پنجاهسالگی نرخ ارز شناور
آیا بانکهای مرکزی در حال پیدا کردن جایگزین برای دلار هستند؟
احتمالاً با نظام نرخ ارز شناور آشنا باشید یا حداقل نام آن به گوشتان خورده باشد. در گذشته، اسکناسهای چاپشده از سوی بانک مرکزی کشورها بر اساس یک نرخ ثابت و مشخص، قابل تبدیل به طلا بودند و بانکهای مرکزی باید متعهد میشدند که در ازای دریافت اسکناس از افراد، مقدار مشخصی طلا به آنها پرداخت کنند. این روش، نوعی استاندارد قابل قبول برای معاملات بینالمللی ارز رایج کشورها بود که استاندارد طلا نام داشت. اما زمانی که جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ شروع شد، بسیاری از کشورها استاندارد طلا را کنار گذاشتند تا بتوانند هزینههای نظامی خود را از طریق چاپ اسکناس پرداخت کنند. و تا اواخر دهه ۱۹۲۰، دولتها یکی پس از دیگری استاندارد طلا را کنار گذاشتند. در سال 1944، نمایندگان 44 کشور تصمیم به امضای توافقنامهای گرفتند که طی آن، ساختار پولی تازه مبتنی بر دلار آمریکا ایجاد شد و دلار به ارز اندوخته جهانی بدل شد. در نتیجه دلار آمریکا با قیمت ثابت به طلا پیوند داده شد. این آغاز دوره سلطه دلار در جهان بود. آمریکا در بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۱ میلادی موافقت کرد که طلا را با قیمت ثابت ۳۵ دلار در هر اونس جایگزین کند. این شد که از آن به بعد دلار به ارز ذخیره و مبادله تبدیل شد. این سیستم همان سیستم نرخ ارز ثابت است که در بسیاری از کشورهای آن زمان اجرا میشد. اما در سال 1971 ایالاتمتحده از پیمان برتون وودز خارج شد و عملاً این توافق از هم پاشیده شد. پس از فروپاشی توافق اسمیت سونیان در سال ۱۹۷۳، بیشتر ارزهای جهان از این روند پیروی کردند که باعث پیدایش نظام نرخ ارز شناور در جهان شد. بهطور کلی، نرخ ارز شناور به این معنی است که بازار آزاد (عرضه و تقاضا) قیمتها را تعیین میکند که این قابلیت را به کشورها میدهد تا تاثیر شوکها و چرخههای تجارت خارجی را تعدیل کرده و در امکان ایجاد توازن در شرایط بحرانی پرداخت، از پیش اقدام کنند. با این حال، این ارزها همچنین به دلیل پویاییشان باعث غیرقابل پیشبینی بودن میشوند. اکنون با گذشت 50 سال از شکلگیری نظام نرخ ارز شناور در جهان، پرسشهای بسیاری از وضعیت پولی بینالمللی دلار در برابر رقبای بالقوه آن در میان پژوهشگران مطرح میشود که موضوع تازهای نیست. در همین راستا، جفری فرانکل، استاد دانشگاه هاروارد، در مقالهای که با عنوان «رقبای دلار» در جولای 2023 در ژورنال NBER به چاپ رسید به بررسی جایگزینهای احتمالی برای سیستم تکقطبی مبتنی بر دلار پرداخت. او در این مقاله، معیارهای استفاده از ارز بینالمللی، رقبای بالقوه دلار، عوامل خارجی و قابل قبول بودن طلا و ارزهای دیجیتال به عنوان جایگزینی برای ارزهای معمولی را بررسی کرده است. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
استفاده از ارزهای بینالمللی
یک ارز بینالمللی مانند دلار کارکردهای قابل توجه و آشنایی دارد که از مهمترین آنها میتوان به وسیلهای برای مبادله، حفظ و ذخیره ارزش و واحد محاسبه ارزش اشاره کرد. به عنوان مثال، بانکهای مرکزی و صندوقهای دولتی ارزهای برخی از کشورها را به عنوان ذخایر بینالمللی نگهداری میکنند. در این موارد میتوان گفت که این ارزها مانند لنگری هستند که ارزهای کشورهای کوچکتر میتوانند به آن متصل شوند. یک واحد پولی میتواند به عنوان وسیلهای برای تجارت در مبادلات تجاری و مالی استفاده شود. یک قیاس زبانی میتواند به فهم این کارکرد کمک کند. بعید به نظر میرسد فیلیپینیها پرتغالی صحبت کنند و برزیلیها هم بعید است بتوانند تاگالوگی (زبان مردم فیلیپین) صحبت کنند. اگر یک برزیلی بخواهد با یک فیلیپینی ارتباط برقرار کند، احتمالاً این کار از طریق زبان سوم مانند انگلیسی یا اسپانیایی راحتتر انجام میشود. بهطور مشابه، اگر یکی از آنها بخواهد با کشور دیگر تجارت کند، معامله از طریق ارز ثالث مانند دلار یا یورو راحتتر است تا اینکه سعی کنند کسی را پیدا کنند که ارزهای این دو نفر را بخواهد و برایشان مبادله