قربانیان فقر
بررسی چگونگی خلق فقر آموزشی توسط فقر اقتصادی در گفتوگو با میثم هاشمخانی
تورم بیشتر از سه سال است که بالای ۴۰ درصد باقیمانده و همه شاخصهای رفاه و مصرف خانوار با شیب نگرانکنندهای رو به افول است و درآمد سرانه همچنان آب میرود. این فشارها برای طبقه متوسط که «بالندگی» و «پویایی» جامعه را تضمین میکند، تبعات بیشتری به دنبال دارد. این وضعیت بسیار سخت، برای نظام آموزشی هم چند نتیجه نگرانکننده دارد؛ طبقه متوسط شهرنشین را وادار به مهاجرت درونشهری کرده، سهم تامین مسکن و غذا را در سبد هزینههای این طبقه بهشدت بالا برده و سهم آموزش را به میزان زیادی کاهش میدهد. علاوه بر این خیلی از خانوادههای طبقه متوسط شهرنشین که در سالهای رونق اقتصاد، مقادیر قابل توجهی از درآمدهای خود را صرف آموزش فرزندان خود میکردند امروز دیگر قادر به ادامه این وضع نیستند. تداوم این وضعیت، اقتصاد، فرهنگ و آموزش را نیز به خطر میاندازد و بهخصوص تقاضا برای مدارس غیرانتفاعی، خرید کتاب و نشریات و حضور در کلاسهای آموزشی و تقویتی را بهشدت کاهش میدهد. از سوی دیگر شاهد کوچ گسترده فرزندان طبقه متوسط از مدارس غیردولتی به مدارس دولتی خواهیم بود که این موضوع نیز فشار مضاعفی به نظام آموزشی کشور وارد میکند و در شرایط فعلی نیاز به استخدام معلم را بالا میبرد. بحران آموزشی چه آنچه در دوران سیاه کرونا اتفاق افتاد و چه آنچه احتمالاً در آینده رخ میدهد، برای ساختار سیاسی، بحرانی اخلاقی به شمار میرود. زمانیکه نظام آموزشی به خوبی کار کند، میتواند تضمینکننده تامین نیروی انسانی مورد نیاز رشد اقتصادی کشور باشد. در سطح فردی نیز آموزش میتواند مروج اشتغال، کسب سلامتی و کاهش فقر باشد. در صورتی که وضع موجود ادامه پیدا کند، کیفیت نیروی انسانی کشور بهشدت کاهش مییابد. نیرویی که نه میتواند موتور محرک اقتصاد و جامعه باشد و نه خود را از تله فقر نجات دهد. در این میان آنچه از نظر میثم هاشمخانی موضوع ریشهدارتری است فقر محتوای آموزشی و دسترسی نامطلوب به آموزش رایگان است که مدارس را در ایران با سرعت بیشتری از مرجعیت آموزشی خارج کرده و به فقر آموزشی بهخصوص در طبقات متوسط و فقیر دامن زده است.
