آش شور سدسازی
آسیبشناسی عملیات سازهای گتوند در گفتوگو با محمد درویش
محمد درویش میگوید: در آمریکا 1732 سد را خراب کردهاند. وقتی آدم اشتباه میکند، باید با شجاعت اعلام اشتباه کند. خردمندی میطلبد که اشتباه را تکرار نکنیم. هرجا جلوی ضرر را بگیرند منفعت است. این اتفاقی است که باید درباره گتوند و برخی دیگر از سدهای کشور بیفتد.
قصه ساخت سد گتوند، قصهای است پرآب چشم. آش شوری که هر چه جلوتر میرویم شورتر و تلختر میشود. جانمایی غلط و نبود مطالعات دقیق زمینشناختی آنطور که رئیس سازمان زمینشناسی نیز میگوید نشان میدهد بزرگترین سد خاکی خاورمیانه چطور به یکی از پرهزینهترین سازههای کشور بدل شده است. راضیه لک رئیس سازمان زمینشناسی و معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت با اشاره به مشکلاتی که در بحث ساخت سد گتوند در استان خوزستان به وجود آمد، گفته است: زمانی که سد گتوند ساخته شد اگر از سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور استعلامی گرفته میشد یا حداقل نقشههای زمینشناسی منطقه مورد بررسی قرار میگرفت قطعاً متوجه میشدند که سد گتوند در محلی در حال ساخت است که رسوبات تبخیری و نمک در آنجا فراوان است. به گفته او متخصصی که مکان سد گتوند را انتخاب کرده و در آنجا طراحی خود را انجام داده، حتی سادهترین کار را که یک نقشه زمینشناسی بوده انجام نداده و این عدم توجه به بحث زمینشناسی منطقه باعث شده تا احداث سد گتوند با چنین مشکلاتی مواجه شود. رئیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور با بیان اینکه در این سازمان پیشنویس یک لایحه تنظیم شده تا این لایحه در مجلس به تصویب برسد، تصریح کرد: این لایحه در خصوص این موضوع است که محل ساخت و شروع طرحهای عمرانی بزرگ در کشور از سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور استعلام گرفته شود تا شاهد چنین مشکلاتی مانند مشکل به وجود آمده در سد گتوند نباشیم. محمد درویش از جمله منتقدان جدی فعالیتهای ناپایدار در ایران و از کارشناسان محیط زیستی است که در طول ساخت و پیش و پس از آبگیری این سد بارها به مناطق لالی و گتوند در خوزستان رفته و از نزدیک با مردم و متخصصان به گفتوگو نشسته است. علتهای شکلگیری این رسوایی مهندسی ایران را با این متخصص و فعال محیط زیست به گفتوگو نشستهایم.
♦♦♦
رئیس سازمان زمینشناسی در آخرین واکنش به ساخت سد گتوند گفته اگر پیش از ساخته شدن سد گتوند استعلامی از سازمان زمینشناسی گرفته میشد یا حتی نقشههای زمینشناسی مطالعه میشد، این فاجعه بزرگ خلق نمیشد. اساساً اشتباه سد گتوند از کجا آغاز شده است؟
سندرم «ترین» در جهان سوم مرسوم است. بلندترین، بزرگترین، مجهزترین، ثروتمندترین و... اینها صفات تفضیلی است که در جوامع سوم که شاخص توسعه انسانی پایین است، علاقهمند هستند استفاده کنند و در زیر پوشش این ترین، ضعفهای خود را پنهان کنند. واقعیت این است که اشتباه سد گتوند از آنجا آغاز شد که سازندگان هوس کردند حالا که قرار است هزینه کنند و سدی ساخته شود، صفت «ترین» نیز به این سد اضافه شود و گتوند به عنوان بزرگترین سد خاکی خاورمیانه مطرح شود! قرار نبود این سد چنین ارتفاعی داشته باشد، قرار نبود دریاچه سد چنین بزرگ شود و به گنبدهای نمکی گچساران برسد. با تغییراتی که انجام دادند برای اینکه نشان دهند توانمندترین هستند و بتوانند خودی نشاندهند، این سد به سازههای نمکی رسید. بزرگترین سازههای جهان در کشورهای خاورمیانه و کشورهای عربی و آفریقایی و ایران و... در حال ساخت است. در کشورهایی که فقر رو به فزونی است و نابرابری بالاست و بیعدالتی در بسیاری از شاخصها آزاردهنده است. اما سد گتوند نیز به همین مساله مبتلا میشود. در سرزمینی که فقر و بیکاری و مشکلات زیاد است بزرگترین سد خاکی جهان ساخته میشود. این اتفاق ناشی از غلبه تفکر سازهای بر مدیریت آب در این کشور است و ما فکر میکنیم که با غره شدن به توان مهندسی میتوانیم هر کاری بکنیم در حالی که به قول شوماخر یک مواقعی کوچک زیباتر، خردمندانهتر و کمخطرتر است.
