تشدید مهاجرت به تهران چه خطراتی دارد؟
مهمانان ناخوانده
وقتی صحبت از کلانشهر تهران به میان میآید، ذهن عدهای به سرعت به سمت درآمدهای بالا، فرصتهای شغلی متعدد، محل و مجالی برای رشدکردن و بزرگ شدن، مکان فروشگاههای بزرگ و برندهای بینالمللی، خودروهای مدلبالا، مارکپوشی، امکانات رفاهی و... رفته و تهران را گردایهای از همه این خصوصیات خوب میبینند.
وقتی صحبت از کلانشهر تهران به میان میآید، ذهن عدهای به سرعت به سمت درآمدهای بالا، فرصتهای شغلی متعدد، محل و مجالی برای رشدکردن و بزرگ شدن، مکان فروشگاههای بزرگ و برندهای بینالمللی، خودروهای مدلبالا، مارکپوشی، امکانات رفاهی و... رفته و تهران را گردایهای از همه این خصوصیات خوب میبینند. شاید بیراه نباشد اگر گفته شود که تهران همه این خصوصیات خوب را یکجا دارد، اما همه این ویژگیها پوشش کامل و جامعی از کلانشهر تهران نیست و تهران را باید با همه خصیصههای خوب و بدش در کنار هم شناخت. باید گفت که تهران تنها در برجهای فرشته و ویلاهای زعفرانیه و پارکهای جمشیدیه و ملت و آبوآتش و مکانهای تفریحی درکه و دربند و ولنجک و شهر فرصتهای شغلی و درآمدهای کلان خلاصه نمیشود. برای شناخت بیشتر لازم است به این مجموعه صفات، معضل حاشیهنشینی، آلودگیهای هوایی، صوتی و محیطزیستی، معضل ترافیک و حملونقل عمومی، ساختوسازهای نامتعارف، کمبود فضای سبز، چالش گرانی و... را که تکههای جداییناپذیر از کلانشهر تهران است، بیفزاییم. خصوصیات بدی که برای بیشتر مهاجران پدیدههای غریب و غیرقابل تصور است و اغلب به همین دلیل است که دیگر جذابیتهای تهران از جمله وجود فرصتهای شغلی و تمرکز درآمدها راه را برای مهاجرت هرچه بیشتر به این شهر باز کرده است تا این کلانشهر سالانه میزبان افراد زیادی، از دیگر شهرها و روستاهای کشور باشد. مهاجرانی که میآیند تا برای خود فرصتسازی کرده و خود و خانوادهشان را از دام فقر و نابرابری و مشکلات اقتصادی رهایی دهند؛ مهاجرانی که هزینه فرصت حضور در تهران را کمتر از هزینه ماندن در شهرستان تخمین زده و برآورد کردهاند و به شوق متفاوت شدن سرنوشتشان چمدان خود را محکم بستهاند. مهاجرانی که در جستوجوی فرصتهای بهتر تحصیلی و زندگی، خانه و کاشانه خود را ترک گفتهاند تا بلکه خانهای آبادتر بسازند. دلایل این مهاجرتهای بیرویه را باید در سیاستهای نامناسب سیاستگذاران کشور، متمرکز شدن ثروت در قلب پایتخت، توسعه نامتوازن منطقهای و عدم توجه به مساله آمایش سرزمینی جستوجو کرد. مهاجرتی که از یکطرف برای بسیاری از مهاجران خیلی گران تمام میشود و از طرفی دیگر رشد روزافزون آن، تهران را به مکانی غیرقابل سکونت و کلانشهری پر از گرههای کور بدل کرده است. پدیدهای که قطعاً پیامدهای نگرانکنندهای برای این کلانشهر در پی دارد که بررسی آنها، هدف این یادداشت است.