انجام دهد. نکته قابل توجه درباره کاربردهای یک ارز بینالمللی این است که هر استفاده از آنها با کاربردهای دیگر، هم از نظر علّی و هم از نظر اقتصادی، همبستگی زیادی دارد. برای مثال، مقاله گوپینات و استاین (2021) نشان میدهند که استفاده بینالمللی از یک ارز به عنوان واحدی برای محاسبه ارزش با استفاده مالی از پول که همان ذخیره ارزش است، ارتباط دارد؛ به ویژه در مورد ارزی که از جانب سرمایهگذاران به عنوان پناهگاه امن مالی در نظر گرفته میشوند، مانند دلار و ین. حال با توجه به این کارکردها بد نیست وضعیت ارزهای بینالمللی را در تجارت جهانی ببینیم. مهمترین ارز بینالمللی دلار است که بخش عمدهای از بازار را تحت سلطه خود دارد. هرچند، سهم دلار از ذخایر ارزی از ابتدای قرن اخیر در حال کاهش بوده است. در سال 1999، زمانی که یوروی تازه متولدشده جای فرانک فرانسه و مارک آلمان را گرفت، دلار 71 درصد از داراییهای ذخیرهشده را به خود اختصاص داده بود اما آمارها نشان میدهد که تا پایان سال 2022 سهم آن به 58 درصد کاهش یافته است. این میزان کاهش حدود نیمدرصد در سال است. اما سهم دلار بسیار بیشتر از سهم رتبه دوم ارزهای بینالمللی یعنی یورو است که تنها 20 درصد ذخایر ارزی را شامل میشود و در طی این سالها افزایش قابل توجهی نیز نداشته است. با وجود این، یورو به نوبه خود بسیار جلوتر از ین است که در جایگاه سوم باقی مانده است. پس از ین، پوند استرلینگ در رتبه چهارم قرار دارد. یوآن هم بسیار پرطرفدار است و اخیراً به رتبه پنجم رسیده است و توانسته دلار کانادا و دلار استرالیا را پشت سر بگذارد. نتایج این رتبهبندی با معیارهای مختلف مشابه است: دلار نهتنها از نظر معیار ذخیرهسازی، بلکه بر اساس معیارهای مبادله و محاسبه ارزش بدهیها و وامهای بینالمللی، رتبه اول را دارد. بر اساس یک معیار کلی از میزان استفاده از ارزهای بینالمللی محاسبهشده در فدرالرزرو، دلار سه برابر به اندازه یورو مهم است و بسیار مهمتر از ین، پوند یا یوآن است.
چالشها
هنگامی که سیستم برتون وودز لغو شد، به نظر میرسید که دلار وضعیت خاص خود را از دست میدهد. در ابتدا، برخی انتظار داشتند که SDR صندوق بینالمللی پول بتواند این شکاف را پر کند. SDR یا همان حق برداشت مخصوص دلار، ذخیره اصلی اکثر بانکهای مرکزی، موسسات مالی و سرمایهگذاران خصوصی به دلار آمریکاست. در هر حال، SDR در ابتدا به عنوان وسیلهای برای تعمیر سیستم برتون وودز با ارائه جایگزینی برای ذخایر دلاری پیشنهاد و ایجاد شده بود. اما SDR آنطور که پیشبینی میشد نتوانست جایگاهی در میان کشورها به دست بیاورد. برای بانکهای مرکزی که در آن واحد پول ملی بومی بود، SDR فاقد مزیت بود. در مقایسه برای فهم بهتر این موضوع، اگر دلار مشابه زبان انگلیسی باشد، آنگاه SDR مشابه زبان ابداعی اسپرانتو است. SDR و زبان اسپرانتو هر دو برای حداکثر سودمندی طراحی شدهاند، و با این حال در عمل کمتر مورد استفاده قرار میگیرند، دقیقاً به این دلیل که بهطور مصنوعی ایجاد شدهاند. هیجان نسبت به ارزهای رقیب موجی از بدبینی نسبت به نقش دلار را در پی دارد. در 40 سال گذشته، گروهی از ارزها به عنوان کاندیدایی برای به چالش کشیدن دلار به عنوان ارز بینالمللی برتر معرفی شدهاند. دویچه مارک از سال 1973 تا 1990، ین ژاپن از سال 1984 تا 1991 و یورو در دهه 2000 هر کدام نوبت خود را داشتند تا تهدیدی برای دلار باشند. از حدود سال 2009، نوبت به یوآن رسیده است. علاوه بر این، برخی از ارزهای کوچک مرتبط دیگر، مانند دلار سنگاپور، راند آفریقای جنوبی و دلار نیوزیلند، به عنوان ذخایر یا به عنوان لنگر برای اتصال به چند کشور کوچکتر در مناطق خود نگهداری میشوند. میتوان این واحدهای نسبتاً کوچک را به فهرست ارزهای بینالمللی اضافه کرد، گرچه بدیهی است که به عنوان کاندیدای یک رهبر در نظر گرفته نمیشوند. توجه به این نکته جالب است که دلار ممکن است بهطور نامحدود سهم بازار را از دست بدهد و در عین حال در جایگاه اول باقی بماند که به نوعی همان سیستم چندارزی است که چندین سالی است درباره آن زیاد صحبت شده است.
