ضرورت افزایش نسبت شهرنشینی
بررسی وضعیت توسعه اقتصادی کرمان در گفتوگو با علیرضا شکیبایی
علیرضا شکیبایی میگوید: یک ویژگی استان کرمان که تا حدودی آن را از سایر استانها متمایز میسازد، درصد جمعیت روستانشین در آن است. در کل کشور نزدیک به 70 درصد جمعیت شهرنشین هستند و 30 درصد در روستاها سکنی دارند. اما در استان کرمان نزدیک 45 تا 50 درصد مردم هنوز روستانشین هستند.
با وجود سرمایهگذاریهای عمرانی و اقتصادی از جمله ایجاد چند منطقه ویژه اقتصادی، احداث راهآهن بافت، تاسیس فرودگاه جدید رفسنجان و وجود معادن سرشار آهن، زغالسنگ، مس و دیگر فلزات، به چه دلیل هنوز نشانههای محرومیت و توسعهنیافتگی در سیمای استان کرمان مشاهده میشود؟ علیرضا شکیبایی، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد شهید باهنر کرمان، سهم بالای روستانشینی و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی را به عنوان مهمترین عوامل کندی توسعه اقتصادی در کرمان برمیشمارد. او میگوید: «کشاورزی استان کرمان، به عنوان بخشی غالب درون اقتصاد این استان شناخته میشود و البته مساله فعالیتهای بخش کشاورزی در همه دنیا و در همه استانها به این صورت است که چندان پردرآمد و پربازده نیست؛ بهویژه اگر این کشاورزی، منابعمحور و سنتی باشد.» شکیبایی در این گفتوگو، از ضعف توسعه انسانی در این استان نیز سخن گفت.
♦♦♦
کرمان با دربر گرفتن بیش از 11 درصد از وسعت ایران یکی از پهناورترین استانهای ایران است. ضمن آنکه به عنوان مرجع صنعتی، فرهنگی، سیاسی، کشاورزی دانشگاهی-علمی، در میان استانهای منطقه جنوب شرقی کشور به شمار میرود. وضعیت توسعه اقتصادی در چنین استانی چگونه است؟
استان کرمان از حیث برخورداری از منابع و امکانات بهویژه منابع طبیعی جزو استانهای غنی به شمار میرود. هم از لحاظ خاک و مساحت که جزو پهناورترین استانهای کشور محسوب میشود و هم از لحاظ جمعیت که جزو استانهای متوسط جمعیتی در کشور است و در عین حال از جنبه برخورداری از منابع طبیعی بهویژه معادن که کرمان را بهشت منابع میدانند، امکانات مناسبی در این استان وجود دارد. اما از جنبه رشد و توسعه اقتصادی، استان کرمان در مقایسه با سایر استانهای کشور، به عنوان استانی متوسط قلمداد میشود. یعنی در شمار استانهایی با درجه توسعهیافتگی بالا قرار نمیگیرد و در عین حال، استان عقبماندهای هم نیست. اما هنوز نیازمند اقدامات بسیار بزرگی است تا بتواند روی ریل پایداری برای رشد و توسعه قرار بگیرد.
تصویر استان کرمان گویی با فقر درآمیخته است. فکر میکنید این محرومیت تاریخی از نظر شاخصهایی مثل درآمد سرانه و شاخص برابری قدرت خرید به چه دلیل رخ داده باشد؟
استان کرمان دو مسیر را برای توسعه دنبال کرد. نخستین مسیر از گسترش فعالیتهای بخش کشاورزی میگذشت؛ چنانکه همچنان 40 درصد اشتغال استان کرمان در بخش کشاورزی تمرکز یافته است. کرمان، شاید تنها استانی باشد که این ویژگی خاص را حفظ کرده است. حال آنکه در سایر استانها این درصد کاهش پیدا کرده و به کمتر از 25 درصد رسیده است. کشاورزی استان کرمان، به عنوان بخشی غالب درون اقتصاد این استان شناخته میشود و البته مساله فعالیتهای بخش کشاورزی در همه دنیا و در همه استانها به این صورت است که چندان پردرآمد و پربازده نیست؛ بهویژه اگر این کشاورزی، منابعمحور و سنتی باشد. در این نوع کشاورزی، درآمد چندانی ایجاد نمیشود که منجر به ارتقای سطح درآمد سرانه استان شده و به دنبال آن، فقر و مسائل ناشی از فقر کاهش پیدا کند. در واقع، اغلب استانهایی که درصد بالایی از اقتصادشان هنوز متکی به کشاورزی سنتی است، با پدیده فقر و محرومیت مواجه هستند. در شمال استان کرمان، پسته به عنوان محصول غالب تولید میشود و در جنوب این استان نیز که به عنوان هند کوچک توصیف میشود، سایر محصولات کشاورزی کشت میشود؛ اما به دلیل آنکه بازدهی بالایی ایجاد نمیکند همواره با فقر و محرومیت دست به گریبان است.
