به هم ریختن شهر
پاندمی چگونه چشمانداز یک شهر را برای همیشه تغییر میدهد؟
آیا یک بیماری میتواند تاثیری همیشگی بر جغرافیای فقر در یک شهر داشته باشد؟ همه میپذیرند که بیماری باعث فقر میشود. اما شوکهای سلامتی همچون پاندمیها یا اپیدمیها تاثیر مستقیمی بر زیرساختها یا زمین ندارند و به همین دلیل واضح نیست که آیا پاندمیها یا اپیدمیها تاثیری بر وضعیت اقتصادی شهرها به جای خواهند گذاشت یا خیر. این موضوع پذیرفته شده است که مهاجرتهای منطقهای و جابهجایی محل زندگی در درازمدت نشاندهنده چگونگی توزیع ثروت در جامعه خواهد بود، اما شاید به نظر نمیرسد که شوکهای درآمدی کوتاهمدت بتوانند تاثیر زیادی بر فقر شهری به جای بگذارند. در واقع به نظر میرسد که عدم هماهنگی در ارزش زمین شهری همیشه نشاندهنده تغییرات نرخ درآمدی در شهر نیستند.
شاید بتوان وضعیت توزیع درآمدی و محل زندگی را با بررسی شیوع وبا در لندن در سال 1854 مورد مداقه بیشتری قرار داد. در این زمان در طول یک ماه، بیش از 660 نفر در فاصله نیممایلی محله سنت جیمز از وبا مردند، این به معنای این بود که حدود پنج درصد از خانوادهها ناگهان به تله فقر افتادند چرا که فرد نانآور خود را از دست دادند. بعد از این ماجرا مشخص شد که شیوع این بیماری به دلیل آلودگی یکی از 13 چاهی بود که آب این منطقه را تامین میکرد. به دلیل این آلودگی، در یکی از محلههای اطراف این محله، 13 درصد از خانوادهها شاهد مرگ یکی از اعضای خود بودند.
هدف ما این بود که مشخص کنیم آیا شیوع وبا توانسته است بر فقر در محلهها تاثیری بگذارد یا خیر. بررسی بحران سال 1854 به دو دلیل میتواند در این زمینه راهگشا باشد. اول اینکه این بحران میتواند به صورت کلی نشاندهنده یک طرح آزمایشی طبیعی باشد و میتوان تاثیر برخی عوامل دیگر را در آن نادیده گرفت. جان اسنو، همهگیرشناس قرن نوزدهم در آن دوره تمرکز زیادی بر این اتفاق داشت. به دلیل آنکه خیلی زود مشخص شد منبع اصلی بیماری کجاست و بهسرعت محلهای مربوط به آن و آب آلوده منجر به این بیماری کنترل شد، تعداد کشتهها در سطح محدودی باقی ماند و ارائه دیگر کالاهای عمومی با سرعت بسیار پایینی تغییر کرد. به همین دلیل میتوان به خوبی اثر اپیدمی وبا را بدون درگیری زیاد دیگر متغیرها، بررسی کرد. مورد دیگر اطلاعات ریز و قابل استنادی است که در مورد این اتفاق وجود دارد و این امکان را به پژوهشگران میدهد که تاثیرات علّی را به خوبی تحلیل کنند.
بررسی بحران وبا در سال 1854
در سال 1854 محله سنت جیمز که امروزه به سوهو معروف است، محلهای کارگری بود که در آن بیش از 35 هزار نفر زندگی میکردند و بخش بزرگ تجاریای داشت که تعداد زیادی از افراد کارفرما و خویشفرما در آن مسکن گزیده بودند. مهمترین شغل افرادی که در این محله زندگی میکردند، خیاطی بود، بعد از آن کفاشها، کارمندان دولتی و بناها قرار داشتند. این منطقه در آن دوران، یکی از متراکمترین محلههای لندن بود که در هر هکتار آن 432 نفر زندگی میکردند. تراکم جمعیتی به این دلیل در این منطقه بالا بود که جماعت ثروتمند زیادی در آن زندگی میکردند و تعداد ساختمانهای چندطبقه در آن بسیار بالا بود. بهطور معمول در هر آدرس پستی در این منطقه در آن دوران چهار خانواده زندگی میکردند.
با وجود شلوغی و تفاوت سطح اقتصادی گسترده در این منطقه، منطقه سنت جیمز محله فقیرنشینی در لندن به حساب نمیآمد. بر اساس مطالبی که مورخ معروف استیون جانسون بیان میکند، تا سال 1850 این منطقه ساختاری متفاوت به دست آورد و گروههای اقتصادی متفاوتی در این منطقه ساکن شدند. این ساختاری است که مهندسان شهرسازی امروزی، به عنوان شاخصی از یک شهر موفق برمیشمارند. در این زمان ساختمانهای دو تا چهارطبقه در این منطقه ساخته شدند و همه آنها دارای چند مغازه در طبقه پایینی خود بودند. برخی فروشگاههای بزرگ نیز در این زمان و در این محله ایجاد شدند. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که ساکنان این محله در این دوره بخشی از مردم نسبتاً فقیر لندن و گروهی میانه، کارآفرین و قشر متوسط بودند.