مطالعات ساخت سد گتوند به سالهای گذشته برمیگردد اما بعدتر در دورههای چند رئیسجمهور نیز مطالعات تکمیلی بر آن صورت گرفت و نهایتاً سد با بدترین حالت و پرریسک ساخته میشود. اینکه ارتفاع سد بلندتر میشود و دریاچه آن به سازندهای گچساران میرسد و گنبدهای نمکی را آشکار میکند، مساله شده یا اساساً جانمایی سد از اول غلط بوده است؟
سد گتوند از مجموعه سدهایی است که مطالعات آن حتی قبل از طرح جامع آب کشور انجام شده بود و قرار بود بر روی رودخانه کارون ساخته شود و به عنوان یک سد برقآبی و تنظیمی استفاده شود. ساختن این تعداد سد بر روی یک رودخانه اساساً غلط است و میتواند مخاطرات زیستمحیطی و اجتماعی شدیدی به وجود بیاورد. در دنیا از 1980 که به این نتیجه رسیدند سدسازی به این شکل غلط است، این نوع سدسازی زیاد بر روی یک رودخانه متوقف شد. این شیوه میتواند اکوسیستم یک منطقه را برهم بزند و تمام ماهیت بومشناختی یک منطقه را از بین ببرد. ارتش آمریکا چنین اشتباهی را حدود 20 سال پیش مرتکب شد و آنها چیزی حدود دو میلیارد دلار هزینه کردند تا آن اشتباه مهندسی را جبران کنند. آنها آمدند تمام پیچان رودان منطقه را حذف کردند با این نیت که آب را سریعتر به پشت سد برسانند. اما غافل بودند که حذف پیچان رودان توانسته باعث افزایش فرسایش خاک و افزایش فرسودگی کنارهای شود و باعث شد محل تخمریزی ماهی در تندآبها و پیچان رودها و محیط اکولوژیک و ماهیت رودخانه از بین برود و این منطقه تبدیل به یک مرداب مرده و گنداب شود. این اشتباه فاحش بود و آنها تلاش کردند با صرف هزینه بسیار چنین اشتباهی را جبران کنند. به نظر میرسد ما چنین ثروت و سرمایهای نداریم که بتوانیم اشتباه خود را جبران کنیم. همین امروز از چهار گزینه کمیته آب دانشگاه تهران که برای حل بحران سد گتوند مطرح کرده، بهترین گزینه که بیشترین رای را آورده است، گزینه حذف و تعطیلی است اما 9 هزار میلیارد هزینه این تخریب است. یعنی حدود سه برابر بیشتر از هزینه ساخت سد هزینه دارد. ما چون پولی نداریم که بتوانیم از شر این سد خلاص شویم، نشستهایم دست به دعا برداشتهایم که نه خشکسالی شدیدی و نه سیل جدی اتفاق بیفتد تا بتوان شرایط و شوری را کنترل کرد و حداکثر آبی که در دریاچه سد گتوند نگهداری میشود، بتواند برای 10 سال آینده تمام سازندهای نمکی را آرامآرام حل کند و به تدریج میزان غلظت نمک کم شود یعنی ما نشستهایم و منتظر شانس و اقبال هستیم تا بر اساس این برنامهریزی به امید خدا جلو برویم و امیدوار هستند لااقل در دوره چهارساله مدیریت خودشان مشکلی به وجود نیاید.