وضعیت نگرانکننده مهاجرت به تهران
در مورد آمار مهاجرت به تهران و وضعیت نگرانکننده آن به نتایج تکمیلی سرشماری نفوس و مسکن سال 95 که تحت عنوان «ریز جمعیت 31 استان کشور و شهرهای تابعه» در سایت مرکز آمار ایران قرار گرفته است، رجوع میکنیم. ریز نتایج این سرشماری نشان میدهد جمعیت استان تهران طی پنج سال اخیر بهجای آنکه از محل رشد طبیعی ناشی از زاد و ولد افزایش پیدا کند، از ناحیه جمعیت مهاجر بهشدت متراکم شده به طوری که مجموعه شهر تهران در حالحاضر با بحران جمعیت سربار روبهرو شده است. طبق اطلاعات مستند، در دو گزارش اولیه و تکمیلی سرشماری 95، معادل 88 درصد از یک میلیون و 84 هزار نفر جمعیت افزایشیافته استان تهران را «جمعیت مهاجر» تشکیل میدهد. بر این اساس استان تهران بالاترین سهم (2 /20 درصد) از کل جمعیت مهاجر کشور را در مقایسه با 30 استان دیگر به خود جذب کرده است. سهم هر یک از 30 استان دیگر از کل جمعیت مهاجر کشور در سال 95 بهطور متوسط دو تا سه درصد است و بالاترین سهم بعد از استان تهران مربوط به استان خراسانرضوی بوده که حدود 3 /7 درصد برآورد شده است (استان خراسان رضوی دارای بیشترین جمعیت حاشیهنشین بعد از استان تهران است). همانطور که در ابتدا بیان شد این رشد روزافزون مهاجرت برای کلانشهر تهران پیامدهای نگرانکنندهای در پی خواهد داشت که در ادامه سعی شده است تا حد امکان به بعضی از آنها پرداخته شود.
افزایش مهاجرت و معضل حاشیهنشینی
بسیاری از آنان که به ناچار مسیر زندگیشان به سمت کلانشهرها تغییر جهت پیدا میکند، تقدیر را خود ننوشتهاند. فقر و نابرابری، بیکاری و نبود اشتغال و عدم توجه به برنامههای اشتغال پایدار در مناطق روستایی و دیگر شهرهای کشور، بسیاری از ساکنان روستاها و شهرستانها را ناخواسته به این حوالی کشانده است. قصه مهاجرت، بیشتر از هرچیزی، به امید بهتر شدن وضعیت و موقعیت، کسب درآمد بالانر و بهبود وضعیت شغلی به کلانشهرها از جمله پایتخت شروع میشود، اما در بیشتر مواقع این امیدهای واهی، در جولان هزینههای سرسامآور و معضلات کلانشهرها جان باخته، تغییر رنگ میدهد و زندگی را برای بسیاری از آنان به غایت سختتر از پیش میکند. جمعیت که متراکمتر شود در کنار هزینههای سنگین سکونت در شهر مسیر قطار مهاجرت را تغییر خواهد داد و مهاجران را به سکونت در سیاره حلبیآبادها رهنمون خواهد کرد. محیطهای نامانوس شهری برای خانوادههای مهاجر که از فرهنگ خود جدا و ساکن حاشیه کلانشهرها شدهاند، به همراه فقر اقتصادی خانوادهها، جوانان را در برابر انحرافات اجتماعی آسیبپذیر میسازد و این دقیقاً همان جایی است که اولین شلیک به قلب امنیت یک شهر و یک کشور فرود میآید که اگر به میرایی جامعه ختم نشود هزینههای بسیاری را بر آن تحمیل خواهد کرد.
ساکنان این زاغهها نه از خدمات آموزشی و بهداشتی درستی بهره میبرند و نه آسایش، امنیت و رفاه مناسبی دارند. حسرت زرق و برق زندگی شهری هم مزید بر علت میشود و دردسرهای عظیم، درست از همین نقطه سر بر میآورد. سرقت، نزاعهای دستهجمعی، اعتیاد، خرید و فروش مواد مخدر، تجاوز به عنف و... تنها نمونههایی از بزهکاریهای ناشی از حاشیهنشینی در کلانشهرهاست. در این میان سودجویانی هم پیدا میشوند که سرقت در شهر و اختفا در حاشیه آن را برای ادامه زندگی برمیگزینند و به ناامنی هرچه بیشتر این محیط کمک میکنند.
در حال حاضر آمارهای غیررسمی نشان میدهند که نزدیک به ۱۶ میلیون نفر در حاشیه کلانشهرها زندگی میکنند. عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی هم اعلام کرده است: حدود ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری معادل یکسوم شهروندان ایران حاشیهنشین هستند. آماری که به جد نگرانکننده به نظر میرسد و لازم است یک بازنگری در سیاستهای قبلی صورت بگیرد و مساله آمایش سرزمینی و سیاستهای اشتغال پایدار با دقت و جدیت بیشتری در دستور کار فرادستان سیاستگذاری کشور قرار بگیرد تا ضمن اینکه از مهاجرت بیرویه جلوگیری به عمل میآید، توسعه متوازن منطقهای نیز رقم بخورد و معضل حاشیهنشینی هم تا حدودی تعدیل شده و به حاشیه برود.
