جاسک زیر آب
تغییر اقلیم، سواحل جنوبی ایران را تغییر میدهد؟
بالا آمدن سطح آب دریا یکی از اثرات مستقیم و مورد پذیرش تغییر اقلیم عصر نوین است و اغلب به آن به عنوان یکی از دلایل عمده نگرانی در مورد تغییر اقلیم استناد میشود. در طول 68 سال گذشته و مطابق با دادههای ارتفاعسنجی ماهوارهای، سطح جهانی آب دریا با نرخ میانگین 3 /3 میلیمتر در سال بالا آمده است. این نرخ همچنان در حال افزایش است و تا انتهای قرن 21 نیز بالا آمدن میانگین جهانی سطح آب دریا ادامه خواهد داشت. بالا آمدن سطح آب دریا تغییرات مهم و اغلب ناسازگاری بر شکل زمین، اکوسیستمها، مصبها، آبراههها، جمعیت انسانی و فعالیتهای ناحیه ساحلی برجای خواهد گذاشت. شناسایی مناطق ساحلی در معرض آبگرفتگی و تدوین مدیریت سازگاری متناسب میتواند موجب کاهش پیامدهای تغییر اقلیم در این مناطق شود. در پژوهش حاضر، پهنههای در معرض بالا آمدن سطح آب دریا در سواحل مکران -شهرستان جاسک به طول 696 کیلومتر تحت سناریوهای ارائهشده از سوی هیات بیندولتی تغییر اقلیم (IPCC) و با استفاده از آخرین نسخه مدل Bathtub، ارائهشده از سوی NOAA، مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج نشان داد در اثر حداکثر میزان بالا آمدن سطح آب دریا تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP6 (با نرخ افزایش برابر) و RCP8.5 به ترتیب 699، 337 و 779 کیلومترمربع از سواحل مورد مطالعه تا سال 2100 به طور دائم به زیر آب خواهند رفت. رویهمگذاری لایههای کاربری و پوشش سرزمین منطقه ساحلی و پهنههای در معرض بالا آمدن سطح آب دریا نیز نشان داد بخشهایی از بندر استراتژیک جاسک، بندر کوه مبارک، اکوسیستمهای بااهمیت ساحلی مانند مانگروها و نیز مناطق هدف برای برنامههای کنونی و آتی توسعه سواحل مکران، در معرض آبگرفتگی دائمی قرار خواهند گرفت. از اینرو ارزیابی آسیبپذیری کمی و کیفی این مناطق در برابر بالا آمدن سطح آب دریا و تدوین برنامه مدیریت سازگاری با هدف کاهش پیامدهای تغییر اقلیم بر جوامع انسانی و طبیعی منطقه از یکسو و اجرای برنامههای توسعه در مناطق ساحلی به شکل پایدار از سوی دیگر، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
تغییر اقلیم در دهههای اخیر، موجب وارد آمدن پیامدهای گوناگونی بر سیستمهای طبیعی و انسانی در تمام قارهها و اقیانوسها شده است. مطابق با نتایج مطالعات IPCC، میانگین جهانی دمای سطحی خشکی و اقیانوس، گرمایش حدود 85 /0 درجه سانتیگرادی در طی دوره 1880 تا 2012 را نشان میدهد. روند کنونی گرمایش، از آن جهت دارای اهمیت ویژه است که منشأ بیشتر آن، انتشار گازهای گلخانهای در اثر فعالیتهای انسانی است و نرخ افزایش آن در 1300 سال گذشته بیسابقه بوده است.
اکنون میزان دیاکسیدکربن، مهمترین گاز گلخانهای، به بیشترین مقدار آن در 650 هزار سال اخیر رسیده است و بالاترین میزان آن در اتمسفر برابر 7 /414 ppm در ماه می سال 2019 میلادی ثبت شده است. بالا آمدن سطح آب دریاها یکی از اثرات مستقیم و مورد پذیرش تغییر اقلیم عصر نوین است. تقریباً تمام سواحل جهان تا انتهای قرن 21 از SLR متاثر خواهند شد. از اوایل دهه 1970، آب شدن تودههای یخ و بسط دمایی اقیانوس در اثر گرم شدن، با هم حدود 75 درصد از مشاهدههای بالا آمدن متوسط سطح آب دریاها را توصیف میکند.