اکثریت ساکنان این محله اجارهنشین بودند (93 درصد) و صاحبخانهها نیز تا حدود زیادی در این منطقه زندگی نمیکردند و افرادی بودند که تعداد زیادی ساختمان در این منطقه داشتند و آنها را اجاره داده بودند. قراردادهای اجارهای که در این منطقه بسته میشد، به گونهای بود که بعد از گذشت 12 ماه از انعقاد قرارداد، موجر و مستاجر میتوانستند درخواست بازبینی قرارداد اجاره را ارائه کنند. اجارههای درازمدت نیز در این دوره استفاده میشدند که در آنها موجر و مستاجر هر کدام هر زمان که لازم میدیدند میتوانستند قرارداد را فسخ کنند. اطلاعات بهدستآمده در دادههای مالیاتی آن دوره نشان میدهند که تقریباً همه قراردادهای آن دوره در این منطقه حداقل یک سال فعال بودند. بر همین اساس، هرچند که حقوق مالکیت و قراردادها در آن دوره در انگلستان نسبتاً ضعیف بود، اما حقوق مالکیت در سطح قابل قبولی قرار داشت.
در آگوست 1854 محله سنت جیمز شاهد شیوع گسترده وبا به دلیل آلودگی یکی از 13 چاهی بود که آب این محله را تامین میکرد. این چاه چند هفته آلوده بود تا اینکه جابهجایی آبهای زیرزمینی باعث تمیز شدن آن شد. در آن دوره هنوز چگونگی انتقال وبا مشخص نبود و به همین دلیل مردم محلی نمیدانستند که نباید مبادرت به مصرف آب آلوده از منابع زیرزمینی آلوده کنند. به همین دلیل باکتری وبا با سرعت زیادی مردمی را که در حوزه چاه آلوده قرار داشتند، آلوده کرد، منطقهای که مجموعهای از 57 بلوک ساختمانی بسیار متراکم بود.
اپیدمی بسیار سریع و خشن بود، منبع آلودگی پایدار بود و چرخش نداشت و نتیجتاً افراد بیمار در یک منطقه جغرافیایی خاص تمرکز داشتند. تا زمان کنترل اپیدمی که چند ماه کوتاه طول کشید، 660 نفر از مردم این منطقه کشته شدند. اینگونه بود که سه درصد از جمعیت این منطقه کشته شدند و در حوزه چاه آلوده نیز 16 درصد از مردم به این بیماری مبتلا شدند و حدود هشت درصد جان باختند.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این زمان افتاد، این بود که دکتر جان اسنو که یکی از مقامات بهداشتی وقت در انگلستان بود، با بررسی نقشه محل زندگی افراد مبتلا، نتیجهگیری کرد که وبا به وسیله آب آلوده در این منطقه منتقل شده است و با آماده کردن یک نقشه از محل دسترسی به آب و افراد مبتلا به وبا نتیجه گرفت که آلودگی مربوط به یکی از چاههای مهم در این منطقه است. او اینگونه توانست مسوولان را قانع کند تا چاه را مسدود کنند و به همین وسیله، جلوی پیشروی اپیدمی وبا را گرفت. کار جان اسنو نهایتاً باعث شد که زیرساختهای توزیع آب و دفع فاضلاب در انگلستان بازسازی و بهسازی شوند.
تاثیر اپیدمی وبا بر فقر در محله سنت جیمز
بهطور کلی میتوان در نظر گرفت که به دلیل فقیر شدن ناگهانی تعداد زیادی از ساکنان این منطقه، نرخ اجارهبها در این منطقه تغییر کرده باشد. بر اساس برآوردهای ما، حدود 42 درصد از همه خانوادههایی که در منطقه درگیر اپیدمی زندگی میکردند، شاهد مرگ یکی از اعضای خود بودند. به نظر میرسد که 19 درصد از خانوادهها یک نفر و 23 درصد از خانوادهها بیش از یک نفر از اعضای خود را از دست دادند. به همین دلیل مشاهده میشود که حدود پنج درصد از خانوادهها یک نفر و 9 درصد بیش از یک نفر از اعضای خانواده را از دست دادند.