اما ویژگی دیگر استان کرمان که تا حدودی آن را از سایر استانهای متمایز میسازد، درصد جمعیت روستانشین در آن است. نسبتی که به طور متوسط در کل کشور حاکم بوده، این است که در کل کشور نزدیک به 70 درصد جمعیت شهرنشین هستند و 30 درصد در روستاها سکنی دارند. اما در استان کرمان نزدیک 45 تا 50 درصد مردم هنوز روستانشین هستند. سکونت در روستاهای ایران که فعالیت اقتصادی در آنها پیشرفته، صنعتی و مدرن نیست، با بازدهی و درآمد مناسب همراه نیست؛ پس به طور طبیعی نتیجه این روستانشینی «فقر» و «محرومیت» خواهد شد. من فکر میکنم دو عامل اصلی فقر تاریخی استان کرمان این دو مقوله باشد. بنابراین، تا زمانی که در این زمینه، تغییر ساختار رخ ندهد و کشاورزی سهم خود را در اشتغال به صنعت، معدن و خدمات ندهد، این فقر و محرومیت پابرجا خواهد بود. همچنین اگر نسبت شهرنشینی در استان کرمان به نسبت شهرنشینی در کشور ارتقا پیدا نکند، قطعاً همچنان باید از استان کرمان بهعنوان یکی از استانهای محروم یاد کنیم. یکی از اهداف دولتها گسترش عدالت است و توزیع مناسب درآمدها در جامعه نیز یکی از مهمترین جنبههای آن به شمار میرود. توزیع درآمد در هر جامعهای از ساختار اقتصادی - اجتماعی آن جامعه، به ویژه شرایط بازار کار ناشی میشود. نتایج تحقیقی که من و همکارانم در آن به بررسی اثر شهرنشینی بر توزیع درآمد 25 استان ایران در دوره زمانی 1390-1380 با استفاده از روش اقتصادسنجی فضایی پرداختهایم نشان میدهد که گسترش شهرنشینی در اثر انتقال جمعیت و نیروی کار کشور از مناطق روستایی به مناطق شهری و از طریق تاثیری که بر بازار کار میگذارد، میتواند توزیع درآمد را متاثر کند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که افزایش نسبت شهرنشینی و شاخص توسعه انسانی منجر به عادلانهتر شدن توزیع درآمد در استانهای ایران شده است.
جنوب کرمان از چه جهت به عنوان هند کوچک خوانده میشود؟
جنوب کرمان از لحاظ شرایط آب و هوایی، چهارفصل بودن و اقلیم گرم و پربارش آن، به هند کوچک مشهور است؛ سرزمینی که قابلیت طبیعی مطلوبی برای کشاورزی دارد. به طوری که اگر امروزه در سایر استانهای کشور، کشاورزی گلخانهای در حال توسعه است، تا محصولات خارج از فصل را تولید کرده و به بازار عرضه کنند، استان کرمان و جنوب استان کرمان این شرایط آب و هوایی را بهصورت طبیعی داراست و در زمستان میتوان هر محصول کشاورزی را تولید و به بازار عرضه کرد؛ بدون آنکه نیاز باشد گلخانه مصنوعی ایجاد شود. اکنون به واسطه وجود همین مزیت، در این بخش، محصولات بسیاری تولید میشود و سهم بالایی از نیاز غذایی کشور از همین منطقه تامین میشود. اما همانگونه که پیش از این مورد اشاره قرار دادم، متناسب با این میزان تولید، درآمدی برای مردم ایجاد نمیشود. مردمی که امنیت غذایی کشور را هم تضمین میکنند، اما خود در فقر و محرومیت شدیدی به سر میبرند.
