تهدید نمایشی
آیا تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران واقعاً ناقض برجام است؟
سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، مجلس سنای آمریکا دو روز پس از تصویب تحریمهای جدید ایران، روسیه و کرهشمالی از سوی مجلس نمایندگان، با اکثریت آرا به این طرح رای مثبت داد.
سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، مجلس سنای آمریکا دو روز پس از تصویب تحریمهای جدید ایران، روسیه و کرهشمالی از سوی مجلس نمایندگان، با اکثریت آرا به این طرح رای مثبت داد. اقدامی که از سوی مقامات ایرانی بیپاسخ نماند. علی لاریجانی، رئیس مجلس تاثیر تحریمهای جدید را بر زندگی مردم اندک دانست و اعلام کرد: «مصوبه آمریکاییها دربرگیرنده قسمت اعظم تحریمهایی است که در گذشته وجود داشته و در حال حاضر نیز وجود دارد، منتها در گذشته این تحریمها بر اساس فرمان رئیسجمهور وضع میشد و حالا به قانون تبدیل شده است.» او در این خصوص اعلام کرد این موضوع جدیدی نیست ولی شیطنتهایی صورت گرفته که با توافق هستهای سازگار نیست و روسیه، چین و برخی کشورهای اروپایی نیز این موضوع را فهمیدهاند که عملکرد آمریکا در اجرای برجام صحیح نبوده است. از سوی دیگر وزارت خارجه ایران نیز در واکنش به مصوبه جدید سنا گفته این مصوبه نقض خود توافق هستهای نیست ولی نقض روح برجام است. مصوبه جدید سنا، تحریمهای غیرهستهای ایران را که از قبل اعمال میشده، تجمیع کرده و رئیسجمهور آمریکا را موظف میکند که ظرف ۹۰ روز، سپاه پاسداران، مقامات، نمایندگان و اشخاص وابسته آن در خارج از ایران را بنا بر اتهام فعالیتهای تروریستی تحریم کند.
از همان آغاز مذاکرات 1+5 در ماه می 2014 بسیار مشخص بود که برجام در راستای کاهش تنشافزاییهای انجامشده برای کشیدن ایران به سناریوهای بسیار پرخطر، بسیار کارساز خواهد بود. ازاینرو تلاش برای حفظ توافق و چالش بدون مرز برای تضعیف مخالفان آن یکی از مهمترین بخشهای حفظ امینت ملی در سالهای پیشرو به حساب میآید.
برای ارزیابی بهتر نیاز است به سرخطهای برجام نگاهی انداخته، سپس رفتار دو کشور اصلی در این توافق (ایران و آمریکا) و پنج کشور دیگر در چارچوب این توافق و همچنین نگاه امروز آنها به این موضوع را بررسی کرد، آنگاه میتوان فهمید زیربنای حقوقی تحریمهای تازه آمریکا از کجا آمدهاند و آیا تحریمهای جدید همانطور که علی لاریجانی معتقد است ناقض فاحش برجام نیستند یا برعکس با روح و جسم برجام در تناقضاند.
در مذاکرات برجام (که بیش از دو سال طول کشید تا به مرحله توافق برسد) پنج سرخط اصلی مورد پذیرش قرار گرفت. مروری بر این پنج مورد به ما کمک میکند در چارچوب آنها رفتار ایران و همچنین شفافیت رفتار آمریکا و پنج کشور دیگر را بررسی کنیم. نکته مهم این است که داوری انجام تعهدات دوسویه از سوی آژانس به عنوان نهاد کارشناسی سازمان ملل، از روز نخست پذیرفته شده و هرگونه تخطی از سند توافق نقض مستقیم توافق و تایید آن از سوی شورای امنیت سازمان ملل است و هیچ یک از طرفین اجازه افزودن شرط یا کم کردن سرخطها را ندارد:
1- نگهداری ۵۰۶۰ سانتریفیوژ از سوی ایران و تعهد ایران به غنیسازی با سقف 6 /3 درصد و یک هزار سانتریفیوژ در فردو برای ۱۰ و ۱۵ سال. پس از هشت سال هرگاه ایران به تعهد خود پایبند بود میتواند مجدداً سانتریفیوژهای پیشرفته خود را به کار گیرد. بازرسیهای آژانس نشان داده است ایران به تعهد خود وفادار بوده است.