افزایش جمعیت و بحران مدیریت بحران
تنها برای لحظهای تصور کنید که آب یا برق تهران برای چند روز یا حتی چند ساعتی قطع شود. برای کلانشهری با بیش از 10 میلیون نفر جمعیت این هزینهها بسیار سرسامآور و هنگفت خواهد بود که در نتیجه آن شرکتها و ارگانهای بسیاری از فعالیت باز خواهند ماند و شاید به جرات بتوان ابراز کرد که اقتصاد کشور با یک شوک موقتی بسیار بزرگ روبهرو خواهد شد. این مساله زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که آگاه باشیم مشکل تامین آب برای شهروندان و سازمانهای مستقر در پایتخت بسیار جدی است و ممکن است با ادامه روند موجود ظرف سالهای آینده سازمان آب و فاضلاب نتواند از پس تامین آب برای پایتخت بر بیاید.
سختتر از قطعی آب یا برق که بعید نیست به دلیل مشکلات آب و هوایی و زیستمحیطی طی چندسال آینده گریبان تهران را بگیرد، تصور یک زلزله دهشتناک است. بهخصوص زمانی که مطلع باشیم کلانشهر تهران در نزدیکی سه گسل زلزلهای قوی بنا شده است و شواهد هم نشان دهد مدیریت بحران در کشور خود در بحران شدید به سر میبرد. متخصصان میگویند در صورت وقوع زلزله، کار تهران تنها با پنج، شش ریشتر برای همیشه تمام خواهد شد و ویرانههای بسیاری برجای خواهد ماند که بازیابی مجدد آن سالها به طول خواهد انجامید. وقوع زلزله در تهران و خطرات بعدی به مثابه آن است که قلب انسانی از کالبدش خارج شود، در این صورت کل ایران حداقل برای یک دهه به خاموشی فرو خواهد رفت. بهراستی کلانشهری که یک حادثه آتشسوزی(حادثه پلاسکو) آن را در بحران بزرگی فرو میبرد، چگونه ممکن است از پس یک زلزله حتی متوسط سربلند بیرون بیاید. این در حالی است که در ادوار گذشته بهرغم تذکرات و هشدارهای متخصصان در مورد قریبالوقوع بودن زلزله در تهران، ساختوسازها به شدت در آن سرعت گرفته و لقمه چرب تراکمفروشی مانع گسترش ساختوساز بیرویه نشده است. حالا با این شرایط توجه کنید هرساله جمعیت زیادی هم به این کلانشهر مهاجرت کنند. در اثر این اتفاق ساختوسازها بیشتر خواهد شد و مساله بحران را بیش از گذشته پررنگ خواهد کرد. اینجاست که میگویند جلوی ضرر را هروقت بگیری منفعت است. بنابراین باید سیاستگذاری به سمتی برود که ضمن اینکه جلوی مهاجرت بیرویه گرفته میشود، تمرکززدایی از پایتخت نیز صورت گرفته و جلوی بلندمرتبهسازیها و بازی با زندگی شهروندان گرفته شود.
افزایش مهاجرت و معضل حملونقل و ترافیک
متراکم شدن جمعیت در پایتخت در کنار ترافیک لجامگسیخته در بعضی اوقات، جهنمی واقعی برای ساکنان پایتخت فراهم میآورد. در واقع دو دلیل سیاستگذاری اشتباه در سطح کلان و سیگنالهای غلط در سطح پایتخت موجب ایجاد این حجم از ترافیک شده است. در سطح کلان مساله به عدم توسعه متوازن منطقهای، عدم تحقق اشتغال پایدار در شهرها و روستاها، و تمرکز ثروت و نهادها در سطح تهران ارتباط دارد که مهاجرت به این کلانشهر را تشدید کرده است و در سطح خرد سیگنالهای اشتباه به شهروندان و سیاستگذاری غلط به معضل حملونقل و ترافیک دامن زده است. این سیگنال اشتباه در سطح خرد، هزینه ایجاد ترافیک در پایتخت است که به شدت پایین است. در واقع هر شهروند هر روز با یک بازی روبهرواست که دو گزینه دارد. با خودرو شخصی به محل کار برود یا