جامعه پسرپسند
چرا هندیها فرزند پسر را بیشتر دوست دارند؟
فرزند دختر بهتر است یا پسر؟ این پرسشی است که هر فرد حداقل یکبار در زندگی خود با آن مواجه شده است. در دیدگاههای مختلف، استدلالهای مختلفی در زمینه بهتر بودن هر یک از دو جنسیت مطرح میشود. به عنوان مثال در برخی متون دینی ارجحیت با دختران دانسته شده است چرا که نسبت به پسران لطیفتر، مهربانتر، پرتلاشتر، بابرکتتر، مونستر و علاقهمند به پاکیزگی هستند. در این باره یک استاد دانشگاه پرینستون آمریکا به نام سیما جایاچاندران در مقالهای که به تازگی (نوامبر 2023) منتشر شده، برخی واقعیات و شواهد را از تمایل هندیها به فرزند پسر ارائه کرده است. او در ارائه شواهد از پسردوستیِ هندیها، از دو معیار سرمایهگذاری بیشتر در فرزندان پسر (بهخصوص در حوزه سلامت) و همچنین تمایل به فرزندآوری پسر استفاده میکند. در انتهای مقاله نیز راهکارهای سیاستی برای کاهش ترجیحات به فرزند پسر ارائه میشود. در اینباره 10 واقعیت مورد اشاره مقاله به شرح زیر است.
دسته اول: تبعیض در خدمات بهداشت و سلامت
یکی از ابعادی که در مقاله مورد ارزیابی قرار میگیرد این است که هندیها امکانات مراقبتی و سلامتی بهتری برای فرزندان پسر نسبت به دختران فراهم میکنند. چنین رفتارهایی از سوی والدین معمولاً نشانه این است که احتمالاً آنها یا تمایل بیشتری به فرزند پسر دارند یا اینکه انتظار دارند این سرمایهگذاری، بازدهیهای مالی و درآمدی بیشتری در آینده (بزرگسالی) برای پسران به ارمغان آورد. البته فرضیه بازدهی را میتوان بهطور جزئیتر مدنظر قرار داد. شاید بازدهی کمتر دختران به این علت باشد که بهرهوری نیروی کار در مورد مشاغلی که آنها تمایل به انجام آن دارند وابستگی کمتری به معیارهای سلامت دارد. از سوی دیگر، ممکن است با وجود بازدهیهای مشابه، بازدهی دختران در نگاه والدین کمتر جلوه دهد. این شاید به خاطر رسم و رسوم و دیدگاههای سنتی باشد که در هند وجود دارد، مانند اینکه در این کشور زنان پس از ازدواج به خانواده همسر تعلق مییابند. در این زمینه شاید خوب باشد وضعیت سلامت کودکان هند با سایر کشورها مقایسه شود. اول به این خاطر که برخی تفاوتهای جنسیتی در این حوزه میتواند منشأ زیستی داشته و لزوماً ارتباطی با تبعیضها نداشته باشد. دوم، با فرض وجود تبعیض، خوب است بفهمیم که آیا تبعیضها مربوط به سطح توسعه اقتصادی هند است یا اینکه امری غیرمعمول در میان کشورهای با سطح تولید ناخالص داخلی سرانه مشابه به حساب میآید. منبع اصلی آمار و اطلاعات مقاله، «نظرسنجی ملی سلامت خانواده» (NFHS) هند است. این نظرسنجی خود بخشی از مجموعه «نظرسنجی سلامت و جمعیت» (DHS) است که در کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط انجام میگیرد. پنج دوره «نظرسنجی ملی سلامت خانواده» مربوط به سالهای 1993-1992، 1999-1998، 2006-2005، 2016-2015 و 2021-2019 است. در این نظرسنجی اطلاعاتی از جامعه آماری زنان بین سنین 15 تا 49 سال جمعآوری میشود، اطلاعاتی در زمینههای وضعیت ازدواج، زادوولد و سلامت. بر این اساس در این مقاله بین بازههای مختلف انجام نظرسنجی و همچنین میان وضعیت هند در برابر سایر کشورها مقایسه انجام میگیرد.
1- شکاف جنسیتی حوزه سلامت در سالهای اخیر کمتر شده است.