2- مهندسی مجدد رآکتور اراک در راستای رفع نگرانی غرب برای تولید پلوتونیوم قابل استفاده برای تولید سلاح اتمی. در راستای تصمیم ایران با تایید مقام معظم رهبری، هدف ایران هیچ زمان تهیه پلوتونیوم برای سلاح هستهای نبوده همانطور که از سال ۲۰۱۲ به بعد، آژانس پس از بازدیدهای چندباره، ایران را وفادار به تعهدات خود دانسته است.
3- توافق ایران برای استفاده غیرنظامی از تکنولوژی و صنایع هستهای خود. در این مورد، ایران به درستی بازدید از تاسیسات دفاعی خود را رد کرد اما اجازه داد آژانس با کارشناسان ایرانی گفتوگو داشته باشد. در این خصوص با در نظر گرفتن ترور دانشمندان و مهندسان هستهای ایران و کاهش ضربهپذیری کشور، ایران همراهیهای ضروری را انجام داده است و آژانس هم این سطح همراهی را برای تایید غیرنظامی بودن برنامه هستهای ایران کافی دانسته است.
4- دسترسی برای بازرسی، ارزیابی و حفظ معیارهای گنجاندهشده در توافق برای تایید غیرنظامی ماندن این تکنولوژی در ایران. ایران بیشترین همکاری را در این مورد نشان داده است و تایید این موضوع از سوی آژانس آن اندازه روشن بوده است که حتی بدبینترین لابیهای مخالف ایران در آمریکا و بریتانیا تاکنون نتوانستهاند این ارزیابی آژانس را رد کنند.
5- برداشتن تحریمهای مربوط به صنایع نفت و گاز (سرمایهگذاری و صادرات)، صنعت بانکی، مالی و خدمات و همچنین دسترسی بدون شرط به سپردههای ایران در خارج از کشور 6 تا 9 ماه پس از تایید آژانس بر تعهد ایران در انجام چهار مورد نخست. در نیمه نخست سال 2016 بیشتر تحریمهای سازمان ملل برداشته شده و پس از تایید آژانس در غیرهستهای بودن برنامه دفاع موشکی ایران در سالهای آتی تحریمهای مربوط به تکنولوژی موشکی ایران نیز طی هشت سال برداشته خواهد شد و کشورهای امضاکننده و شورای امنیت همکاریهای لازم را برای شتاببخشی به رفع تحریمها انجام خواهند داد.
در این راستا ارزیابی وضعیت ایران نشان میدهد که آیا تحریمها واقعاً لغو شده است و آیا لغو تحریمها همگام با انجام تعهدات ایران بوده و شفافیت کشورهای دیگر را به همراه داشته است یا خیر. از نظر من تمامی امضاکنندگان در این راه همراهی کردهاند و این موضوع از قراردادهای سرمایهگذاری خارجی در ایران مشخص است. توافقهای تامین نیازهای ایران در خریدهای خارجی (بوئینگ و ایرباس)، توافقهای مشترک صنعتیتولیدی (پژو-سیتروئن و فولکس واگن)، سرمایهگذاری هند در بخش آلومینیوم، پتروشیمی و خط لوله گاز، توافق همکاری با مرسدس بنز برای ایجاد کارگاه تولید مشترک، بهروز کردن راهآهن با همکاری ایتالیا، قراردادهای مربوط به بندر (چابهار، بندرعباس، بوشهر و خارک)، پروژههای گاز و نفت (توتال، روسنفت، گاز پروم، شرکت ملی نفت چین، شرکت نفت هند)، گفتوگوهای جاری با شل، تمایل اجیپ ایتالیا و استات اویل نروژ، توافق سه میلیارد دلاری ماه پیش با هند و همچنین توافق ۱۱ میلیارددلاری کره در ایران نمونههای مهمی از بازگشت سرمایه خارجی به ایران هستند.