بنابراین، در کدام بخشها عملکرد مناسبی رقم خورده و کدام بخشها به لحاظ توسعهای عقب ماندهاند؟
اگر ما سه بخش اقتصادی را در نظر بگیریم، بخش کشاورزی، بخش صنعت و معدن و بخش خدمات، قطعاً بخش کشاورزی محرومتر از سایر بخشهاست.
یکی از مسائلی که توسعه پایدار در استانها را خدشهدار میکند، تفوق نگرشهای سیاسی بر توسعه در استانهاست. یکی از مصادیق چنین رویکردهایی، فشار نمایندگان استانها به مسوولان محلی برای اجرای طرحهای بدون توجیه فنی و اقتصادی در این مناطق است، آیا توسعه اقتصادی کرمان نیز تحت تاثیر این رویکردهای سیاسی بوده است؟
در حقیقت این مشکل در کل کشور وجود دارد که حوزه اقتصاد، هزینههای رویکردهای سیاسی را میپردازد و کسانی که در راس مناصب سیاسی قرار میگیرند، بعضاً، تصمیمات زودگذر و کوتاهمدتی را که منافع جناحی گروهی خاص را تامین میکند دنبال میکنند. این یک عارضه و آفتی برای توسعه اقتصادی در کشور است. اما این رویه، در حداقل یک دهه گذشته، کمتر در استان کرمان مشاهده شده است. به این دلیل که در طول این مدت، نگرشی بر استان کرمان حاکم شده که مسوولان سعی کردهاند در بحثهای توسعهای استان، اختلافات و جناحبندیهای سیاسی را کنار بگذارند و فرآیندی را ایجاد کنند که یک ضلع آن دولت و مسوولان دستگاههای اجرایی، ضلع دیگر نمایندگان مجلس و ضلع سوم نیز نخبگان مذهبی تاثیرگذار در استان باشند. در واقع، اختلافات سیاسی که در سطوح سیاسی کل کشور جاری است، در یک دهه گذشته در استان کرمان کمرنگ بوده است. بنابراین شاید بتوان این گزاره را مطرح کرد که مسائل سیاسی، کمتر به عنوان مانع در مسیر توسعه استان ظاهر شده است. در سالهای اخیر مبحثی در استان کرمان تحت عنوان «مثلث توسعه» شکل گرفته است که در قالب این مثلث، سه گروه دولت، نمایندگان و علمای مذهبی است، در بحث توسعه استان با یکدیگر همراه شده و تقابلی میانشان وجود ندارد یا اگر وجود دارد کمرنگ است. به نظر میرسد بر سر مسائل استان یک وحدت نظری وجود دارد و این خود به شکلگیری برخی دستاوردها در حوزه توسعه استان کرمان کمک کرده است.
توسعه پایدار جز توسعه اقتصادی، ملزومات دیگری هم دارد که شامل آب و محیط زیست است. این استان از نظر برخورداری از منابع آب در چه وضعیتی قرار دارد؟
فکر میکنم مهمترین چالش استان کرمان مساله کمبود منابع آب است. درواقع به دلیل سهم گسترده کشاورزی در اقتصاد و معیشت مردم این منطقه، این استان وابستگی شدیدی نیز به منابع آب پیدا کرده است. تقریباً 94 درصد از مصرف آب در استان کرمان به بخش کشاورزی اختصاص دارد و شش درصد آن در بخش صنعت و شرب خانگی مصرف میشود. از سوی دیگر، استان کرمان استانی تقریباً خشک و کمبارش بوده و منابع آبی آن بسیار محدود است چنانکه بیلان یا تراز آب آن معمولاً منفی است. با روند مصرف گسترده آب که در سالیان گذشته و در استان شکل گرفته است، به نظر میرسد یکی از چالشهای مهم و مشکل اصلی استان کرمان در توسعه پایدار، محدودیت شدید منابع آب باشد. از اینرو این نکته را مورد تاکید قرار میدهد که با توجه به خشک بودن استان و مصرف بالای آب، نسبت به سیاستهای توسعهای در بخش کشاورزی باید تجدیدنظر اساسی صورت گیرد وگرنه این توسعه، قطعاً توسعه پایداری نخواهد بود و در آینده محرومیت و فقر بیشتری را برای استان کرمان به ارمغان خواهد آورد. در واقع اگر نگرش به بخش کشاورزی و مصرف آب تغییر نکند، مصرف آب کمتر نشود یا صرفهجویی صورت نگیرد، به طور حتم، این بحث، چالش جدی برای استان کرمان به وجود خواهد آورد.