یکی از آمارهایی که میتوان در حوزه سلامت مورد بررسی قرار داد، وضعیت دختران و پسران در دریافت حداقل چهار واکسن از 9 واکسن توصیهشده برای نوزادان است: واکسن بیسیجی (سل)، واکسن دیپیتی دوز یک تا سه (دیفتری، کزاز و سیاهسرفه)، واکسن فلج اطفال دوز یک تا سه و واکسن سرخک. بر این اساس متغیری برای دریافت واکسن دختران نسبت به پسران طراحی شده است که مقدار بالاتر آن به معنی وضعیت بهتر دختران است. بر اساس آمارها، مقدار این متغیر در دهههای 1990 و 2000 میلادی به نفع پسران بود تا اینکه به تدریج و به مرور زمان این شکاف کمتر شد و نزدیک به صفر رسید. در مورد معیار زنده ماندن نوزادان -تعدادی از نوزادان که حداقل تا تولد یکسالگی خود زنده میمانند- هم آمارها نتایج مشابهی را روایت میکنند. بر این اساس با رسم نمودار نسبت زنده ماندن دختران به پسران در برابر تولید ناخالص داخلی سرانه کشورها، وضعیت هند با سایر کشورها مقایسه میشود. این نمودار حاکی از آن است که وضعیت هند در این زمینه به مرور زمان بهبود یافته است (نرخ زنده ماندن دختران نسبت به پسران افزایش یافته است). به عنوان مثال نسبت 01 /1 به معنی یک درصد بالاتر بودن احتمال زنده ماندن دختران نسبت به پسران است. این برتری دختران مطابق با نظریه شکننده بودن پسران از لحاظ زیستی است. در میان کودکانی که اوایل دهه 2000 میلادی در هند متولد شدند، دختران نرخ زنده ماندن غیرعادی پایین کمتر از یک داشتند، که معادل مرگومیر اضافی هر 6 /1 نفر از 100 نوزاد دختر متولدشده است. گفتنی است که در این معیار هند پایینتر از سطح میانگین جهانی کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط قرار دارد، هر چند بخش عمده این شکاف در سالهای اخیر بهبود یافته است. از جمله عواملی که به این روند کمک کرده است میتوان به افزایش درآمد خانوار و به دنبال آن افزایش مخارج برای سلامت دختران و همچنین اقدامات سیاستی از قبیل مداخلات آموزشی و سلامتی اشاره کرد.
2- مستضعف ماندن دختران در جنبههای مهم
بهرغم بهبودی که در واقعیت یک مشاهده شد اما طبق برخی مطالعات دختران همچنان در برخی جنبههای مهم مانند تنوع برنامه غذایی یا دریافت خدمات بهداشتی مستضعف ماندهاند. به عنوان مثال دوتا و همکارانش با استفاده از آمارهای برنامه غذایی در نظرسنجی (2022) نشان میدهند دختران کمتر از شش ماه نسبت به پسران همسن خود با احتمال کمتری از شیر مادر تغذیه، و در سنین 6 تا 23 ماه با احتمال کمتری غذاهای با پروتئین بالا دریافت میکنند. همچنین طبق مطالعات دیگر، دختران زمانی که بیمار میشوند با احتمال کمتری تحت درمان و مراقبتهای پزشکی قرار میگیرند، هر چند در نرخ واکسیناسیون تفاوت چشمگیری وجود ندارد. نتایج مطالعات دیگر حاکی از آن است که این محدودیتها در سنین بالاتر نیز برای دختران ادامه داشته است. این رفتار والدین میتواند بیشتر سلامت دختران را در معرض تهدید قرار دهد.
3- ممکن است ارائه خدمات سلامت رایگان نتواند به رفع این شکاف کمک کند.
شکاف جنسیتی در حوزه سلامت حتی در شرایطی که خدمات سلامت برای خانوادهها رایگان هست هم وجود دارد. این بیانگر آن است که اقدامات سیاستی باید پا فراتر از خدمات بهداشت و سلامت رایگان بگذارد. در اینباره شاید ایجاد تعادل در زمانبندی و رفتار والدین برای کم کردن شکاف جنسیتی خدمات بهداشت و سلامت ضروری باشد.
دسته دوم: علاقه به پسر ارشد و الگوهای زادوولد
در حالی که تاکنون بیشتر قیاس میان فرزندان پسر و دختر بوده است، اما تمایل به پسر ارشد نسبت به سایر فرزندان پسر نیز یک پدیده رایج در هند است. طبق آداب و رسوم هندوها، پسر ارشد در حمایت از والدین و مراسم خاکسپاری آنها مسوولیتهای ویژهای بر عهده دارد. این نقش محوری پسران ارشد در زندگی والدین باعث میشود سرمایهگذاری بیشتری روی آنها انجام گیرد.
4- تبعیض در سلامت پسر ارشد نسبت به سایر پسران
جایاچاندران و پانده در مقاله (2017) خود نشان دادند بالا بودن درصد رشد ناکافی کودکان در هند مربوط به ترجیحاتی است که نسبت به پسر ارشد وجود دارد. مشکل رشد ناکافی کودکان در این کشور عمدتاً در میان فرزندان پسر غیرارشد و دختران شایع بوده، و پسران ارشد معمولاً از آنها مستثنی هستند. البته این الگو در میان مسلمانان این کشور کمتر شایع است، گروهی که در مقام مقایسه ارجحیت کمتری برای پسر ارشد قائلاند.