البته در این مسیر خزانهداری دولت اوباما به طور مستمر کارشکنیهایی انجام میداد. در آن زمان خزانهداری بیشترین مقاومت را در برابر برداشتن تحریمهای بانکی، سوئیفت و باز شدن اعتبار برای کسبوکار با بازرگانان ایران در اروپا نشان میداد. در شش ماه پایانی دولت آقای اوباما، عملاً این خزانهداری بود که مدیریت یا کارشکنی در مدیریت برداشت تحریمهای بانکی بر ایران را انجام میداد. بازنگری ارتباط دو مسوول ارشد این نهاد با OFAC در کابینه پیشین آمریکا نشاندهنده ریشه عمیق لابی مخالف برجام در آمریکا بود. با وجود این، برجام روزبهروز تور درهم تنیده شده تحریمها را پاره کرد و ایران را با اقتصاد جهانی، انتقال تکنولوژی روز و جذب سرمایهگذاری خارجی پیوندی دوباره داد. نگاه دولت وقت آمریکا در زمان امضای این توافق این بود که افزایش بحران با ایران و امکان درگیری با این کشور هزینههای بسیار سنگینی برای آمریکا دارد که در کنار مسائل عراق، افغانستان، سوریه و حضور روسیه در اوکراین عملاً میتواند موجب شکاف بین آمریکا و اتحادیه اروپا شود. توافق با ایران نهتنها میتواند نگرانیهای اروپا درباره تامین نیازهای گاز خود را کاهش دهد بلکه قادر است لابی جنگ با ایران را (که از سوی سعودیها و دولت اسرائیل هماهنگ میشوند) ساکت یا حداقل کمتاثیر کند. از سوی دیگر این توافق با اعمال هزینه کمتری بر دوش اقتصاد آمریکا، میتواند منافع بلندمدتی برای ایالات متحده داشته باشد.
در طول رقابتهای انتخاباتی آمریکا، بسیار مشخص بود که اگر دونالد ترامپ در جدال با هیلاری کلینتون پیروز شود، مسائل مربوط به ایران و هزینه اقتصادی درازمدت آمریکا در این رابطه در درجه چندم قرار خواهد گرفت و اولویت او در سیاست خارجی، افزایش سهم ابرشرکتهای آمریکایی تولیدکننده سختافزار نظامی و نفتی خواهد بود. در این راستا برجام یک شکست بزرگ برای آمریکا (بخوانیم تولیدکنندگان سختافزار نظامی و شرکتهای نفتی آمریکایی) بود و مقامات دولت ترامپ بر این عقیده بودند که از هر ابزاری برای نشان دادن ناموفق بودن آن باید استفاده کرد.
تحریمهای جدید از سوی دو مجلس آمریکا به بهانه مادهای تصویب شده که در آن بر مبارزه با تروریسم در هر نقطه جهان و دخالت نظامی بدون نیاز به همراهی با کشورهای متحد آمریکا یا تایید سازمان ملل تاکید شده است، مادهای که پس از حملات 11 سپتامبر ۲۰۰۱ تصویب شد. در این میان کنگره آمریکا با اشاره به نقش سپاه پاسداران در ساختار دفاعی- نظامی ایران، برنامه موشکی ایران و سهم آن در دفاع در برابر تهاجم خارجی و پیوندهای سپاه با حزبالله و دولت سوریه در راستای مبارزه با گسترش داعش تحریمهای جدیدی را اعمال کرده است. چنین مصوبهای اگر اجرایی شود پیشنیاز لازم برای زیرپاگذاشتن یکطرفه برجام را که یکی از مهمترین توافقهای جهانی در ۱۰ سال اخیر بوده و به تایید سازمان ملل رسیده است فراهم میکند.
البته بسیار سادهانگارانه خواهد بود اگر باور کنیم بسته اخیر تحریمها در کنگره این کشور متولد شده و دولت کنونی بهشدت از آن رضایت دارد. از سپتامبر ۲۰۱۶ و پیش از پیروزی ترامپ این سناریو از سوی لابی ریاض-تلآویو پیش برده میشد که دوران پس از اوباما باید با بازنگری همهجانبه در خصوص ایران همراه شود. در این مورد، تفاوت بنیادی بین دو نامزد وجود نداشت. اما تفاوت اینجا بود که دولت آقای ترامپ اشتیاق و اشتهای بیشتری برای زیر پا گذاشتن برجام داشت. ترامپ از انکار مهمترین توافق بینالمللی دهه اخیر و استفاده از ابزارهای اقتصادی-مالی برای کشاندن ایران به یک درگیری سنگین منطقهای با هزینه کشورهای عربی نه برای اشغال ایران (که آن توهمی مردود است) بلکه برای تضعیف بنیه اقتصادی کشور تا مرز کشاندن اقتصاد به سالهایی با رشد منفی ترسی ندارد.