فکر میکنید سیاستگذار در شرایط فعلی باید چه تصمیماتی بگیرد یا چگونه از وابستگی مردم کرمان به کشاورزی بکاهد؟
در حال حاضر لازم است سیاستهای کوتاهمدت و ضربتی در بخش کاهش مصرف منابع آب و صرفهجویی آب اعمال شود که این سیاستهای کوتاهمدت میتواند شامل بستن چاههای آب غیرمجاز باشد. تعداد این چاهها، در استان کرمان بسیار زیاد است و برآوردها نشان میدهد که حدود سه یا چهار هزار چاه آب غیرمجاز در این استان حفر شده است که به طور بیرویه از آن آب برداشت میکنند. در عین حال، بحث مکانیزه کردن کشاورزی و بهرهگیری از سیستمهای آبیاری نوین به منظور کاهش مصرف آب نیز میتواند از جمله اقدامات کوتاهمدت باشد. اما برخی سیاستها و اقدامات میانمدت نیز میتواند به کاهش مصرف آب در استان منجر شود. تغییر سبک زندگی و اقتصاد مردم کرمان از کشاورزی به بخش خدمات و بخش صنعت و معدن به عنوان یک سیاست میتواند در دستور کار قرار گیرد. من به این نکته اشاره کردم که هنوز 40 درصد اشتغال استان کرمان معطوف به بخش کشاورزی است. این نسبت باید کاهش پیدا کند و البته زیرساختهای آن باید توسط دولت مهیا شود به نحوی که دیگر زندگی و اقتصاد شاغلان به کشاورزی وابسته نباشد. در این صورت، هم صرفهجویی صورت گرفته و هم میتوان در سایر بخشهای کشاورزی نیز رونق و پایداری ایجاد کرد.
آیا صرفاً دولت باید در این تغییر نگرش یا تغییر سبک زندگی نقشآفرینی کند؟ نهادهای اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد چه نقشی میتوانند در این زمینه ایفا کنند؟ به طور کلی، وضعیت فعالیت NGOها در استان کرمان به چه صورت است؟
قطعاً فعالیتهای NGOها یا سازمانهای مردمنهاد میتواند بهویژه در بخش کشاورزی و در بخش روستایی کمککننده باشد. اگر مشارکت مردم نباشد هیچ برنامه اقتصادی در بخش کشاورزی و بخش روستایی قابلاجرا نیست؛ در نتیجه سازمانهای مردمنهاد باید در کنار مردم قرار گیرند و آنها را به مشارکت در برنامهریزی، تصمیمسازی و هم اجرا ترغیب کنند. بهرغم نیاز مبرم به وجود چنین تشکلهایی در استان کرمان، این بخش در این استان، چندان قوی نیست یعنی سازمانهای مردمنهاد قدرتمندی در کرمان وجود ندارد یا اگر هم باشد، به میزان کافی و لازم توسعهیافته نیستند که بتوانند چنین نقشی را بر عهده بگیرند و مردم را تقویت کنند. اگرچه ممکن است از لحاظ آمار و ارقام، تعداد زیادی سازمان مردمنهاد ثبتشده در استان وجود داشته باشد. اما این انجمنها، حضور گسترده یا محسوسی در کرمان ندارند و به نحو شایسته مطالبهگر نیستند. فکر میکنم فعالیت تشکلهای مردمنهاد موجود، در این استان نتیجهبخش نبوده است.