♦♦♦
شیوع کرونا چطور به فقر آموزشی بهخصوص در دهکهای پایین جامعه و مناطق کمبرخوردار دامن زد؟
نابرابری آموزشی مادر انواع نابرابریهای دیگر است و فقر آموزشی نیز مادر انواع فقر از جمله فقر اقتصادی و درآمدی است. اما من مرددم که چه میزان از فقر آموزشی به دسترسی افراد به مدرسه مربوط میشود. در واقع در دنیا کموبیش مدارس و حتی دانشگاهها مرجعیت آموزشی خود را به تدریج از دست میدهند و این فرآیند در ایران بسیار سریعتر اتفاق میافتد، چراکه محتوای آموزشی ما در مدارس و دانشگاهها محتوایی است که طبق نیازهایی که در فضای اقتصاد و بازار کار مدرن مورد نیاز است بهروز نمیشود و با این محتوای آموزشی با سرعت زیادی مدارس و حتی دانشگاههای ما مرجعیت آموزشی و اثرگذاری خود را در کاهش نابرابری آموزشی از دست میدهند. از طرف دیگر محتوای آموزشی اگر بهروزرسانی نشود حتی در مدارس خیلی خوب دچار فقر آموزشی خواهیم شد چراکه محتوای آموزشی در ایران حتی در مدارس غیرانتفاعی نیز تا حدود زیادی ثابت است. در واقع در حال حاضر کودکان، نوجوانان و جوانان ما زمان زیادی از وقت خود را صرف آموختن چیزی میکنند که ممکن است خیلی مفید نباشد. از طرف دیگر در دنیا روزبهروز مرجعیت اینترنت برای آموزش در حال افزایش است. اینترنت میتواند از لحاظ کیفیت آموزش، کاهش نابرابری آموزشی و کاهش فقر آموزشی مورد توجه باشد. در ایران نیز با توجه به محتوای آموزشی قدیمی و کهنه، آموزش یک شکل در تمام نقاط کشور و محتوای آموزش دولتی این اتفاق سریعتر رخ میدهد و مدارس روزبهروز مرجعیت آموزشی خود را از دست میدهند اما متاسفانه از سوی دیگر دسترسی به اینترنت پرسرعت و باکیفیت و بدون محدودیت برای همه ممکن نیست. در ایران سرعت جابهجایی مرجعیت آموزشی از مدرسه و دانشگاه به فضای مجازی و اینترنت بسیار سریعتر در حال وقوع است. بخش بزرگی از تبعیض آموزشی که مادر انواع تبعیض است ریشه در این دارد که ما دسترسی به اینترنت پرسرعت و باکیفیتتر داشته باشیم. اگر نابرابری دیجیتال را کم کنیم بر کاهش نابرابری آموزشی و در بلندمدت بر کاهش انواع دیگر نابرابری بسیار تاثیرگذار است.
با پایان یافتن اوج پاندمی و شروع مجدد آموزش حضوری چطور کودکان فقیرتر که به امکانات آموزشی لازم در دوران آموزش از راه دور دسترسی نداشتند از همکلاسیهای برخوردار خود عقب ماندند؟ یا به عبارتی کرونا چطور به شکاف آموزشی دامن زد؟
حتماً شکاف آموزشی ایجاد شده است و حتماً کاهش کیفیت آموزش به واسطه تعلیق بخش بزرگی از فعالیت مدارس باعث کاهش نابرابری آموزش شده اما باید به این نکته توجه داشت که در خانوادههای ثروتمند منابع آموزشی خیلی فراتر از مدارس است و افراد دسترسی به شبکه، اشخاص، اطلاعات و کلاسهای آموزشی متفاوتی دارند و میتوانند از تجربیات کسبوکارها استفاده کنند. در خانوادههای فقیرتر بخش عمده آموزش در ساختار مدارس است و وقتی این ساختار نحیفتر شود آنها خیلی بیشتر ضرر میکنند، اما این بخش کوچکی از ماجرایی است که در دوره کرونا تشدید شده است، بخش بزرگتر این است که محتوایی که ما در آموزش ارائه میکنیم محتوای فقیری است و هر سال میلیاردها ساعت از وقت دانشآموزان ما صرف آموختن مواردی میشود که هیچ تاثیری در آینده شغلی و وضعیت اقتصادی آنها ندارد. اما افرادی که در خانوادههای ثروتمندتر هستند ضربه زیادی از این موضوع نمیخورند چراکه بخش بزرگی از آموزشهایی که کودکان در این خانوادهها میبینند خارج از مدرسه است.
در این میان بحران بسیار بزرگتر محدودسازیهایی است که برای دسترسی به اینترنت و به ویژه محتوای آموزشی اینترنت داریم. در حال حاضر ما در ایران برای دسترسی به یوتیوب به عنوان یکی از آموزشیترین پلتفرمهای موجود در دنیا محدودیت داریم. علاوه بر این در کیفیت، سرعت، هزینه و فیلترینگ در اینترنت نیز با مشکلات متعددی مواجه هستیم و این برای کشوری مثل ما که محتوای آموزشی مدارس نیز قدیمی، یکسان و دولتی است در بلندمدت و میانمدت اثرات مخربی خواهد داشت و به ایجاد فقر آموزشی منجر میشود.
