مصائب دادخواهی
آیا حق دادخواهی در ایران به رسمیت شناخته نمیشود؟
جواد حیدریان : هفته گذشته مثل همه روزهای سالهای اخیر که سرعت و تواتر حوادث بالا بود، تنها سیلی علیاصغر عنابستانی نماینده مجلس به صورت سرباز وظیفهشناس راهور، عابد اکبری، نبود که افکار عمومی را به خود مشغول کرد. بلکه اعلام جرم دادستان کل کشور و شکایت صداوسیما، امام جمعه ورامین و دهها شخص حقیقی از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران و احضار او به دادسرای فرهنگ و رسانه نیز خبرساز شد. بهانه شکایت از آذریجهرمی فعالیت شبکه اینستاگرام بدون فیلترینگ است. آنها معتقدند کسانی از بستر اینستاگرام برای فحشا و مواردی خلاف عفت عمومی بهره میبرند. البته به باور بسیاری این شکایت یک حرکت سیاسی و یک منع انتخاباتی بیارزش است و نه یک دادخواهی عمومی! درخواست بستن اینستاگرام با این شیوه نخنما اگرچه از یک طرف یادآور فیلترینگهای قبلی و محروم کردن مردم از آزادی بیان و استفاده اقتصادی از شبکههای اجتماعی است اما از سوی دیگر نشانه ناکارآمدی فیلترینگ نیز هست، چراکه راههای دور زدن این محدودیتها در کسری از ثانیه برای آنها که در این بستر فعالیتی غیرعرفی دارند، فراهم است. اما آنچه اهمیت دارد به گفته سخنگوی دولت محروم شدن بیش از یک میلیون ایرانی است که در فضای اینستاگرام فعالیت اقتصادی دارند. معنی ساده فیلترینگ اینستاگرام علاوه بر پایمال شدن حقوق مردم، اعمال محدودیتهای بیشتر بر مردم و بیکاری و فقیرتر شدن بخشی از مردمی است که در این بستر فعالیت اقتصادی میکنند. اما آنچه این سوژهها را برای پرونده این هفته توجیهپذیر میکند بحث دادخواهی به عنوان حقی اساسی است که در اصل ۳۴ قانون اساسی آمده و رفتار دوگانه با این حق در ایران است. اگر فرض بگیریم شکایت از وزیر ارتباطات یک حق اساسی برای آنهایی است که وزیر را مورد عتاب قرار دادهاند آیا شکایت متضررها از فیلترینگ شبکههای اجتماعی نیز مورد توجه دستگاه قضا قرار میگیرد؟ نگرانی اساسی این است اگر جمعی از مردم به دلیل تحمیل تورم از یک مقام اقتصادی یا سیاسی شکایت کنند، آیا رسیدگی خواهد شد؟
در این پرونده علاوه بر اینکه میخواهیم بدانیم حق دادخواهی در قانون اساسی چگونه پیشبینی شده به این نکته نیز میپردازیم که چرا مردم در مواردی مثل برخورد با سرباز وظیفه راهور، به جای شکایت به نهاد قضا و توسل به دستگاه قانون، ابتدا مردم را به شهادت میگیرند و با گرفتن تصویر و انتشار آن در شبکههای اجتماعی سعی بر آن دارند تا حقانیت خود را اثبات کنند؟ چرا دادخواهی آسان نیست و آیا مردم نسبت به دستگاه عدالت دچار تردید هستند؟ مردم در سالهای اخیر وقتی اتفاقی رخ میدهد که در آن حقوقشان را پایمالشده میپندارند، با گرفتن تصویر و اظهارنظر سعی میکنند مردم را به داوری بطلبند. آیا نهاد قانون مورد سوءاستفاده قرار گرفته است و مردم اعتماد خود را از دست دادهاند؟