نکتهای که دائم مطرح است این است که چه شد این سد به عنوان بزرگترین گاف مهندسی و سدسازی در ایران مطرح شد؟
خیلی از کارشناسان وزارت نیرو خیلی زود متوجه این خطا شدند. اوایل دوران آقای خاتمی، مهندسین مشاور آمدند و بررسی کردند و پیشبینی خطرات انجام دادند. اتفاقاً در آن زمان گزارش عجیبی منتشر شد که با توجه به اینکه ما 300 میلیارد تومان برای ساخت این سد هزینه کردهایم دیگر به صلاح نیست که جلوی ساخت سد گرفته شود. متاسفانه آن 300 میلیارد تومان هزینه شده بود، وگرنه آنها خود به این نتیجه رسیده بودند که ساخت این سد اشتباه و خطای مهندسی است. آن موقع قرار بود با حدود هزار میلیارد تومان این سد ساخته شود. این مکاتبات در اسناد تاریخی مرتبط با سد وجود دارد و نگهداری میشود. اما اینها چند اشتباه کرده بودند. این سد در مجموع سه هزار و 400 میلیارد تومان و حتی بیشتر هزینه ساخت داشته است. حالا اگر بخواهند از شرش خلاص شوند باید سه برابر این پول را خرج کنند. درست مثل این است که بگویند حالا که ما 300 کیلومتر راه ساختهایم اگرچه به مقصد نمیرسد ولی 200 کیلومتر دیگر را هم بسازیم! در حالی که قرار بود ما به اصفهان برسیم ولی سر از ناکجاآباد درآوردهایم! همینقدر که این کار نابخردانه است آن کار هم هست. یکی از اهالی منطقه لالی میگفت که جد اندر جد در میان فامیلهای ما نمکی بوده است. چطور همه اهالی محل میدانستند اینجا معادن نمک بزرگ است اما مهندسان کارآزموده ولی مغرور نمیدانستند اینجا تشکیلات نمکی خطرناک دارد؟
چگونه ساخت سد گتوند بدون مطالعات زمینشناختی بوده که حتی مردم محلی هم میدانستند و حتی سازمان زمینشناسی هم میگوید اگر نقشهها را نگاه میکردند چنین گافی نمیدادند ولی چنین سدی ساخته شد؟
قبل از دولت یازدهم و حضور معصومه ابتکار در سازمان محیط زیست، شما مطالعات یک سد را به ما نشان دهید که ماتریس آن منفی درآمده باشد. کسی که ارزیابی میکند متاسفانه اینطور بوده که باید به پروژه مجوز ارزیابی میداده تا شرکت سازنده پورسانتش را بعد از اجرایی شدن پروژه نهایی کند. فرآیند ارزیابی محیط زیست عملاً مرحلهای است برای گرانتر درآمدن قیمت تمامشده پروژه! ارزیابی یک ابزار بوروکراتیک است که حجم دیوانسالاری حاکم بر سیستم اداری را افزایش میدهد و از ماهیت واقعی خود دور شده است. ارزیابی فرآیند ساخت یک پروژه نیست بلکه مهمترین فرآیند ارزیابی یک پروژه بعد از ساخت است یعنی عملیات پایش است. تمام تعهدات ساخت یک سازه باید در مرحله ارزیابی مورد بررسی و بازرسی قرار بگیرد. متاسفانه وقتی مجوز ارزیابی صادر میشود دیگر پروژه به امان خدا رها میشود و هیچ کس سراغی از رعایت الزامات نمیگیرد. هیچ مکانیسم و تعهدی در این زمینه وجود نداشته است.
یکسری توصیههایی دانشمندان و نخبگان دانشگاهی در بخش آب ارائه دادند که برای کنترل مخاطرات سد گتوند ضروری بود اما هیچ گوشی بدهکار این وضعیت نبود. توصیههایی درباره وجود گنبدهای نمکی در بستر دریاچه سد از سوی دانشگاه تهران ارائه شده است. چرا هیچ وقعی به این توصیهها نهاده نشده است؟
این اتفاق به این دلیل نیفتاده است که آنها گفتند اگر ما کار را متوقف کنیم و به توصیه دانشمندان و کارشناسان توجه کنیم، پولی که صرف شده هدر میرود. آبرو و پرستیژ شرکت ما از بین میرود. اینها مسائلی است که سبب شد به طور جدی توصیهها را گوش نکنند. برای نمونه طرح پتوی رسی بر روی گنبد نمکی انداخته شد تا هزینه اضافهای بر ساخت سد تحمیل شود. هزینه ساخت پتوی رسی نزدیک به 600 میلیارد تومان شد در حالی که این پتوی رسی تنها سه روز مقاومت کرد و بعد شکست. اینها میخواستند با صرف چنین پولهایی و هدررفت سرمایه مانع ورود نمک به دریاچه سد گتوند شوند ولی نتوانستند.
سازمان بازرسی کل کشور و دستگاه قضایی زمانی به این سد ورود کرد. چه شد که این پروسه دعوی حقوق نشده است؟
بله، در همان زمان سازمان بازرسی ورود کرد و تشکیل پرونده داده شد ولی معلوم نیست به چه دلیلی دیگر پیگیر قضیه نشدند. من از جزئیات آن اطلاع ندارم چرا متوقف شد ولی قطعاً اعتبار مهندسی سدسازی در ایران و پرستیژ و آبروی دستگاه در متوقف شدن جستوجوهای حقوقی در این مساله دخیل بوده است. حتی یک نامه محرمانه در تابستان سال 90 از سوی آقای محمدیزاده رئیس وقت سازمان محیط زیست خطاب به وزیر نیرو آقای نامجو نوشته شد و از وزیر نیروی وقت خواسته شد که ساخت و افتتاح سد متوقف شود. او در این نامه تاکید کرده بود که خطراتی که آبگیری این سد میتواند برای کارون و خوزستان داشته باشد بسیار زیاد است و از رئیسجمهوری (احمدینژاد) برای افتتاح دعوت نکنید چون مخاطرات این کار زیاد است. اما آقای نامجو وقعی به درخواست رئیس سازمان محیط زیست ننهاد و رئیسجمهوری را دعوت کرد و او هم رفت و کلی تبلیغات راه انداختند. اگر من جای رئیس سازمان محیط زیست وقت بودم و چنین توهین آشکاری به من میشد حتماً استعفا میدادم تا در پیشگاه آیندگان لااقل شرمنده نباشم اما محمدیزاده هم در برابر این فاجعه در حالی که میدانست رخ میدهد سکوت کرد، سد آبگیری شد و رئیسجمهور وقت نیز سخنرانی خاصی در آن روز ایراد کرد.