در فاصله سالهای 1991 تا 2010 میلادی، میانگین سطح آب دریا تا 19 /0 متر بالا آمده است و اکنون بالا آمدن آب دریا با نرخ 3 /3 میلیمتر در سال شتاب بیشتری گرفته است. این میزان با نرخ 08 /0 میلیمتر در سال افزایش مییابد و در نتیجه در مقایسه با سال 2005، به بالا آمدن متوسط سطح آب دریاها به میزان 12 ± 65 میلیمتر تا سال 2100 میلادی منجر خواهد شد. این میزان افزایش به اندازهای است که تمام شهرهای ساحلی در سراسر دنیا را با مشکلات قابل ملاحظه مواجه کند.
اثرات ناسازگار بالا آمدن سطح آب دریا بر منطقه ساحلی، که سطوح بالای تنوع زیستی را حمایت میکند، دامنه وسیعی از عملکردهای اکوسیستم، کالا و خدمات را فراهم میآورد و 10 درصد از جمعیت جهان را در پهنههای با ارتفاع کمتر از 10 متر بالاتر از سطح آب دریاها در بر میگیرد، به عنوان یک تهدید اصلی تغییر اقلیم محسوب میشوند. از اثرات بالا آمدن سطح آب دریاها، که اکنون نیز در بسیاری از مناطق ساحلی قابل مشاهده هستند، میتوان به زیر آب رفتن دائمی و افزایش آبگرفتگی زمینهای ساحلی، افزایش فرسایش، نفوذ آب شور به آبهای سطحی و زیرزمینی و کاهش وسعت تالابهای ساحلی مانند مانگروها اشاره کرد.
پیشبینی شده است آبگرفتگی پهنههای ساحلی در اثر بالا آمدن سطح آب دریا میلیونها نفر را در سراسر جهان مجبور به جابهجایی کند. اکنون ارزیابی آسیبپذیری سواحل در برابر تغییر اقلیم به عنوان راهکاری مناسب برای تدوین مدیریت سازگاری تغییر اقلیم با هدف افزایش توانایی سازگاری با تغییرات، شفافسازی چگونگی پاسخهای ممکن برای کاهش آسیبپذیری و ارزشیابی ظرفیت یک کشور در اجرای پاسخ مناسب به کار برده میشود. آسیبپذیری در موضوع تغییر اقلیم، به طور عمده سه بعد در معرض بودن، حساسیت (یا مستعد بودن به زیان) و ظرفیت سازگاری یک سیستم در برابر متغیرهای اقلیمی و رخدادهای مرتبط با تغییر اقلیم (مانند بالا آمدن سطح آب دریا) را دربر میگیرد. در معرض بودن، اشاره به اثرات فیزیکی پیامد تغییر اقلیم دارد که موضوع پژوهش حاضر است. در زمینه ارزیابی پیامدهای SLR ناشی از تغییر اقلیم بر سواحل، مطالعات وسیعی در دنیا به انجام رسیده است. یونس و همکاران در سال ۲۰۱۶ حدود زیر آب رفتن مناطقی از لندن تحت سناریوهای SLR را با استفاده از مدل Bathtub مطالعه کردند. نتایج آنها نشان داد که سه تا هشت درصد از مناطق مورد بررسی تا سال ۲۱۰۰ احتمالاً زیر آب میروند. در مطالعه Maio و همکاران، اثرات SLR بر جزیره Rainsford، که سایتهای حائز اهمیت باستانی و منابع فرهنگی را دربر دارد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد ۲۶ درصد از کل وسعت جزیره شامل مناطق باستانی با بالا آمدن یکمتری سطح آب دریا، به زیر آب خواهد رفت. آرکما و همکاران در پژوهش خود با بیان اینکه اکوسیستمهای ساحلی تخریبیافته در اثر SLR، مردم و دارایی آنها را با ریسک صدمات بزرگتر ناشی از مخاطرات ساحلی مواجه میکند، یک شاخص مخاطره را برای هر یک کیلومتر مربع از سواحل ایالات متحده تعریف کردند. از این شاخص برای شناسایی آسیبپذیرترین مردم و داراییها استفاده شد.
منطقه مورد مطالعه
در پژوهش حاضر، منطقه ساحلی شهرستان جاسک در استان هرمزگان، به عنوان بخش مهمی از سواحل مکران، مورد مطالعه قرار گرفت. سواحل جاسک به طول حدود ۲۹۲ کیلومتر در کرانههای شمالی دریای عمان واقع شده است و مطابق با دادههای ارتفاعی منطقه، غالباً به عنوان سواحل پست شناخته میشود.