از حملونقل عمومی استفاده کند. برای حل این بازی هر فرد با خود فکر میکند که اگر با خودرو شخصی سر کار حاضر شود، با این تفسیر که دیگران فریب تبلیغات سیاستگذار را خواهند خورد یا به هر دلیل دیگری از حملونقل عمومی استفاده خواهند کرد، خود را برنده بازی خواهد دانست و اقدام به استفاده از خودرو شخصی خواهد کرد. مشکل آنجاست که در این بازی همه بازیگران اطلاعات یکسانی داشته و اکثریت مانند هم فکر میکنند و بنابراین پیامد این بازی ایجاد ترافیک و هزینه سنگین اجتماعی آن مانند ایجاد آلودگیهای صوتی و هوایی و نشانهرفتن سلامت شهروندان است. مورد دیگر سیگنال غلط، گسترش بزرگراهها و افزایش عرضه آنها در تهران است که مشاهدات نشان میدهد دوای درد ترافیک نیست و با این سیگنال تقاضای استفاده از خودروهای شخصی بیشتر و بیشتر خواهد شد. بنابراین یکی از راههای نوین کنترل ترافیک در پایتخت بالا بردن قیمت تردد خودروها در شهر تهران و کمک به توسعه و گسترش زیرساختها در دیگر شهرهای کشور است که ضمن اینکه از هزینههای ترافیک خواهد کاست در جهت کمک به مهاجرت کمتر به تهران نیز مفید خواهد بود. ترافیک تهران که ارتباط مستقیمی با تراکم جمعیت و میزان مهاجرت به تهران دارد، هزینههای قابل توجهی بر شهروندان تحمیل میکند. آلودگی شدید هوا در ماههایی از سال، تلف شدن زمان شهروندان در مسیرهای رفت و آمد، افزایش مصرف و اتلاف حاملهای انرژی، افزایش افسردگی و عصبی شدن افراد، اثرات منفی بر سلامت جسم و روان در شمار هزینههای تحمیلی ترافیک است که یک تخمین سرانگشتی از آن نشان میدهد رقم بسیار بالا و قابل توجهی است.
افزایش جمعیت و معضل فضای سبز
هجوم بیرویه به سمت تهران، تنها به حاشیهنشینی، ترافیک و بحرانهای قریبالوقوع دامن نزده است. کمبود فضای سبز یکی دیگر از معضلات هجوم و مهاجرت بیرویه به تهران است. در واقع متراکمشدن جمعیت در تهران موجب شده است شهرداری به سمت تراکمفروشی، هوافروشی، قطع درختان جنگلی و کاستن از فضای سبز رو بیاورد. این در حالی است که اهمیت فضاهای سبز در محیط شهری به حدی است که به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع مطرح بوده و کمبود آن به معنی نادیده انگاشتن سلامت جسمی و روانی و تندرستی شهروندان تصور میشود. توسعه فضای سبز، تقویت ریههای تنفسی شهر است اما گویا تغییر کاربری و تراکمفروشی اینقدر به مذاق سیاستگذاران خوش آمده است که دلمردگی مردم را بر آن ترجیح دادهاند. تاثیر محیط زیست و فضای سبز شهری تنها بر شادکامی و افزایش روحیه شهروندان موثر نیست بلکه محیط زیست سالم، یکی از راههایی است که به نظر میرسد میتواند در کنترل آلودگی هوا بسیار کمککننده باشد.
از این جهت تمرکز ثروت و قدرت در کلانشهر تهران و عدم توجه کافی به دیگر مناطق کشور باعث شده است تا سیل مهاجرت به سمت تهران سرازیر شود که یکی از مهمترین پیامدهای آن کمبود فضای سبز شهری و برهم خوردن تعادل محیط زیستی و آلودگی بیرویه در سطح پایتخت کشور است که زندگی را به کام ساکنان این کلانشهر تلخ کرده و تلختر نیز خواهد کرد. بنابراین ضروری است تا سیاستگذاران و فرادستان اقتصادی توجه ویژهتری به تمرکززدایی و سیاستهای آمایش سرزمینی نشان دهند تا حداقل کمی از این معضل کاسته شود.