نمیتوان نظر داد که چند درصد از خانوادهها، نانآور خود را از دست دادند، اما با بررسی اطلاعات بهجامانده، 76 درصد از مرگها بین 10 تا 60 سال بودند و این موضوع نشان میدهد که احتمالاً حدود 13 درصد از خانوادهها یک نانآور را از دست دادهاند. بر این اساس دیده میشود که یک خانواده از هر هفت خانواده و دو ساختمان از هر پنج ساختمان نانآور خود را از دست دادهاند و به همین دلیل به سرعت تبدیل به خانوادههایی فقیر شدهاند.
نتیجهگیری
نتیجه بررسی این اپیدمی نشان میدهد که قیمت اجاره مسکن در این مناطق در 10 سال بعد از شیوع حدود 15 درصد افت کرد. موضوع جالبتر این بود که تفاوت قیمت ملک بین این مناطق و دیگر مناطق برای بیش از 160 سال ادامه پیدا کرد و هیچ نشانهای از همگرایی قیمتها ایجاد نشد.
بررسی سال 1936 نشان داد که قیمت ملک در محدودههایی که شیوع در آنها اتفاق افتاده بود، بیش از 37 درصد از دیگر مناطق مشابه کمتر بود. این تفاوت قیمت حتی در قیمتهای امروزه نیز به وضوح مشاهده میشود. مشاهده شد که پایین بودن قیمت خرید و اجاره پس از وقوع اپیدمی در این محلهها رخ داده و تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. شاید بتوان بیان داشت که این روند پس از هجوم افرادی که محدودیت پولی زیاد داشتند، به این منطقه بعد از اپیدمی باشد.
بررسیها نشان دادند املاکی که خانوادههای ساکن آنها شاهد مرگ یکی از اعضای خود بودند، همانقدر شاهد کاهش ارزش اجاره بودند که املاکی که شاهد مرگ نبودند، شاهد بودند. این موضوع نشان داد که وبا باعث کاهش ارزش داراییها در کل منطقه شده و تنها محدود به املاک دارای کشته نبوده است. اطلاعات مربوط به جابهجاییهای انجامشده بین سالهای 1853 تا 1864 نشان میدهند که فقر ایجادشده در این منطقه باعث شده افرادی که تحت تاثیر این مشکلات قرار نگرفتهاند تمایل به ترک محل داشته و افرادی که تحت تاثیر بیماری قرار گرفتهاند تمایل به باقی ماندن در محله داشته باشند.
یافتههای بررسی وضعیت محله سنت جیمز این ایده اقتصادی را که تفاوت درآمدی باعث تفاوت محل زندگی میشود، تایید میکند. علاوه بر این نشان میدهد که پایداری تفاوت درآمدی در میان شهرهای مختلف با سرعت کمی اصلاح میشود.
مقالههای زیادی روی موضوع تغییر بافت یک محل بر اساس افزایش یا کاهش درآمد کار کردهاند. در یکی از مقالات کلاسیک، شیلینگ در سال 1969 بیان داشته است هنگامی که میزان اشباع جمعیت در یک محله سطح پایین که در نزدیکی یک محله گرانقیمت قرار دارد افزایش پیدا میکند و به حد بحرانی میرسد، بافت جمعیتی محله گرانقیمت هم تغییر میکند و از ساکنان با سطح درآمدی بالا به سمت ساکنان با سطح درآمدی پایین تغییر میکند.
بر اساس این پژوهش و پژوهشهای دیگر، شوکهای خاص واردشده به افراد میتواند باعث تغییر بافت فقر در یک شهر شود. این موضوع حتی در زمانی که تنها اجارهدهندهها تحت تاثیر قرار بگیرند نیز اتفاق میافتد. بهطور گستردهتر مشاهده میشود اتفاقاتی که باعث فقیرتر شدن یک منطقه خاص از شهر شدهاند، ممکن است در درازمدت پایدار باقی بمانند، حتی اگر زیرساختهای شهری دستنخورده باقی بمانند.
به عنوان یک نتیجه میتوان ادعا کرد که شوکهای واردشده به بازار املاک میتواند باعث عدم تخصیص بهینه منابع برای کل محدوده تحت تاثیر شوک شود و کاری کند که مالکان به کمتر از ارزش ذاتی دارایی خود راضی شوند. این بحث باعث ایجاد یک منطق میشود و آن سرمایهگذاریهای گسترده برای نوسازی شهری و رد ایده بهسازی بافت فقیر شهری خواهد بود. نتیجه جالب دیگر این موضوع این است که افرادی که با یک شوک مثل بیماری روبهرو میشوند، در صورتی که این شوک تنها به آنها برخورد نکرده باشد و کل منطقه مورد زندگی آنها را با مشکل مواجه ساخته باشد، احتمال کمتری وجود دارد که مجبور به جابهجایی شوند.