در حال حاضر به دلیل اهمیت ژئوپولیتیک منطقه، توسعه سواحل شهرستان جاسک، که از جمله مناطق کمتراکم و کمتر توسعهیافته کشور محسوب میشود، در دستور کار تصمیمگیران قرار گرفته است. طرح توسعه سواحل مکران و نیز طرح تدقیق مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی دو طرحی هستند که مسیر توسعه و مدیریت منطقه ساحلی شهرستان جاسک در آنها تبیین شده است.
دادههای پایه که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند عبارت بودند از دادههای ارتفاعی و دادههای جزر و مدی (تهیهشده در سازمانهای نقشهبرداری و سازمان بنادر و دریانوردی)، مقادیر پیشیابیشده برای بالا آمدن جهانی سطح آب دریا تا سال ۲۱۰۰ تحت سناریوهای تغییر اقلیم و لایه کاربری اراضی و پوشش زمین (سازمان بنادر و دریانوری، ۱۳۹۷). پس از تهیه دادهها، آمادهسازی آنها مطابق با راهنمای مدل آبگرفتگی NOAA صورت گرفت و در نهایت تحلیل دادهها و نقشهسازی ارزیابی آسیبپذیری فیزیکی سواحل جاسک در برابر SLR در محیط نرمافزار 10.2.2 ArcMap به انجام رسید.
ارزیابی آسیبپذیری فیزیکی منطقه ساحلی در برابر SLR ناشی از تغییر اقلیم در دو گام اصلی صورت گرفت؛ گام اول: تعیین حدود غرقابشدگی دائمی منطقه ساحلی جاسک در اثر SLR تحت هر کدام از سناریوها است. وسعت پهنههای ساحلی که در نتیجه بالا آمدن سطح آب دریا به زیر آب میروند از شاخصهای ارزیابی آسیبپذیری مناطق ساحلی در برابر SLR است. برای نقشهسازی سطحی از منطقه ساحلی که با بالا آمدن سطح آب دریا به زیر آب خواهند رفت، مدلهای متعددی توسعه داده شدهاند. در این مطالعه با توجه به هدف پژوهش و دادههای در دسترس، از مدل «Bathtub Modified Approach» ارائهشده از سوی سازمان ملی اقیانوسی و جوی آمریکا برای شناسایی پهنههایی که در اثر SLR به زیر آب خواهند رفت استفاده شده است.
در حالی که دنیا اکنون تغییر اقلیم و پیامدهای آن بر زمین و از جمله مناطق ساحلی را به وضوح تجربه میکند، شناسایی مناطق در معرض آبگرفتگی دائمی و نیز موقت تحت نرخهای مختلف بالا آمدن سطح آب دریا برای طرحریزی، مدیریت و توسعه پایدار مناطق ساحلی امری ضروری و اجتنابناپذیر است و در عین حال لزوم توجه سیاستگذاران، تصمیمگیران و برنامهریزان به بعد جدیدی از آسیبپذیری مناطق ساحلی را آشکار میکند. نقشههای آسیبپذیری SLR با تصویرسازی مناطقی که بالقوه در معرض بالا آمدن آب دریا هستند به عنوان یکی از ابزارهای سیستم پشتیبان تصمیمگیری در طرحریزی مدیریت سازگاری مناطق ساحلی در برابر تغییر اقلیم به شمار میرود. پژوهش حاضر با هدف اصلی تعیین مناطق در معرض آبگرفتگی دائمی در اثر بالا آمدن سطح آب دریا در سواحل جاسک تحت سناریوهای جهانی تغییر اقلیم به انجام رسید. نتایج بهدستآمده از گام نخست مطالعه پیشفرض تحقیق را تایید کرد، به این معنی که سواحل جاسک تا سال 2100 در معرض آبگرفتگی دائمی قرار خواهند گرفت و با افزایش میزانSLR تحت سناریوهای مختلفRCP، وسعت مناطق آسیبپذیر در برابر SLR نیز افزایش مییابد. سایر تحقیقهای انجامشده در این زمینه نیز نشان میدهد سواحل دریای عمان و خلیج فارس از بالا آمدن سطح آب دریا در اثر تغییر اقلیم متاثر خواهند شد. در مطالعه دیگر با عنوان بالا آمدن سطح آب دریا و پیامدهای آن بر نواحی ساحلی نیز بخشهایی از سواحل شمال دریای عمان به عنوان مناطق ساحلی آسیبپذیر در برابر SLR معرفی شده است.
