احتمال شکلگیری منازعات نظامی
آیا نپرداختن حق آب ظرفیت بحرانسازی در منطقه خاورمیانه را دارد؟
تمدنهای بشری از ابتدای سکونت بشر در سیاره خاکی همواره بر اساس دسترسی به آب شکل گرفته است و بشر در طول تاریخ همواره با نگرانی دائمی ناشی از کاهش یا فقدان منابع آبی مواجه بوده است. ریشههای این واهمه را میتوان در کتیبه معروف هخامنشی مشاهده کرد که مخاطرات ناشی از خشکسالی را در ردیف مخاطرات ناشی از دشمن متصور شده است. در عصر امروز و به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک، افزایش جمعیت، گرم شدن تدریجی کره زمین و... حفاظت از منابع آبی برای هر کشوری اهمیت مضاعف پیدا کرده است.
تمدنهای بشری از ابتدای سکونت بشر در سیاره خاکی همواره بر اساس دسترسی به آب شکل گرفته است و بشر در طول تاریخ همواره با نگرانی دائمی ناشی از کاهش یا فقدان منابع آبی مواجه بوده است. ریشههای این واهمه را میتوان در کتیبه معروف هخامنشی مشاهده کرد که مخاطرات ناشی از خشکسالی را در ردیف مخاطرات ناشی از دشمن متصور شده است. در عصر امروز و به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک، افزایش جمعیت، گرم شدن تدریجی کره زمین و... حفاظت از منابع آبی برای هر کشوری اهمیت مضاعف پیدا کرده است.
در منطقه خاورمیانه که از یک سو به دلیل شرایط خاص اقلیمی از دیرباز در مواجهه دائمی با کمآبی و خشکسالی بوده و از سوی دیگر با توسعه صنعتی کشورهای منطقه و خصوصاً سرمایهگذاریهای کشورهای حاشیه خلیج فارس در منابع هیدروکربوری و پیشبینی رشد 60درصدی نیاز به آب تا سال 2045 در منطقه خاورمیانه، مساله آب جزو مولفههای امنیت ملی کشورهای این منطقه قرار میگیرد. وقوع خشکسالی و تغییرات اقلیمی از یکسو و سیاستهای ترکیه در قالب طرح GAP از سوی دیگر سبب شده تا در دوره هفتساله منتهی به سال 2010، مجموع آب شیرین دو رودخانه دجله و فرات، کاهش 114 میلیارد مترمکعبی داشته باشد.
توجه به این نکته که این دو رودخانه تامینکننده بیش از 80 درصد آب شیرین کشور عراق هستند، افق پیش روی این کشور تازه رهاشده از بند جنگ را در هالهای از ابهام فرو میبرد. همچنین رودخانه فرات در مسیر خود و بعد از خروج از ترکیه، مسافتی 700 کیلومتری را در سوریه طی میکند که در این مسیر حداقل دو استان سوریه را سیراب میکند که کاهش آب این رودخانه تبعات شدیدی را بر سوریه تحمیل خواهد کرد. در عین حال، سوریه در دهههای اخیر تعداد زیادی سد و نیروگاه برق آبی در این مسیر احداث کرده که کاهش آب این رودخانهها سبب بروز بحران در این کشور خواهد شد.
به لحاظ تاریخی، فقدان یک قرارداد رسمی میان عراق، سوریه و ترکیه بر سر تقسیم آب، سطحی از بیاعتمادی را به مساله دسترسی به آب در آینده این حوزه اضافه کرده است. آخرین معاهده مرتبط با مساله آب میان ترکیه و عراق، مربوط به سال ۱۹۴۶ میشود، پیش از آنکه اکثر سدها ساخته شده باشد و در آن معاهده، آنکارا ملزم شده بود که پیش از تغییر جریان فرات با بغداد رایزنی کند. ضمن اینکه اوضاع سوریه و عراق و کنترل گروههای تروریستی بر بخشهایی از این دو کشور فرصتی مطلوب برای ترکیه به وجود آورده تا با توجه به سرگرم بودن این کشورها به درگیریهای داخلی، با خاطری آسوده به تکمیل پروژه GAP در کشور خود بپردازد.
همچنین تمایل ترکیه به ایجاد نظام و سازوکاری برای فروش آب و اعمال قدرت در منطقه از این طریق، تمایلات تاریخی و تلاشهای 40ساله ترکیه برای تبدیل شدن به پایگاه تولیدات کشاورزی در جهان و بلندپروازیهای این کشور که منجر به شکلگیری طرح GAP شده، اسباب نگرانی را فراهم آورده است. اقدامات ترکیه در این طرح نهتنها با منافع اقتصادی و زیستمحیطی کشورهای خاورمیانه تعارض دارد، بلکه برخلاف قوانین بینالمللی و معاهدههایی نظیر کنوانسیون رودخانههای غیرقابل کشتیرانی 1997، بیانیه رعایت حقوق جوامع بومی سازمان ملل متحد UNCCD ،(UNDRIP)،یا بیانیه مقابله با بیابانزایی و... بوده و همین موضوع سبب شده تا ترکیه در جذب منابع مالی بینالمللی برای این طرح ناکام بماند و این اتفاق هرچند سبب بروز وقفه سهساله در بهرهبرداری این طرح شده، لیکن بنا بر اعلام مقامات دولت ترکیه، این کشور راساً منابع مالی طرح را تامین خواهد کرد.
