امکان تحقق خروج
تحلیل آثار اقتصادی خروج آمریکا از برجام برای ایران
تصمیم 22 اردیبهشت آمریکا چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟ آیا برجام از بین خواهد رفت؟ کانالهای اثرگذاری فقدان برجام بر اقتصاد ایران کدام است؟ آثار حداکثری سقوط برجام تا چه مدت بروز مییابد؟ آثار کوتاهمدت خروج از برجام چگونه خواهد بود؟
تصمیم 22 اردیبهشت آمریکا چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت؟ آیا برجام از بین خواهد رفت؟ کانالهای اثرگذاری فقدان برجام بر اقتصاد ایران کدام است؟ آثار حداکثری سقوط برجام تا چه مدت بروز مییابد؟ آثار کوتاهمدت خروج از برجام چگونه خواهد بود؟ آیا به لحاظ عملی میتوان از تبعات منفی نبود برجام جلوگیری کرد؟ تا چه اندازهای دست سیاستگذار برای جبران خسارت باز است؟ آیا فشارهای سیاسی-اجتماعی به گونهای هست که بتوان از فشارهای فقدان برجام گریزی داشت؟
به نظر میرسد پاسخ بدین پرسشها بستگی به این سوال دارد که اگر خروجی صورت گیرد، خروج از برجام چگونه خواهد بود؟ آیا دولت آمریکا خارج میشود و خود را آماده برگرداندن تحریمهای ثانویه میکند؟ یا ایالات متحده خارج میشود اما حاضر است استثناهایی را به اروپا بدهد تا ایران قادر باشد درآمد نفت خود را داشته باشد؟ این دو خروج به طور معناداری به خصوص در کوتاهمدت آثار متفاوتی خواهد داشت.
عدم خروج
فرض کنید در 22 اردیبهشت ترامپ مانند گذشته بار دیگر در برجام باقی بماند. آنطور که عباس عراقچی معتقد است این ابقای در برجام اگر با تهدیدهایی چون گذشته مواجه باشد، مطلوب ایران نخواهد بود زیرا ایالات متحده ضمن آنکه از معاهده خارج نمیشود و در نتیجه نمیتوان وی را به بدعهدی محکوم کرد، با بالا نگه داشتن ریسک و نااطمینانی در مورد آینده عملاً کشورمان را از منافع اقتصادی که ایران میتوانست به خاطر توافق هستهای از آن خود کند، محروم میکند.
از منظر بسیاری در غرب این بهترین گزینهای است که ایالات متحده باید دنبال کند و دلیلی ندارد وقتی ایران نتوانسته به منافع حداکثری خویش برسد، ایالات متحده از توافقی که توانسته صنعت هستهای ایران را محدود کند خارج شود و به بدعهدی محکوم.
بدعهدی میتواند اعتبار ایالاتمتحده را خدشهدار کند و دولتهایی شبیه دولت کره شمالی را بدین فکر بیندازد که حتی با وجود ملاقات با ترامپ چه دلیلی وجود دارد که آمریکا به نتایج این ملاقات پایبند باشد؟ بدون تردید خروج از یک معاهده بینالمللی حتی برای کشوری مانند ایالات متحده نیز موجب بیاعتباری است.
شاید هیچ عقل سلیمی در چنین شرایطی واقعاً به دنبال خروج از برجام نباشد، اما ترامپ این را میخواهد. شاید تصور شود چون او، حرکات و سیاستهای او به نظر مبتنی بر عقل سلیم نیست، پس احتمالاً وی از برجام خارج میشود. اما این دقیقاً همان تصوری است که ترامپ میخواهد جهانیان از وی داشته باشند.
از نظر او اگر وی عقلایی عمل کند، پس نباید به دلایلی که گفته شد از برجام بیرون بیاید و اگر همه بدین باور برسند دیگر تهدیدهای وی و محروم کردن ایران از منافع اقتصادی برجام بیمعنی است.
پس وی باید نشان دهد، عقل سلیمی ندارد تا بتواند پروژه محروم کردن منافع اقتصادی برجام را بدون خروج از آن به پیش برد. اما نکته آن است که این حربه به مرور زمان کندتر میشود و هرچه این تاکتیک کمرنگ شود، ترامپ واقعاً به خروج نزدیک میشود.
اما به هر حال اگر در 22 اردیبهشت ایالات متحده از توافق خارج نشود، فرصت مناسبی برای طرف ایرانی خواهد بود که بار دیگر بر استحکام برجام پافشاری کند و از طرفهای اروپایی بخواهد تا اقدامات حداکثری خود را انجام دهند، از جمله اجرای توافقات نفتی و گازی که هنوز به سرانجامی نرسیده است.