در حال حاضر فقر در نتیجه تورم افسارگسیخته روزبهروز تشدید میشود و در قدم اول گریبان قشر متوسط را میگیرد، اما گسترش فقر در طبقه متوسط چطور به فقر آموزشی میانجامد؟
زمینهسازی برای دسترسی مطلوبتر قشر متوسط و فقیر به آموزش باکیفیت و رایگان از سال 2015 به بعد در دنیا مورد توجه قرار گرفت. در این زمینه پژوهشها و اقدامات عملی زیادی انجام شد. در بستر اینترنت فضاهایی شکل گرفت تا افراد بتوانند به صورت رایگان به محتواهای آموزشی 10 دانشگاه برتر دنیا دسترسی داشته باشند و فقط برای کسب مدرک در برخی از رشتهها نیاز به پرداخت هزینه بود. در ایران نیز اقداماتی از این دست انجام شده و امکان دسترسی تا حدود زیادی رایگان به محتواهای آموزشی دانشگاههای طرازاول کشور فراهم شده است اما نکته اینجاست که برای دسترسی و استفاده از این محتواها لازم است حداقل اینترنت برای همه اقشار جامعه قابل دسترسی باشد، آن هم اینترنتی بدون فیلتر و با سرعت و قیمت مناسب. به این شیوه میتوان تا حدود زیادی از فقر آموزشی در اقشار کمدرآمد جامعه نیز جلوگیری کرد. اما در مورد تاثیر شوکهای اقتصادی و تورمی بر فقر آموزشی باید گفت امروزه این امر بدیهی است که شوکهای اقتصادی و اتفاقات غیرمنتظره اقتصادی به گروههای متوسط و فقیر جامعه بیشتر لطمه میزند و بخشی از این لطمه همین امروز قابل مشاهده است و علاوه بر این آثار بلندمدتی نیز در نسل بعد دارد.
گروههای ثروتمند جامعه با توجه به داراییهایی که دارند با تورم ثروتمندتر میشوند و خللی در کیفیت زندگی و از جمله آموزش فرزندانشان رخ نمیدهد اما گروههای متوسط و فقیر که دارایی خاصی ندارند فشار اقتصادی سنگینی را تحمل میکنند که بخشی از این فشار بر کاهش کیفیت پرورش فرزندان که شامل آموزش هم میشود، منعکس میشود. طبق پژوهشهای متعددی که در دنیا انجام شده این شوکها و تاثیرات آنها در زندگی کودکان و نوجوانان تاثیر عمیقتری در آینده آنان دارد و تبعات این شوک را تا دههها بعد خواهیم دید. تمام این تبعات روی تشدید فقر و کاهش توانمندی افراد و افزایش نابرابری اقتصادی تاثیرگذار است. و حتی به افزایش بزهکاری در آینده این کودکان منجر میشود.
فقر آموزشی چطور به فقر اقتصادی منجر میشود و چه پیامدهایی در بلندمدت برای جامعه خواهد داشت؟
به این نکته که فقر آموزشی ریشه بقیه فقرهاست باور دارم اما تاکید میکنم که بخش کوچکی از فقر آموزشی دسترسی به مدارس است. بخش قابل توجه این فقر به کیفیت محتوای آموزشی مربوط است و بخش بزرگتری از آن فقر دیجیتال است. اگر سرعت اینترنت ایران در یک حالت خیلی افراطی و تخیلی به یکدهم کاهش یابد و فیلترینگ 10 برابر شود 10 سال آینده مردم ایران بیسوادترین مردم دنیا خواهند بود و این اهمیت دسترسی به اینترنت را مشخص میکند.
در حوزه فقر دیجیتال کاملاً واضح است که چطور میتوان از آن جلوگیری کرد یا آن را کاهش داد اما در حوزه فقر آموزشی ما در حوزه محتوای آموزشی به دو موضوع کلیدی نیاز داریم؛ یک اینکه سهم بزرگتری برای آموزشهایی قائل شویم که به لحاظ درآمدی و شغلی به افراد کمک میکنند و در این حوزه باید صاحبان کسبوکارهای بزرگ وارد شوند و بگویند به چه تخصصهایی نیاز داریم.