5- تمایل به فرزند پسر عامل متمایل شدن نسبت جنسیتی
در جاهایی که فرزند قبلی دختر بوده، نسبت متمایل جنسیتی روی آخرین تولدهای خانواده تمرکز یافته است. خانوادهای که میخواهد دو فرزند داشته باشد، اگر هر دو دختر شدند، تلاش میکند با استفاده از روش تعیین جنسیت اطمینان یابد که فرزند بعدی پسر است. زمانی که خانوادهها یک فرزند پسر و یک دختر دارند هیچ نشانهای وجود ندارد که در صورت تمایل به فرزند سوم، تلاش کنند پسران بیشتری داشته باشند. در واقع تمایل به داشتن حداقل یک فرزند پسر وجود دارد و پس از آن جنسیت ترکیبی ترجیح داده میشود. بر این اساس نمودار نسبت دختران به پسران برای فرزند سوم در هند همانند بسیاری از کشورها اندکی بالاتر از یک قرار دارد.
6- برخلاف کاهش شکاف جنسیتی سرمایهگذاری در کودکان، تمایل به داشتن فرزند پسر قصد فروکش ندارد.
آمارها حاکی از آن است که در هند نرخ فرزند دختر به پسر در بدو تولد بهطور غیرعادی پایین است. تمایل به داشتن حداقل یک فرزند در زمانی که والدین دیگر نمیخواهند به قیمت داشتن فرزند پسر خانواده خود را بزرگتر کنند باعث میشود رو به گزینش جنسیت بیاورند. این به معنی آن است که اول، نسبت جنسیتی جمعیت متمایل به مردان است و دوم، فرزند آخر خانوادهها به ویژه متمایل به پسران است. اگر خانوادهها به تلاش خود برای داشتن فرزند ادامه دهند و زمانی که به فرزند پسر رسیدند، فرزندآوری را متوقف کنند، آن پسر جوانترین فرزند آنها خواهد بود. بنابراین نسبت جنسیت در آخرین تولد، شاخصی دیگر از تمایل به داشتن فرزند پسر هندیهاست.
7- روند نزولی اندازه خانواده در حال تشدید گزینش جنسیتی برای داشتن پسر
یکی از دلایل عدم فروکش روند گزینش جنسیت فرزندان، پیشرفت و بیشتر در دسترس قرار گرفتن فناوریهای این حوزه است. عامل اثرگذار دیگر نیز روند نزولی نرخ زادوولد است. به دنبال کاهش نرخ زادوولد، اندازه خانوادهها نیز کوچکتر میشود. در این شرایط طبیعی است که خانوادههای کمتری حداقل یک فرزند پسر داشته باشند. زمانی که والدین بخواهند سه یا چهار فرزند داشته باشند، احتمال اینکه هیچ یک از آنها پسر نشود، به نسبت پایین است. اما در سناریوی یک یا دو فرزند، این احتمال بسیار بیشتر است. بنابراین تا زمانی که زوجین خواهان خانوادههای کوچکتر باشند، طبیعی است که برای داشتن حداقل یک فرزند پسر رو به گزینش جنسیت نوزاد خود بیاورند. در اینباره شواهد حاکی از آن است در شرایطی که نرخ زادوولد پایین است، نسبت جنسیتی نیز متمایل به مردان است.
8- تمایل خانوادهها به فرزند پسر تهدیدی برای سلامت دختران
در ابتدای مقاله بحث شد که هندیها هزینه کمتری برای سلامت دختران نسبت به پسران میپردازند. زمانی که خانوادهها برای پسردار شدن رو به گزینش جنسیت بیاورند، چالش مذکور ممکن است وخیمتر شود. یک دلیل اندازه خانواده است. زوجی که هر دو فرزند نخست آنها پسر است نسبت به زوجی که هر دو آنها دختر است با احتمال بیشتری فرزندآوری خود را متوقف میکنند. در این رابطه احتمالاً خانواده دوم به فرزندآوری خود برای پسردار شدن ادامه میدهد. به خاطر این رفتارها، دختران بهطور معمول در خانوادههای پرجمعیتتری بزرگ میشوند. با فرض اینکه منابع مالی و درآمدی خانوادهها ثابت و محدود است، میتوان گفت معمولاً دختران در خانوادههایی رشد مییابند که منابع مالی کمتری برای هر فرزند اختصاص مییابد. بنابراین حتی اگر در خانوادهها هزینههای برابری میان پسران و دختران انجام گیرد، باز هم به دلیل یادشده، در مجموع دختران دریافتی کمتری خواهند داشت.
