگی طبیعی باشد. یعنی به ازای هر هفت نفر شاغلی که حق بیمه به یک صندوق میپردازد یک نفر مستمری بگیرد. اما اگر این نرخ به زیر پنج برسد یعنی زنگ بحران در صندوقهای بازنشستگی به صدا درآمده و آن صندوق به مشکل خورده است.» اما صندوقهای بازنشستگی ایران در حال حاضر از نظر نسبت پشتیبانی چه وضعیتی دارند؟ بر اساس اطلاعات سال 1395، نسبت وابستگی در سازمان تامین اجتماعی 57 /4 و در صندوق بازنشستگی کشوری 93 /0 است. این نسبت در صندوق بانکها، صندوق صنعت نفت، صندوق هواپیمایی هما، صندوق شهرداری تهران و بیمه مرکزی کمتر از دو و در صندوقهای کارکنان فولاد، بانک مرکزی، صداوسیما، صندوق ملی مس ایران، صندوق سازمان بنادر و کشتیرانی کمتر از یک است. نسبت پشتیبانی در صندوق آیندهساز 60 /2 و در صندوق بیمه ایران 07 /3 است. در میان صندوقهایی که اطلاعات آنها در دسترس است وضعیت صندوق وکلای دادگستری با نسبت وابستگی 84 /42 از جنبه نسبت وابستگی بسیار مطلوب به نظر میرسد؛ این صندوق جوان با 28 هزار و 700 بیمهشده اصلی، 670 مستمریبگیر اصلی دارد. اما در نظام بازنشستگی کشور وضعیت سازمان تامین اجتماعی نسبت به سایر صندوقها حیاتیتر و تعیینکنندهتر است چراکه این صندوق در حال حاضر بزرگترین صندوق از نظر تعداد مشترکان است. سازمان تامین اجتماعی در حوزه بیمههای اجتماعی و درمانی دربرگیرنده بیش از 41 میلیون نفر جامعه تحت پوشش اعم از بیمهشده و مستمریبگیر (اصلی و تبعی) است. اما همانطور که اشاره شد تامین اجتماعی نیز با نسبت وابستگی 57 /4 وضعیتی هشداردهنده پیدا کرده است. مرکز پژوهشهای مجلس نیز در آبانماه سال 1396 هشدار داد که سازمان تامین اجتماعی هم به لحاظ تامین نقدینگی و هم به لحاظ اندوختهگذاری با شرایط بحرانی مواجه است.
پایین بودن نرخ پشتیبانی، نبود تناسب میان حق بیمه پرداختی و حقوق مستمری و بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی از جمله دلایل تنگنای مالی صندوقهای بازنشستگی در شرایط کنونی محسوب میشوند. علاوه بر این، دولت و مجلس طی دهههای گذشته با تصمیمات سیاسی و با تصویب و اجرای قوانین حمایتی و مداخلهگرانه بیاعتنا به هشدارهای کارشناسان و بدون در نظر گرفتن بار مالی که این قوانین بر صندوقهای بازنشستگی تحمیل میکنند، به بحران مالی در این صندوقها دامن زدهاند. علاوه بر این، عدم پرداخت تعهدات دولت در قبال صندوقهای بازنشستگی، و حتی در مقاطعی خودداری از پرداخت حق بیمههای خود به عنوان کارفرما برخی از این صندوقها را دچار بحرانهای بسیار شدیدی کرده است چراکه این صندوقها نتوانستهاند در طول سالیان گذشته ارزش منابع خود را افزایش دهند و در حال حاضر برای پرداخت مستمری بازنشستگان خود کاملاً به منابع دولتی وابسته شدهاند. در نهایت رقم کسری صندوقهای بازنشستگی به حدی رسیده که کمک دولت به آنها از منبع بودجه عمومی از سهم بودجه عمرانی بیشتر شده است و پیشبینی میشود این کسری و نیاز به کمک دولت در سالهای آتی بیشتر هم بشود. شاید دولت بتواند تا کمتر از ده یا پنج سال آینده به حمایتهای مالی از صندوقها ادامه دهد، اما وقتی 13 میلیون و 700 هزار نفر بیمهشده اصلی سازمان تامین اجتماعی بازنشسته شوند، دیگر شاید هیچ دولتی قادر به ادامه کمک مالی نه به این صندوق و نه به سایر صندوقها برای پرداخت مستمری بازنشستگان نباشد. اگر فکری برای اصلاحات اساسی و حل بحران صندوقهای بازنشستگی نشود، چه عواقبی در انتظار بازنشستگانی خواهد بود که دولت و صندوقها اندوخته سالیان آنها را به جای سرمایهگذاری پیشخور کردهاند؟ آیا میتوانیم بحران صندوقهای بازنشستگی را به سلامت پشت سر بگذاریم؟ راه گذار از این ابرچالش چیست؟