آیا یک سیستم چندارزی با عوامل خارجی سازگار است؟
نگاه سنتی به ارزهای بینالمللی نقشی بسیار قوی در اثرات خارجی ایفا میکند. مانند زبان انگلیسی، مردم استفاده از دلار را راحت میدانند، زیرا دیگران از آن استفاده میکنند. این دلیل خوبی برای تسلط یک ارز در هر کشور است، خواه پوند، دلار یا رقیب آینده باشد. به همان دلایلی که وجود ارز واحد در یک کشور کارآمدتر است، استفاده از ارز واحد در سطح بینالمللی کارآمدتر است.
سیستم پولی جهانی را میتوان بهعنوان یک مبادله بین مزیت یک ارز واحد (عوامل خارجی) و مضرات آن در نظر گرفت. مضرات آن یعنی اینکه کشور صادرکننده ممکن است از امتیاز خود سوءاستفاده کند و با ایجاد کسری بیش از حد بودجه و چاپ پول، کسریها و تورم خود را به کشورهای دیگر صادر کند.
اخیراً استفاده بیش از حد از امتیازها معنای دیگری پیدا کرده است. در طی چندین سال گذشته، آمریکا بارها از قدرت اقتصادی خود استفاده کرده و تحریمهایی را علیه برخی از کشورها اعمال کرده است. این تحریمها میتواند برخی از کشورها را وادار کند که از اتکا به دلار دور شوند. سوءاستفاده دولت آمریکا از سلطه جهانی دلار به منظور گسترش دامنه فراسرزمینی قانون و سیاست ایالاتمتحده به وسیله سلاح خود، دلار، مقدور میشود. در ابتدا، در سال 2005، ایالاتمتحده از حمایت چندجانبه برخوردار بود. با اینکه اروپاییها گهگاه درباره فراسرزمینی بودن سیاستهای ایالاتمتحده غر میزدند، ولی از ترس جریمههای بزرگی که آمریکا ممکن بود برای بانکهای اروپایی اعمال کند از تحریمها حمایت میکردند. اما تحریمها زمانی که دونالد ترامپ با وجود توافق با ایران در برنامه تسلیحات هستهای، در سپتامبر 2020 بازگردانده شد، بسیاری از حمایتهای چندجانبه خود را از دست داد. ترامپ در سال 2018 ایالاتمتحده را از توافق 2015 خارج کرده بود در حالی که ایران آن را نقض نکرده بود. به همین دلیل، از نظر جامعه بینالمللی، توجیه تحریمها به عنوان سوءاستفاده از امتیازات آمریکا بود. در این دوران نهتنها چین، بلکه اروپا نیز به دنبال کانالهایی برای پرداخت برای خرید نفت ایران خارج از سیستم بانکی تحت کنترل آمریکا بود. این موضوعات نگرانیهایی را درباره از دست رفتن تسلط و برتری دلار در جهان ایجاد کرد. با این حال، اگرچه کشورهای غربی تحریمهایی را اعمال کردند، به نظر میرسد که تاثیر آن از سال 2023 کمتر از حد انتظار خواهد بود و این روند باعث تسهیل فرار از تحریمها، گسترش سازوکارهای پرداخت جایگزین، به ارزهایی مانند یوآن یا سایر ارزهای غیردلاری شده است.
