مهاجران دورکار
آیا میتوان از اعتباردهی به خانوارها به عنوان محرک اقتصادی استفاده کرد؟
«آیا میتوان از اعتباردهی به خانوارها به عنوان محرک اقتصادی استفاده کرد؟» این پرسش بهانه نوشتن مقالهای است که نویسندگان آن تاکید دارند: در دو دهه گذشته، بدهی خانوارها در اقتصادهای نوظهور به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این روند پس از بحران مالی جهانی، با نزدیک شدن سطوح نسبت بدهی خانوارها به تولید ناخالص داخلی به آنچه در ایالات متحده مشاهده شد، آشکارتر شده است. دولتها نقش مهمی در تشویق این افزایش اعتبار به خانوارها ایفا کردهاند. به عنوان مثال، دولتها سیاستهای گستردهای را برای ارتقای دسترسی به اعتبار مسکن در مالزی، پاکستان و چین و دسترسی به وامهای حقوق و دستمزد در برزیل راهاندازی کردند. این سیاستها اغلب با حمایت بانکهای تحت کنترل دولت اجرا شده است. مقاله دیگر این فصل تحقیق درباره بازار کار پس از پاندمی است که چه وضعی پیدا میکند. در این مقاله میخوانیم؛ انقلاب گلوباتیک، مانیفستی برای اثبات شغل و رفاه در آینده است. این دگردیسی، بینشهای ارزشمندی درباره تاثیرات بلندمدت جهانی شدن و هوش مصنوعی به کارگران ارائه میدهد. در حالی که فناوری دیجیتال، اجازه آربیتراژ در دستمزدهای بینالمللی را بدون حرکت فیزیکی به کارگران داده است، اقتصاد کار در بازارهای نوظهور، انگارههای جدیدی را تجربه میکند. شکاف دیجیتالی، کارتلهای انحصاری، ظهور نئوفوردگرایی و ناموزونی تعادل بین یقهسفیدها و آبیها، چرخه و هندسه کار را تغییر داده است. شاخصترین این تغییرات، با الهام از کووید19، جهتدهی به مسیر توسعه از طریق مهاجرت از راه دور و ایجاد تقاضا برای خدمات است. در مقاله دیگر این فصل به این پرسش پاسخ داده شده که «چگونه میتوان ترجیحات افراد را با یکدیگر جمع زد؟» در خلاصه این مقاله تاکید شده که افراد در تصمیمگیریهای گروهی برای جمع زدن ترجیحات اعضای گروه و رسیدن به گزینه نهایی از رای اکثریت استفاده نمیکنند، بلکه عموماً از قواعدی که بر پایه نمرهدهی به گزینههای موجود است، بهره میبرند.