به هر حال سرنوشت سد گتوند چه میشود. سدی با هزینههای بسیار ساخته شده است. اشکالات فراوانی دارد و مخاطرات زیادی نیز گریبان کارون و محیط زیست خوزستان را گرفته است. خراب کردن سد نیز مشکلاتی ایجاد میکند. نهایتاً تکلیف این سد چه میشود؟
در آمریکا 1732 سد را خراب کردهاند. وقتی آدم اشتباه میکند، باید با شجاعت اعلام کند. خردمندی میطلبد که اشتباه را تکرار نکنیم. هرجا جلوی ضرر را بگیرند منفعت است. این اتفاقی است که باید درباره گتوند و برخی دیگر از سدهای کشور بیفتد. اینکه ما هزینه کردیم و اشتباه بوده باید یک جایی متوقف شود. دلیل نمیشود چون ما هزینه کردهایم پس باید سماجت کنیم و همچنان هزینههای بیشتری را به کشور و محیط زیست تحمیل کنیم. ما هزینه میکنیم فرزندمان را برای تحصیل به کشوری در آسیای جنوب شرقی میفرستیم. بعد متوجه میشویم که دانشگاه هیچ اعتباری ندارد و دانشگاههای ایران بهتر بودهاند. آیا باید همچنان به صرف هزینه و تلف کردن وقت فرزندمان ادامه دهیم؟ خردمندانه این است که به سرعت فرزند خود را برگردانیم. نه اینکه بگوییم حالا که پول هواپیما و خوابگاه و... دادهایم همچنان هزینه کنیم و عمر و وقت فرزندمان را تلف کنیم. ما باید از وقت و سرمایه خود بهتر استفاده و البته تاوان این خسارات را نیز قبول کنیم.
چه نوع فعالیتهای مشابهی در حوزه محیط زیست کشور وجود دارد که ناشی از مهندسی غلط و نبود مطالعات دقیق بوده و ادامه دادن آن خسارات بیشتری را به محیط زیست کشور وارد میکند؟
سد گتوند طبق اعلام مطالعات و گزارش دانشگاه تهران 25 درصد در سال به شوری آب رودخانه شیرین کارون اضافه میکند. این مساله را آقای عیسی بزرگزاده معاون فنی آب نیرو هم پذیرفته است. نکتهای که وجود دارد این است که همه بحران شوری آب کارون و مشکلات مرتبط با کارون را ما نباید در سبد سد گتوند بیندازیم. یک عامل مهمتر دیگر که دارد جلگه خوزستان را نابود میکند و ما به خاطر مشکلات گتوند شاید دیگر توجهی به آن نداریم و لکنتهای آن را نادیده میگیریم، کشت و صنعت نیشکر در خوزستان است. کشت و صنعت نیشکر برای هر هکتار 35 هزار مترمکعب آب مصرف میکند چون مجبور است با صرف این مقدار حجم گزاف آب جلوی شور شدن اراضی را بگیرد و پساب آن تمام تنوع زیستی شادگان و اروندکنار تا هورالعظیم را نابود کرده است. این عملیات پرمصرف و پرمخاطره چیزی حدود 30 تا 35 درصد به شوری جلگه خوزستان اضافه میکند. اگر داریم عملیات سد گتوند را برای نابودی کارون و شوری آن و مشکلات تنوع زیستی سرزنش میکنیم باید کشت و صنعت نیشکر را نیز محکوم کنیم چراکه لطمات جبرانناپذیری بر پیکره ذیگونگی خوزستان و ایران وارد کرده است. باید نوع کشاورزی را که در خوزستان هست محکوم کنیم. نوعی کشاورزی بدوی با هدررفت بالای آب و ضایعات بالای غذایی سالهاست در این استان و در بسیاری از استانها در ححال انجام است و هزینههای سنگینی به پیکره آبی کشور وارد آورده است و باید در برابر توسعه این روند و البته در برابر هزینههایی که دارد تحمیل میکند بایستیم.