جایگزینی برای ارزهای ملی
ارزهای ملی لزوماً تنها نوع ذخایر داخلی و همچنین تنها نوع واحد حساب یا وسیله پرداخت بینالمللی نیستند. یکی از داراییهای جایگزین که نقش فعالی را به عنوان جزئی از ذخایر داخلی هر کشور بازی میکند، طلاست. جایگزین دیگر، یک جایگزین جدید یا همان ارز دیجیتال است که اخیراً از سوی برخی از اقتصاددانان به عنوان دارایی که آینده غیرقابل پیشبینی (وحشیانه) دارد، در نظر گرفته میشود.
جفری فرانکل، نویسنده این مقاله، بیان میکند که همواره مقامات پولی در بسیاری از کشورها مقداری طلا در اختیار داشتهاند، اما آن را به عنوان بخشی فعال از ذخایر داخلی خود تلقی نکردهاند؛ یعنی خرید و فروش نکردند. با این حال، در سالهای اخیر، بانکهای مرکزی، به ویژه در آسیا، به خرید و فروش طلا پرداختهاند. بررسیهای پژوهش فرانکل (2023) نشان میدهد که از سال 2016 تا 2021، کشورهایی که با ریسک تحریمهای ایالاتمتحده روبهرو بودند، سهم طلا در ذخایر داخلی خود را بیش از کشورهای دیگر افزایش دادند. این پژوهش همچنین بررسی میکند که آیا برای کشوری که با خطر محدودی از تحریمها مواجه است معقول است که برخی از سرمایههای بانک مرکزی خود را از خزانههای ایالاتمتحده و دلار به ارزهای دیجیتال، به ویژه بیتکوین، تغییر دهد یا خیر. پاسخ این مقاله مثبت است. با توجه به اینکه بیتکوین سختترین دارایی برای مقامات آمریکایی برای مسدود کردن آن است، واضح است که احتمال تحریمهای آمریکا بر روی آن بسیار پایین است. پس بهتر است که بانکهای مرکزی در سبد داراییهای بلندمدت خود، بیتکوین با دید بلندمدت داشته باشند.
پرده پایانی
پول آمریکا در پنج دهه گذشته در برابر ضربات مکرر مقاومت کرده است که بیشتر آنها از سمت خودی وارد شده. با وجود این، تاکنون، نشانههای کمی از از دست رفتن تسلط دلار به عنوان ارز بینالمللی پیشرو وجود دارد و طبق اندازهگیریهای مختلف دلار مهمترین ارز بینالمللی هست و باقی خواهد ماند. تجربه نشان داده است هنگامی که یک شوک جهانی به بازارهای مالی وارد میشود، سرمایهگذاران به سمت دلار آمریکا به عنوان دارایی امن هجوم میآورند. این موضوع حتی زمانی که منشأ شوک از سمت خود آمریکا باشد باز هم برقرار است؛ همانطور که در مورد بحران مالی در سال 2008 رخ داد. دلیل قدرت ماندگاری دلار به راحتی قابل تشخیص است: فقدان یک جایگزین مناسب. یورو در بحران سال 2010 آسیب دید و ارز با پشتوانه کمی برای انتشار وجود دارد. کشورهای ژاپن، بریتانیا و سوئیس به اندازه کافی بزرگ نیستند که نقش رهبر را ایفا کنند. چین به اندازه کافی بزرگ است، اما فاقد بازارهای مالی است که به اندازه کافی عمیق و آزاد بوده و نقدشوندگی خوبی داشته باشد. با توجه به عملکرد ذخیره ارزش در یک دارایی ذخیره داخلی، احیای اخیر طلا میتواند در آینده اهمیت بیشتری پیدا کند؛ البته نه به اندازه دلار.
اما وجود هر ارزی به عنوان ارز مسلط در جهان، در کنار منافعی که برای سیستم پولی جهانی دارد، مضراتی نیز به همراه دارد. در این صورت نیاز است که تعادلی بین عوامل خارجی در برابر خطر سوءاستفاده از امتیازات آن وجود داشته باشد که بتوانیم در معاملات بینالمللی تعداد انگشتشماری ارز بینالمللی با اندازه یکسان داشته باشیم. به عنوان مثال اگر سه ارز غالب دلار، یورو و یوآن داشته باشیم، حالت نظارتی به وجود میآید که هم از تبانی جلوگیری میکند و هم انگیزه دولتها را برای ایجاد کسری بودجه و کسب سود از حق مالکیت بینالمللی از بین میبرد.