به نظر میرسد برای آغاز این پروژه، نقطه آغاز باید کنگره باشد. در این راستا دولت خود را بدون نقش و تنها مجری فرمان دو مجلس نشان میدهد تا از اینرو هم در چارچوب حقوق بینالملل و هم در رابطه با اروپا از این سپر استفاده کند که تنها قانون دو مجلس را اجرا میکند. ملاقاتهای متناوب بانن، فلین، پنس، پمپئو سرپرست سیآیای و دو افسر ارشد پنتاگون با طراحان بسته تحریمها و گفتار ژنرال فلین درباره ایران در ماههای گذشته دم آشکار این خروس هستند که بسته تحریمهای اخیر آمریکا و گنجاندن سپاه در چارچوب مبارزه با تروریسم، و اصرار تازه برای بازرسی از پایگاهها و توانمندیهای موشکی (که فعلاً در پرده اشاره شدهاند) نه به سبب نگرانی از سپاه بلکه به دلیل بازگرداندن تحریمهای فراگیر بر روی اقتصاد ایران است.
نهتنها روح توافق بلکه در آشکارترین زبان ممکن اجرای تعهدات از سوی ایران، طرف دیگر را ملزم به برداشتن کامل تحریمها میکند. این بسته و معرفی آن از سوی کنگره نمایشی است برای بیتقصیر نشان دادن دولت ترامپ که در پاسخ به کشورهای اروپایی خود را مبرا از مسوولیت نشان دهد. این در حالی است که در هر چهار فصل مربوط به تعهدات ایران، آژانس، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، مسوولان ارشد آلمان، ایتالیا و کابینه سایه در بریتانیا، ایران را به تعهدات خود وفادار دانستهاند.
از سوی دیگر آمریکا تاکنون به جز ارزیابیهای پشت درهای بسته، هیچ سندی را درباره بعد هستهای تولید موشکهای ایران (که همواره بخشی از توانافزایی دفاع از کشور بودهاند) روی میز نگذاشته است. مشاهده چنین ارزیابیهایی متحدان اروپایی ایالات متحده را بیش از پرونده سلاحهای کشتار جمعی لیبی از این کشور دور خواهد کرد. تحریمهای اخیر طراحیشده در خزانهداری، وزارت خارجه و پنتاگون که به عنوان ایده نمایندگان دو مجلس به جهان معرفی شدهاند بیش از هر چیز ریشهدار بودن هماهنگی لابی جنگافروز ریاض-تلآویو و همراهان آمریکایی آنها را یادآوری میکند. از سوی دیگر این تحریمها با ایجاد یک بحران جدی منطقهای با هزینه کردن دلارهای انباشتهشده در کشورهای عربی، منجر به فقیرتر شدن مردم این کشورها شده، توان و استعداد ایران را برای رشد صنعتی کاهش داده و از تبدیل شدن ایران به یک اقتصاد توانمند و مقاوم در برابر تحریمها جلوگیری میکند. در کنار این موارد قرار دادن نام سپاه و تروریسم در کنار هم در واقع نشانهگیری دکل کشتی است. هدف، کشتی ایران است. وگرنه اگر این اتهام پایهای داشت، ایران بارها خواسته آمریکا مدارک خود را در یک کمیته جهانی برای قضاوت روی میز بگذارد. البته از دولتی که هنوز برای پذیرفتن عضویت در دادگاه جهانی مقاومت میکند ، چنین انتظاری بسیار خوشبینانه خواهد بود.
در نهایت این موضوع که آژانس، پنج کشور دیگر امضاکننده برجام، هند، ژاپن و برزیل در زمانهای مختلف تعهد ایران را سازنده و شفاف دانستهاند گواه دیگری است که رفتار دولت آمریکا و دنبالههای منطقهای آن نشاندهنده طغیانگرایی دولت آمریکا در برابر جامعه جهانی است و مطمئناً هزینههای بسیار سنگینی برای این کشور به همراه خواهد داشت.