نفت در برابر آب
همچنین دولت ترکیه به دفعات نشان داده ابایی از استفاده از آب به عنوان یک اهرم فشار در مذاکرات سیاسی و بینالمللی ندارد. بهطور مثال در دهه 1980 دولت ترکیه از آب به عنوان وجهالمصالحه در مذاکرات با دولت سوریه به منظور کنترل شورشیان کرد استفاده کرد. همچنین وقتی اردوغان به صورت رسمی به کشورهای نفتخیز در اجلاس آب سال 2014 استانبول اینگونه پیام داد که «شما نفت دارید و ما آب» بر این نگرانی صحه میگذارد؛ زیرا موضوع نفت و آب متفاوتند چراکه آب جریان زندگی است. این موارد سبب بروز نگرانیهای عمدهای در مورد احتمال وقوع تنش در سطوح مختلف در منطقه بر سر آب شده است. در خصوص احتمال وجود تنازع در این منطقه دو دیدگاه وجود دارد. طرفداران دیدگاه نخست، وقوع تنازعات جدی و بهطور مثال درگیریهای نظامی در این خصوص را غیرمحتمل میدانند و به دلایلی مانند:
1- سابقه همکاریهای مشترک بر سر مساله آب بعد از دهه 60 میلادی بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه
2- وجود قوانین بینالمللی در این خصوص از جمله کنوانسیون حقوق رودخانههای بینالمللی غیرقابل کشتیرانی 1997، سند 21 سازمان ملل و...
3- وجود عوامل تنشزا و بحرانهای محتملتر در منطقه و احتمال بیشتر تنازع در این بحرانها نسبت به مساله آب
4- سرمایهگذاریهای مالی و تکنولوژیک کشورهای خاورمیانه در سالهای اخیر به منظور مقابله با بحران آب
استناد میکنند. دیدگاه دوم که متاسفانه طرفداران بیشتری نیز دارد وقوع این تنازعات و حتی درگیریهای نظامی گسترده را امری محتمل برمیشمارد. مطالعات بینالمللی و پژوهشهای انجامشده زیادی نیز وجود پتانسیل تنازع را تایید میکند. انجمن دفاعی بریتانیا - UK Defence Forum - در سال ۱۹۹۸ در گزارشی هشداردهنده از پروژه گاپ با عنوان «یکی از بزرگترین بمبهای ساعتی خطرناک منطقه» یاد کرد.
همچنین آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در گزارش انتهای سال 1993 خود، منطقه بینالنهرین را مستعد یک درگیری نظامی بر سر منابع آبی میداند. تامین نشدن آب برای طرحهای توسعهای در عراق، کاهش قریب به 700 هزارهکتاری سطح زیرکشت در این کشور، بحرانهای فراروی تامین آب شرب، اعتراضات گسترده و درگیریهای محلی بر سر آب خصوصاً با توجه به رواج اختلافات فرقهای و قومیتی در این منطقه، نقش بحران آب و تغییرات جمعیتی در بروز بحران جاری سوریه، بروز معضلات و بحرانهای زیستمحیطی فراتر از سه کشور ترکیه، عراق و سوریه در سطح خاورمیانه و... همگی میتواند دو کشور عراق و ترکیه و حتی سوریه را در آستانه اختلافات شدید قرار دهد که این تنازعات مسبوق به سوابق تاریخی است. البته ریشهها و دلایل این مخاصمه فراتر از معضلات اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی در عراق و سوریه است.
بهطور نمونه وقوع خشکسالی شدید در عراق سبب افزایش بیشتر ریزگردها میشود که این مساله سبب معضلات زیستمحیطی برای کل منطقه خاورمیانه و بالاخص ساکنان نیمهغربی و مرکزی کشورمان خواهد شد. همچنین کاهش شدید حقابه دجله و فرات سبب کاهش ورود آب شیرین به خلیج فارس میشود که با توجه به افزایش نگرانکننده شوری آب این دریای بسته به دلیل افزایش تعداد آب شیرینکنهای حاشیه آن، سبب کاهش ذخایر اکولوژیک این دریا و درنتیجه افول صنعت ماهیگیری و اقتصاد مبتنی بر دریای حاشیه آن خواهد شد. هر یک از این مسائل میتواند تغییرات و مهاجرتهای جمعیتی در سطح کشورها را سبب شود که این واقعه پتانسیل بروز و تکرار بحرانهایی مشابه آنچه در سوریه اتفاق افتاده است را تقویت میکند.
بررسی روند رو به افزایش معضلات زیستمحیطی در این منطقه و تاثیرات مستقیم این معضلات، نگرانیهای جدی در خصوص تفوق نظریه محتمل بودن بحرانهای منطقهای و حتی احتمال تنازعات نظامی را بیدرنگ در ذهن متبادر میسازد.