دسته سوم: کارکردهای سیاستی
دو واقعیت نهایی مربوط به واکنش سیاستی به چالش تمایل به فرزند پسر در هند است. بر این اساس ابتدا یک ارزیابی محتاطانه از دو روش محتمل ارائه میشود و در نهایت برخی ایدههای عملی برای روشهای امیدبخشتر مورد بحث قرار میگیرد.
9- قدرت بخشیدن به زنان تنها راهحل رسیدگی به چالش پسردوستی نیست.
این واقعیت که با وجود اندازه کوچکتر خانوادهها، نرخ جنسیتی متمایلتر به مردان است، میتواند برخی بینشها را در رابطه با حل مساله ارائه کند. به عنوان مثال تحصیل دختران و تبدیل آنها به زنانی قدرتمند ممکن است نسبت جنسیتی را وخیمتر کند. این به خاطر آن است که زمانی که تحصیل زنان مرتبط با تمایل کمتر به فرزند پسر باشد ممکن است باعث کم شدن تمایل آنها به فرزندآوری و در نتیجه کاهش زادوولد شود. بنابراین این ارتباط میان قدرت یافتن زنان و اندازههای کوچکتر خانوادهها ممکن است موجب بیشتر یا کمتر شدن انحراف نسبت جنسیتی شود. بر این اساس برآوردهایی از اثرگذاری تحصیل زنان روی نسبت جنسیتی در اندازههای مختلف خانوادهها انجام گرفته است. این برآوردها حاکی از آن است که تحصیل و قدرت یافتن زنان تمایل آنها را به داشتن فرزند پسر کاهش میدهد. از طرفی تحصیلات بالاتر زنان با اندازه کوچکتر خانوادهها نیز در ارتباط است. این دو عامل در مقابل هم قرار دارند. از یک طرف با تحصیل زنان و کاهش تمایل آنها به فرزند پسر، تمایل نسبت جنسیتی به سمت مردان کمتر میشود، از طرفی دیگر با تحصیل زنان و کوچکتر شدن اندازه خانوادهها، اگر افراد بخواهند حداقل یک فرزند پسر داشته باشند، تمایل نسبت جنسیتی به سوی مردان بیشتر میشود. طبق ارزیابیها به نظر میرسد این دو عامل تقریباً همدیگر را خنثی میکنند و تغییری در نسبت جنسیتی مطلوب زنان ایجاد نمیشود.
10- اعطای مشوق مالی برای داشتن فرزند دختر، ممکن است دختران را در خانوادههای فقیر تمرکز دهد.
یک روش رایج رسیدگی به چالش نسبت جنسیتی، اعطای مشوق مالی برای داشتن فرزند دختر است. در یکی از شهرهای هند در سالهای 2008 تا 2013 برنامهای به اجرا درآمد که طی آن خانوادهها در ازای تولد فرزند دختر پنج هزار روپیه به اضافه مساعدتهای بیشتر تا قبل از ازدواج و 18سالگی دریافت میکردند. ارزیابی این برنامه نشان میدهد به دنبال اجرای آن تولد نوزادان دختر افزایش یافت. حداقل سه محدودیت را میتوان در رابطه با چنین سیاستهایی برشمرد. نخست اینکه سیاستی هزینهبر است و احتمالاً بهطور کامل هدفمند نیست، چرا که اگر سهم دختران تازه متولد از 45 به 50 درصد برسد، تنها پنج درصد از آن تحت تاثیر برنامه بوده است، در حالی که تمامی نوزادان دختر حمایتهای برنامه را دریافت خواهند کرد. دوم، چنین برنامهای ممکن است انگیزه ذاتی به داشتن فرزند دختر را تحتالشعاع قرار دهد. و سوم و نگرانکنندهتر اینکه به دنبال این سیاستها، عمده افزایش تولد دختران در خانوادههای فقیر اتفاق میافتد، چرا که خانوادههای فقیر نسبت به ثروتمندان انگیزه بیشتری برای فرزندآوری و دریافت حمایتهای مالی مییابند.
در نهایت باید گفت گرچه از راهکارهای سیاستی قطعی که نادیده گرفتن دختران در هند را بهطور کامل مرتفع میکند بیاطلاع هستیم اما میتوان برخی سیاستها را در این رابطه برشمرد که در رسیدن به این هدف کمککننده خواهند بود، از قبیل: ممنوعیت گزینش جنسیت نوزادان، ارائه خدمات بهداشت و سلامت از طریق مدارس به دختران، حمایتهای دولت از افراد سالخورده که نقش فرزند پسر را در این زمینه کمرنگتر میکند، افزایش آگاهی و تغییر عقاید و تفکرات نادرست و... .