بنگاههای متصل
حمایت سیاسی چگونه به فساد بنگاه منجر میشود؟
حسین جلالی: دولتها که عوض میشوند، برای برخی فعالان اقتصادی و بنگاهها، شرایط تغییر میکند. برخی از رفتن یک رئیسجمهور زیان میبینند و برخی از آمدن دولت جدید نفع میبرند. «احمد مشفق مبارک» از دانشگاه ییل در مقالهای که «AER» منتشر کرد نشان داد احتمال دریافت مجوزهای خاص توسط شرکتهای «متصل سیاسی» سه برابر بیشتر از رقبای «غیرمتصل» است. این اقتصاددان همچنین نشان داد، داشتن عضوی از خانواده سیاستمدار در هیاتمدیره شرکت، این احتمال را چهار برابر میکند. آقای مشفق مبارک بهطور مشخص به مطالعه تاثیر ارتباط بنگاهها با محمد سوهارتو پرداخته که ۳۰ سال رئیسجمهور اندونزی بود. این اقتصاددان نشان داد بنگاههای نزدیک به سوهارتو از مزایای خاص نظیر دریافت مجوز واردات مواد خام و فروش کامودیتی در بازارهای محلی استفاده کردهاند.
بر اساس یافتههای این اقتصاددان، داشتن ارتباط سیاسی شانس دریافت مجوز را برای یک شرکت در مقایسه با رقبای خود سه برابر میکند. به علاوه، مجوزها عموماً باعث ایجاد انحصار فروش محصول برای این شرکتهای مرتبط سیاسی میشوند. هرچند پژوهش احمد مشفق مبارک درباره اندونزی بود اما برای ما نیز حاوی بینشهایی است. اندونزی نیز یک کشور نفتی و مسلمان است. به عقیده اقتصاددانان روش حکمرانی در ایران نیز همیشه بر مبنای تبعیض و ایجاد انحصار بوده است. به این معنا که برای انجام یک کار مشابه، یک نفر از یک امتیاز خاص برخوردار است و دیگری نیست. چرا چنین است؟ پیشتر حسین عباسی در گفتوگو با تجارت فردا درباره اقتصاد ایران گفته بود: «اگر مفهوم اقتصادی مازاد را روی انحصار، تبعیض و دخالتهای دولت در ارائه مجوزهای مختلف سوار کنید، رانتهای کلان ایجاد میشود. اما ساختار اقتصاد ما نهتنها برای یک فرد یا گروه خاص انحصار ایجاد میکند بلکه به طرقی هزینه تولید محصول را هم کاهش میدهد. مثلاً شما انحصار واردات فلان کالا را به یک فرد میدهید و همزمان به آن فرد اجازه میدهید که آن کالا را با دلار ۴۲۰۰تومانی وارد کند. در این حالت هم انحصار ایجاد کردهاید و هم هزینه را کاهش دادهاید. نتیجه تولید یک رانت بسیار عظیم است. این ریشه رانتی است که ما در کشور داریم. شیوه حکمرانی دولتها در ایران بر مبنای بخشش منابع عمومی از قبیل ارز، زمین، مجوز و سایر امتیازات است. اینها انحصار ایجاد میکند و انحصار هم منجر به ایجاد رانت میشود.»
میدانیم در ایران سالهاست که عباراتی چون حمایت از تولید داخل و حمایت از بنگاههای ملی و امثالهم اگرچه با نیت خیر صورت گرفتهاند اما در عمل تبدیل شدهاند به محملهایی برای توزیع رانت. در این پرونده میخواهیم ببینیم اثر حمایت سیاسی از بنگاه چیست؟ چه کسانی برنده این نوع حمایت هستند و اینکه در نهایت چه بر سر بنگاه میآید؟ آیا واقعاً آنچه طرحهای حمایتی نامیده میشود واقعاً به نفع کشور تمام میشود؟