این تحقیق با بررسی دمای سطحی آب دریا در پهنه شمال غربی اقیانوس هند در یک دوره 60ساله (2009- 1950) نشان داد دمای سطح آب دریا، که از شاخصهای مهم تغییر اقلیم و بالا آمدن سطح آب دریاست، در همه فصلهای سال دارای روند افزایشی معنادار به میزان 60 /0 درجه سلسیوس است. یافتههای تحقیق مریم ایرانی و همکاران نیز نشان داد، تراز آب دریای عمان و خلیج فارس تا سال 2100 تحت سناریوهای انتشار گازهای گلخانهای RCP8.5 و RCP6.0،RCP4.5،RCP2.6 ترتیب به 18 /84 و 62 /86 و 06 /89،3 /183 سانتیمتر افزایش خواهد داشت.
مقادیر پیشیابیشده در این مطالعه بیشتر از میزان جهانی SLR در گزارش IPCC است که ضرورت انجام مطالعات آسیبپذیری در برابر تغییر اقلیم با دادههای محلی و منطقهای را نشان میدهد. نتایج مدلسازی گوهرنژاد و همکاران نیز افزایش معناداری در سطح متوسط آب دریا در گستره آبی دریای عمان و خلیج فارس تا سال 2100 را نشان میدهد. حداکثر مقدار پیشیابیشده SLR در این مطالعه 60سانتیمتر است. در گام دوم این پژوهش، آسیبپذیری فیزیکی منطقه ساحلی شهرستان جاسک با استفاده از لایه تلفیقی کاربری و پوشش زمین که در معرض آبگرفتگی ناشی از بالا آمدن سطح آب دریا خواهند بود مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد این منطقه اگرچه در حال حاضر از تراکم جمعیت و توسعه کمتر برخوردار است، با وجود این بخشهای مهمی از دو مرکز جمعیتی اصلی آن، که در عین حال تحت برنامه توسعه سواحل مکران نیز قرار دارند تا سال 2100 تحت سناریوی خاصی آبگرفتگی دائمی را تجربه خواهند کرد. از سوی دیگر اراضی لخت و مراتع فقیر که در معرض آبگرفتگی قرار خواهند گرفت بهرغم اینکه درحال حاضر فاقد کاربری هستند و آسیبپذیر تلقی نمیشوند ولی به دلیل اینکه از اراضی هدف برای طرحهای توسعهای هستند لازم است در مدیریت سازگاری سرزمین مورد ملاحظه قرار گیرند. اکوسیستمهای با ارزش تالابی منطقه شامل جنگلهای مانگرو و پهنههای جزر و مدی نیز به طور وسیعی تحتتاثیر بالا آمدن سطح آب دریا قرار خواهند گرفت. بنابراین بر اساس نتایج بهدستآمده لزوم تدوین استراتژی سازگاری مناسب برای کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری این اکوسیستمها جهت تداوم خدمات آنها ضروری است. امروزه اهمیت و نقش خدمات مناطق ساحلی در تامین معاش جوامع محلی از یکسو و نیز توسعه کشور در بخشهای گوناگون از قبیل خدمات، صنعت، کشاورزی و نیز امنیت از سویی دیگر واقعیتی بدیهی و ملموس است. با وجود این و بهویژه در قرن حاضر افزایش جمعیت و توسعه ناپایدار این مناطق، به بهرهکشی از منابع ساحلی و تخریب و آلودگی گسترده آن منجر شده است. اکنون پیامدهای تغییر اقلیم مانند بالا آمدن سطح آب دریا و افزایش رخدادهای حدی طوفانهای دریایی، امواج مرتفع و افزایش تناوبآبگرفتگیهای ساحلی نیز به تنشهای ناشی از عوامل غیراقلیمی اضافه شده است. بنابراین شناسایی مناطق آسیبپذیر در برابر بالا آمدن سطح آب دریا و تدوین برنامههای مدیریتی برای کاهش پیامدهای منتج از آن میتواند موجب توسعه و بهرهبرداری متناسب و پایدار از مناطق ساحلی شود. نتایج پژوهش حاضر -که همسو با تلاش جامعه جهانی در کاهش اثرات تغییر اقلیم بر جوامع انسانی و طبیعی ساحلی به انجام رسید- نشان داد مناطق ساحلی شهرستان جاسک نیز از پیامد بالا آمدن سطح آب دریا متاثر خواهد شد. این امر بهویژه از آن جهت دارای اهمیت مضاعف است که این مناطق تحت برنامه توسعه سواحل مکران قرار دارد و برخی از طرحهای توسعه در منطقه در فاز اجرایی آن است. بنابراین ضروری است مناطق آسیبپذیر در برابر بالا آمدن سطح آب دریا در برنامههای توسعه و نیز برنامه مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی از طریق تدوین مدیریت سازگاری مورد ملاحظه قرار گیرد. برنامه مدیریت سازگاری علاوه بر کمک به حفاظت از منافع جوامع کنونی بهرهبردار از منطقه ساحلی، پایداری توسعه آتی را نیز تضمین خواهد کرد. تجربه بهدستآمده در این پژوهش که ارزیابی آسیبپذیری در برابر SLR را در سواحل جاسک به آزمایش میگذارد منتج به پیشنهادهای زیرشده که میتواند در مطالعههای آینده مورد ملاحظه قرار گیرد و نتایج حاصل و برنامههای مدیریت سازگاری مبتنی بر آنها را ارتقا بخشد.