مهاجرت و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی
مهاجرت بیرویه، پیامدهای سنگین و هزینهآور فراوانی برای تهران در پی دارد. یکی از مهمترین آنها افزایش انحرافات اجتماعی است. مطابق با تحقیقی که دکتر علیاصغر مهاجرانی انجام داده است، برخی پیامدهای منفی مهاجرت کلانشهرها شامل افزایش میزان خودکشیها و بیماریهای روانی، در میان بومگزینان است که بیشتر از جمعیت بومی هستند. محرومیتهایی که بومگزینان تجربه میکنند، عدم پذیرش جامعه جدید و وجود ضعفهای احتمالی اخلاقی در محیط قبلی مهاجران و اقدام به جنایت یا اشکال دیگر رفتار ضد اجتماعی آنهاست. برخی مطالعات دیگر نشان میدهد تغییر محل زندگی از محیطهای کوچک به کلانشهرهایی مانند تهران، به علت کاهش کنترلهای اجتماعی غیررسمی، تضعیف روابط همسایگی، خانوادگی و خویشاوندی، تقابل سنت و تجدد در جهت کمرنگ شدن سنن، همگی زمینهساز انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی و زوال یک جامعه است. در روستاها به دلیل استحکام هنجارهای اجتماعی، رفتارها مورد نظارت و کنترل دقیقتری قرار میگیرد و امکان پیدایش آسیبهای اجتماعی و بزهکاری و ازهمگسیختگی خانواده به شدت تقلیل پیدا میکند. در مقابل در شهرها نهتنها این نوع نظارتها کاهش یافته است بلکه به خاطر عدم وابستگی به ارزشها و هنجارهای رایج آمادگی برای گرایش به انحرافات اجتماعی در افراد زمینه مساعدی پیدا میکند. در حقیقت وقتی جامعه کوچکتر باشد، امکان بیشتری برای نظارت اجتماعی وجود دارد اما وقتی جمعیت گسترده و متراکم است، نظارت اجتماعی از بین میرود و در همه زمینهها احتمال وقوع جرم و آسیبهای اجتماعی بیشتر میشود.
نتیجهگیری
شهر تهران به دلایل مختلفی از جمله تمرکز تمامی نهادها و سازمانهای مهم کشور، انبوه کارخانهها و موسسات تولیدى و غیرتولیدى، تفاوت چشمگیر سطح درآمد و امکانات بهداشتى و تفریحى و سایر خدمات شهرى تهران در مقایسه با دیگر مناطق کشور باعث شده است هجوم مهاجران به این شهر نسبت به دیگر کلانشهرهای کشور، شدت و سرعت بسیار بیشتری داشته باشد. در واقع تجمع و تمرکز بىرویه سرمایهگذارىها در کلانشهر تهران، از یک طرف موجب شده سایر شهرستانها بهویژه روستاهاى کشور، هنگام تخصیص بودجه و تقسیم امکانات تا حدى بىبهره بمانند و از اینرو ساکنان این مناطق سودای مهاجرت به پایتخت را در سر بپرورانند و از طرف دیگر سرمایهگذاران که جز منفعت و مطلوبیت خود چیز دیگری را نمیبینند و همواره درصدد بالا بردن میزان سود خود هستند، مىکوشند تا موسسات مالى و تجارى و تولیدى خود را حتىالامکان در نزدیکترین فاصله به شهرها و مراکز جمعیتى تاسیس کنند تا از میزان هزینههاى گوناگون مانند هزینه حملونقل کالا و مواد اولیه بکاهند و بر میزان سود خود بیفزایند. نتیجه چنین فرآیندی در طول سالها و عدم دقت کافی و وافی به رشد و توسعه پایدار در دیگر مناطق کشور و عدم توجه به مساله آمایش سرزمینی، باعث شده است تا مهاجرت بیرویه به تهران افزایش یابد. مهاجرتی که پیامدهای نگرانکننده و هزینههای فراوانی برای این کلانشهر و ساکنان آن در پی خواهد داشت. گره کور ترافیک و آلودگی هوا و مشکلات زیستمحیطی در کنار کمبود فضای سبز شهری و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی تنها بخشی از معضلات و مشکلاتی است که در اثر تراکم جمعیت، افزایش مهاجرت و سیاستهای اشتباه گذشته در تهران رخ داده است و در صورتی که اقدامات مناسب و درخوری در دستور کار قرار داده نشود، این معضلات هرکدام به تنهایی به بحرانهای بزرگی بدل خواهند شد که حلوفصل آنها دیگر خیلی سخت و مشکل خواهد بود. در نهایت توصیه به تمرکززدایی هرچه سریعتر از تهران، تخصیص مالیات محلی به مدیران شهری و دادن امکانات بیشتر از محل بودجه به مناطق کمتر برخوردار، توجه به مساله آمایش سرزمینی و توسعه متوازن منطقهای و وضع قوانین و مقررات برای گرانتر کردن تهران در جهت کمک به جلوگیری از مهاجرت میتواند مفید باشد.