خروج با طرح استثنائات
اگر آمریکا از برجام خارج شود، اما استثنائاتی را بر تحریمها قائل شود به گونهای که اروپا و دیگر کشورها بتوانند، خرید نفت از ایران را ادامه دهند، هر چند وضعیت آتی را از منظر سرمایهگذاران تیره نشان میدهد اما میتوان عنوان داشت که در کوتاهمدت وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی تغییر چندانی نکند.
البته تحلیل این شرایط بستگی به استثنائات دارد که به تحریمها اختصاص مییابد و مهمترین آن عدم فشار بر پروسه فروش نفت است.
با وجود این در بلندمدت، به احتمال فراوان، شرکتهایی که امروز با ما کار میکنند، به دلیل بیم از آینده به آرامی از بازار ایران دور خواهند شد.
این امر بسیار محتمل است که آمریکا همانند دوره قبل که آرامآرام تحریمها را گسترده کرد، حال که از نظر قانونی هرم تحریمها را چیده است، بار دیگر برای آنکه متحدانش کمترین آسیب را نسبت به تحریمها ببینند، با در نظر گرفتن استثنائات به آرامی تحریمها را بازگرداند.
چنین خروجی شاید از منظر برخی تفاوتی با وضعیت فعلی ایجاد نکند، اما در بلندمدت این خروج تفاوتی با خروج یکباره و بدون در نظر گرفتن استثنائات نخواهد داشت، از همینرو لازم است تا سیاست مقابله با آن به همان شکلی باشد که گویی استثنایی رخ نداده است. توجه به این نکته لازم است که در صورت در نظر گرفتن استثنائات، ایالات متحده نه برای نشان دادن ماندن در توافق که برای راضی کردن شرکای خود اقدام به چنین کاری میکند و از نظر ماهوی خروج از برجام و بدعهدی آمریکا رخ داده است. در این صورت و با اعلام خروج متقابل ایران از برجام همان آثار خروج کامل رخ میدهد که در ذیل توضیح خواهم داد.
خروج کامل
اگر آمریکا از برجام به طور کامل خارج شود و استثنایی نیز برای تحریمهای ثانویه در نظر نگیرد، عملاً شرایط به وضعیت پیشابرجام تغییر خواهد کرد.
در پی توافق هستهای، ما توانستیم حداکثر مقدار نفت را صادر کنیم و در عین حال بار دیگر روابط بانکی در اروپا از سرگرفته شد، هر چند نه در سطح قبل از تحریمها. این تحولات باعث شد تا نهتنها رشد اقتصادی مثبت شود، بلکه در سطح رشد بلندمدت اقتصاد ایران قرار گیرد. در همین حال فضای مثبت ایجادشده ناشی از کاهش التهابات خارجی نیز خود را در افت محسوس تورم نشان داد.
میتوان گفت پس از خروج آمریکا این فرآیند به شکل معکوس بروز خواهد یافت. عدم امکان فروش نفت، باعث شوک منفی بر اقتصاد خواهد شد و در نتیجه هم رشد اقتصادی آسیب خواهد دید و هم تورم بار دیگر رخ مینماید. اگر فرض کنیم از همان روز 22 اردیبهشتماه، فروش نفت به سطح قبل از برجام بازگردد، میتوان انتظار رشد منفی چهار درصد را داشت، اما تورم به نظر میرسد تا پایان سال به میزان پنج تا شش واحد درصد افزایش داشته باشد.
بدون تردید این شرایط با وجود مشکلات اقتصادی که همین امروز نیز گریبان شهروندان را گرفته است، مطلوب نیست. گزینههای روبهروی دولت از منظر اقتصادی نیز تحت این شرایط بسیار ناچیز است و اگر تا پیش از این اقتصاددانان بر انجام اصلاحات تاکید داشتند در این حالت، نمیتوان هیچ سیاست اصلاحی را از دولت انتظار داشت.
به هر رو واکنش ایران به تصمیم آمریکا به نظر میرسد که در این مقطع نه از حیث مباحث اقتصادی بلکه مشکلات بینالمللی باشد و شاید به نوعی گریزی از این مساله نباشد. با وجود این نباید از ذهن دور داشت که اگر امروز به میزانی شرایط اقتصادی از دوره پیش از دولت یازدهم بهبود یافته نه برای انجام اصلاحات اقتصادی که تنها به دلیل وجود برجام بوده است و با بر هم خوردن این توافق، اقتصاد ایران با فاصلهای پنج ساله همان راه گذشته را ادامه خواهد داد.