1- پیشیابی میزان بالا آمدن سطح آب دریا در نتیجه تغییر اقلیم در مقیاس منطقهای و محلی (خلیج فارس و دریای عمان) با هدف افزایش دقت شناسایی مناطق در این مطالعات.
2- تهیه لایههای رقومی ارتفاع سواحل کشور در مقیاس بزرگ با هدف بهبود نقشهسازی مناطق در معرض آبگرفتگی.
3- بهروزرسانی لایههای کاربری و پوشش سرزمین با هدف افزایش دقت شناسایی جوامع آسیبپذیر در برابرSLR.
4- بلوکبندی مناطق ساحلی کشور و تعیین مشخصههای آماری هر بلوک مانند جمعیت، اقتصاد، عوارض ساختهشده و مانند آن با هدف کمی کردن آسیبپذیری جوامع انسانی.
5- مطالعات رسوبگذاری در بستر جنگلهای مانگرو برای کمی کردن آسیبپذیری تالابهای ساحلی در برابر SLR.
6- مطالعه تغییرات خط ساحلی و نیز فرسایش سواحل صخرهای در اثر SLR با هدف تدوین استراتژیهای سازگاری.
7- مدلسازی آبگرفتگی فعال (با در نظر گرفتن طوفانهای دریایی، افزایش ارتفاع امواج، وقوع مدهای بالا و سایر وقایع دریایی) برای تدوین استراتژیهای مدیریت سازگاری کاربردی با هدف کاهش پیامدهای آبگرفتگیهای موقت.
8- مطالعات ارزش اقتصادی اکوسیستمهای ساحلی از جمله پهنههای جزر و مدی برای کمی کردن خسارت ناشی از، از دست رفتن این پهنهها در اثر بالا آمدن آب دریا و تدوین استراتژی سازگاری متناسب.
به اجرا درآمدن پیشنهادهای ارائهشده، میتواند به کاهش عدم قطعیت نتایج مطالعات مرتبط با پیامدهای بالا آمدن آب دریا بر مناطق ساحلی منجر شود. افزایش قطعیت مطالعات آسیبپذیری در برابر پیامدهای تغییر اقلیم از مولفههای مهم در تدوین مدیریت سازگاری کاربردی و متناسب با منطقه هدف است به نحوی که قابلیت اجرا بر روی زمین را داشته باشد. به علاوه، کاهش عدم قطعیت در مطالعات تغییر اقلیم میتواند روند پذیرش استراتژیهای برنامههای مدیریت سازگاری به وسیله جوامع بالقوه آسیبپذیر، سایر ذینفعان و نیز تصمیمگیران و سیاستگذاران را تسهیل و تسریع کند.
پی نوشتها:
1- دانشجوی دکترای گروه مهندسی محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
2- استاد گروه مهندسی محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
3- استاد گروه محیط زیست و شیلات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
4- استاد گروه احیای مناطق خشک و کوهستانی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
5- محقق گروه علوم زمین و جغرافیا، دانشگاه هلسینکی فنلاند
6- استاد برجسته گروه علوم زمین و سیارات دانشگاه کالیفرنیا-سنکروز آمریکا.