فکر میکنید دلیل این توسعهنیافتگی در فعالیت سازمانهای مردمنهاد استان کرمان چه باشد؟
معمولاً در مورد سازمانهای مردمنهاد در ایران دو بحث کلی مطرح است؛ نخست اینکه این نهادها، بهطور غیررسمی توسط دولتها ایجاد شده و حمایت شدهاند تا بتوانند نقش تاثیرگذاری داشته باشند. به نظر میرسد این سیاست در استان کرمان صورت نگرفته و دولتمردان ما در گذشتههای دور یا نزدیک چندان علاقهمند نبودند که این تشکلهای مردمی در استان شکل بگیرد. بحث دوم نیز به فرهنگ اجتماعی استان کرمان بازمیگردد؛ مردم این استان تاکنون فرهنگ مطالبهگری ضعیفی را از خود به نمایش گذاشتهاند و بیشتر تسلیم تصمیمات دولتمردان بودهاند. درواقع شاید اگر کرمان را با استانهای دیگری مانند استان تهران، اصفهان یا فارس مقایسه کنیم، در سایر استانها، فرهنگ مطالبهگری بیشتری وجود دارد. وقتی این مطالبهگری شکل گیرد، پیرو آن، سازمانهای مردمنهاد نیز به صورت سازمانیافته و متشکل ایجاد میشود تا اثرگذاری مردم در تصمیمات و سیاستها افزایش پیدا کند. یکی از مسائل فرهنگی-اجتماعی استان کرمان این است که در آن، روحیه مطالبهگری چندان قوی نیست. بنابراین نیاز است که نهادهای فرهنگساز در این زمینه فرهنگسازی کنند.
وضعیت شاخص توسعه انسانی در استان کرمان چگونه است؟
شاخص توسعه انسانی در استان کرمان، از متوسط شاخص توسعه انسانی کشور پایینتر است یعنی اگر نمره آن را اندازهگیری کنیم نمره استان کرمان کمتر است. در این زمینه نیز دو نکته را میتوان مطرح کرد؛ یکی از دلایل ضعف شاخص توسعه انسانی در کرمان، پایین بودن درآمد سرانه است؛ همانطور که میدانید شاخص توسعه انسانی چند مولفه دارد که شامل درآمد سرانه، آموزش و سواد و دیگری مولفه امید به زندگی و بحث بهداشت و درمان است. شاید در سایر استانها، موضوع نازل بودن درآمد سرانه حائز اهمیت باشد اما در استان کرمان، وضعیت هر سه شاخص به نحوی است که شاخص توسعه انسانی را از متوسط کشور پایینتر نگه داشته است. برای توضیح این مساله، به درآمد سرانه اشاره میکنم؛ برای مثال اگر متوسط درآمد سرانه در کشور حدود 4500 دلار است، این رقم در استان کرمان حدود 3000 دلار برآورد میشود. وقتی اقتصاد منابعمحور و وابسته به کشاورزی باشد، درآمدی از آن به وجود نمیآید که شاخص درآمد سرانه را ارتقا دهد. وضعیت این استان، در بحث بهداشت و درمان و آموزش و سواد هم به دلیل سهم بالای روستانشینی و کمبود امکانات آموزشی چندان مطلوب نیست. به طور طبیعی وجود این محرومیتها برای جمعیتی که روستانشین است، اجتنابناپذیر خواهد بود. بهویژه در جنوب استان کرمان، شاخصهای سلامت، امید به زندگی و شاخص آموزش از وضعیت مناسبی در مقایسه با متوسط کشور برخوردار نیست یعنی این ضرورت وجود دارد که در بخش آموزش استان کرمان سرمایهگذاری جدی صورت گرفته و ارتقا پیدا کند. در عین حال ضعف امکانات و خدمات بهداشت و درمان در استان کرمان نیز مسالهای جدی است و شاخصها وضعیت مناسبی را نشان نمیدهند. بنابراین پایین بودن درآمد سرانه و تزلزل سایر شاخصها به عدم مطلوبیت وضعیت شاخص توسعه انسانی در مقایسه با سایر استانها کمک کرده است.