برای مثال مهارت کار گروهی، مذاکره و حتی پیدا کردن جواب سوالات در فضای مجازی و اینترنت، زبانهای خارجی و... امروزه بسیار قابل توجه است. به هر حال ما باید آموزش مهارتهایی را که نقش درآمدی، اقتصادی و شغلی دارند، افزایش دهیم اما سهم این مهارتها در محتوای آموزشی ما الان در حدود 20 درصد است اما این سهم باید به بالای 60 درصد برسد. ما باید تمرکز محتوای آموزشی را کم کنیم به این معنا که حداقل 20 درصد از محتوای آموزشی در مناطق مختلف متفاوت باشد و تا حد زیادی تعیین محتوای آموزشی را به مدیران مدارس واگذار کنیم. حداقل 20 درصد از محتوای آموزشی باید در مناطق کشاورزی، دامپروری، صنعتی، تجاری، گردشگری و... با هم متفاوت باشد و هر منطقه میزانی از آموزش خاص منطقه خود را داشته باشد. ما در مناطق مختلف کشورمان ذات آموزش بسیار متفاوتی داریم اما میخواهیم در مناطق خاصی از تهران بنشینیم و یک محتوای آموزشی درست کنیم و استانهای متفاوت آن را بخوانند. این باعث میشود تاثیر محتوای آموزشی در آینده شغلی افراد ناچیز شود. در دنیا بیش از 20 سال است که به این موضوع پرداخته شده و ما اگر میخواهیم مرجعیت مدارس و از آن مهمتر تاثیر مدارس در کاهش نابرابری حفظ شود باید به این سمت برویم.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد تاثیر نامطلوب شوکهای تورمی و اقتصادی بر وضعیت آموزش، آینده شغلی و بسیاری از موارد دیگر در افراد است. در سراسر دنیا تا سال 1980 یکی از اختلافات اقتصاددانان با یکدیگر بر سر این بود که آیا شوکهای اقتصادی تاثیر نامطلوبی بر آینده افراد دارد یا نه. برای چند دهه اقتصاددانان طرفدار کینز معتقد بودند شوکهای تورمی در اقتصاد هرازگاهی میتواند مفید باشد. این اعتقاد از آنجا شکل گرفت که هرازگاهی تورم در آمریکا به نحوی بالا میرفت که حوالی سالهای 1975 تا 1980 به طور میانگین تورم در آمریکا و اروپا بین هشت تا 11 درصد بود. البته ممکن است این عدد برای ما بسیار پایین باشد اما در آن کشورها عدد بسیار بالایی بود. از آن به بعد بنا بر دلایلی کشورهای مختلف به سمتی رفتند که تا حد ممکن جلوی شوکهای تورمی را بگیرند. چراکه پژوهشهای متعدد ثابت کرد شوک تورمی تاثیرات اجتماعی بلندمدتی دارد.
در شوکهای تورمی گروههای ثروتمند کیفیت زندگی فرزندان خود را کاهش نمیدهند اما گروههای متوسط و فقیر به سرعت سهم آموزش، تفریح، تغذیه و سلامت فرزندان خود را کاهش میدهند و این موضوع در بلندمدت میتواند به نابرابری اقتصادی خیلی بیشتری منجر شود. علاوه بر این، این شوکها در بلندمدت حتی جرائم را در جامعه تشدید میکند و کودکانی که شوکهای اقتصادی را تجربه کردند بیشتر در معرض بزهکار شدن قرار دارند. مهمترین خط قرمز سیاستگذاری اقتصادی باید این باشد که از شوکهای اقتصادی جلوگیری شود. در حال حاضر تورم مساله تمام کشورهای دنیاست، آمریکا و اروپا نیز به سبب مصائب پاندمی و... تورم را تجربه میکنند اما تورمی که در این کشورها هست تورم هشت تا 10درصدی است. عددی که ما حتی در خواب هم آن را نخواهیم دید.