جادوگر دروغها
بزرگترین کلاهبردار مالی تاریخ در زندان درگذشت
چندی پیش، برنارد میداف که تنها 12 سال از حکم حبس 150ساله خود را سپری کرده بود، در زندان فدرال بوتنر درگذشت. مردی که با استفاده از حقه پانزی توانسته بود بیش از 20 میلیارد دلار طی 15 سال کلاهبرداری کند. میداف یکی از بزرگترین طرحهای پانزی دنیا را شکل داد. میداف فردی شناختهشده با ۵۰ سال سابقه درخشان و رئیس پیشین نزدک بود. سرمایهگذاران جمعاً ۱۷ میلیارد دلار در اختیار شرکت میداف قرار داده بودند و این شرکت این سرمایه را به ۵۷ میلیارد دلار رشد داده بود. در سال ۲۰۰۸ مشخص شد که عملکرد مالی میداف واقعی نیست و سرمایه قابل برداشت موجود فقط هفت میلیارد دلار بود. میداف پیش از این بهعنوان فردی خوشنام در بین سرمایهگذاران و انجمنهای خیریه معروف بود.
میداف که بود؟
میداف که در سال 1938 در نیویورک آمریکا متولد شد در رشته حقوق مشغول تحصیل شد اما پس از مدتی دانشگاه را رها کرد و به عنوان غریق نجات در سواحل لانگ آیلند مشغول به کار شد. پس از چند سال توانست از این شغل حدود پنج هزار دلار سرمایه کسب کند و همین مبلغ را بنای شرکت «سرمایهگذاری اوراق بهادار میداف» قرار داد. شرکتی که به تدریج به یکی از مهمترین شرکتهای سرمایهگذاری والاستریت تبدیل شد، بهطوری که شرکتش نقش عمدهای در توسعه فعالیتهای بورس نزدک داشت. میداف که پس از مدتی به عنوان رئیس مشاوران نزدک نیز برگزیده شد یکی از بنیانگذاران سیستم الکترونیک و آنلاین خرید و فروش سهام به شمار میآید.
اما چه شد که میداف به کلاهبردار قرن مشهور شد؟ شهرت و اعتبار میداف باعث شد که سرمایهگذاران زیادی در شرکت او دست به سرمایهگذاری بزنند. در این میان چند بانک و حتی افراد سرشناسی چون استیون اسپیلبرگ، کارگردان مشهور سینمای جهان نیز در شرکت او سرمایهگذاری میکنند. این اقبال عمومی موجب میشود تا وسوسه حقه پانزی به ذهن میداف خطور کند. او از اصل سرمایه مشتریان جدید برای پرداخت سود سهام مشتریان قبلی استفاده میکند و این کار را به مدت 15 سال ادامه میدهد. تا اینکه با شدت گرفتن بحران مالی 2008 و سقوط بازارهای مالی چند مشتری او تصمیم به خارج کردن اصل سرمایه خود از بازار سهام میگیرند، همین موضوع موجب میشود تا کلاهبرداری میداف مشخص شود. پس از شکایت این مشتریان و بهتبع آن دیگر سرمایهگذاران، میداف از سوی پلیس افبیآی دستگیر شده و حکم حبس 150ساله برای او بریده میشود. افشای خبر این رسوایی مالی چندین میلیارددلاری، کاهش ارزش سهام تعدادی از بانکهای اروپایی را که در صندوق سرمایهگذاری برنارد میداف، سهم داشتند به دنبال داشت. بانک سانتاندر که بزرگترین بانک اسپانیاست به دلیل معامله با برنارد میداف، بیش از سه میلیارد دلار از دست داده و سهام آن نیز طی یک هفته بیش از 20 درصد کاهش یافت. بانک فرانسوی نایکسیکس نیز با زیان معادل 605 میلیون دلار روبهرو شد، رویال بانک اسکاتلند نیز حدود 600 میلیون دلار از دست داد.
دو سال بعد از دستگیری برنارد، پسرش مارک 46ساله در آپارتمان مسکونی خودش را حلقآویز کرد. رسوایی پدر باعث شده بود تا مارک تمام دوستان خود را از دست بدهد و نتواند کاری پیدا کند. همین موضوع باعث شد تا همسر برنارد نیز از او جدا شود و دیگر به ملاقاتش نرود.
برنارد میداف با پولهای مردم و بانکها زندگی لوکسی برای خود و خانوادهاش به راه انداخته بود. او املاک و مستغلات فراوانی در کشورهای مختلف جهان خریداری کرده بود. او همچنین با همسرش به عنوان افرادی خیر به هنرمندان، دانشگاهها و مراکز آموزشی کمکهای مالی میکردند.
برای پرداخت بخشی از پولهای مردم اموال و داراییهای میداف به حراج گذاشته شدند. ساعتهای لوکس، جواهرات، مجسمهها، تابلوهای نفیس، کفشها و لباسهای دستدوز، مبل و پیانوی گرانقیمت «اشتاین وی» ساخت سال ۱۹۱۷. البته بیشتر اموال میداف که فهرست آن بعداً منتشر شده و ۷۰۰ میلیون دلار تخمین زده شد به نام همسرش بود.
سرنوشت جالب و البته غمانگیز میداف پای خود را به سینما هم باز کرد و شبکه HBO بر اساس کتاب «جادوگر دروغها: برنی میداف، مرگ اعتماد» یک فیلم تلویزیونی ساخت که نقش میداف را در آن فیلم رابرت دنیرو ستاره مشهور سینمای جهان بازی کرده است.
حقه پانزی
در طول تاریخ، بشر همواره به دنبال ثروتاندوزی بوده است. ثروت با خود قدرت به همراه میآورد. برخی با استفاده از مسیرهای کارآفرینی و ایدهپردازی ثروتمند میشوند و محصولشان روزبهروز باارزشتر میشود، برخی دیگر نیز از ناآگاهی و حس ثروتخواهی مردم بر اموال خود اضافه میکنند. یکی از نمونههای مشهور روش دوم ثروتاندوزی به حقه پانزی معروف است.
پانزی کیست؟
چارلز پانزی یک کلاهبردار ایتالیایی بود که در سال 1882 به دنیا آمد و در سنین جوانی به آمریکا مهاجرت کرد. حدود 20 سال پس از اقامتش در آمریکا، طرح کلاهبرداری مخصوصی را ابداع کرد که بتواند در مدت زمان کم پول زیادی به جیب بزند. وی بعدها به دلیل همین طرح شهرت یافت و این طرح به نام او شناخته شد و البته همین طرح نیز باعث محکومیت وی شد. چارلز پس از تحمل 14 سال حبس از آمریکا تبعید شد و در سال 1949 در ریو دو ژانیرو برزیل از دنیا رفت.
چارلز پانزی که خودش را یک بازرگان به مردم معرفی کرده بود، با خرید کوپنهای تخفیفی اداره پست و تعهد دادن آنها در آمریکا و کشورهای دیگر به مردم وعده میداد که با سرمایهگذاری روی این کوپنها میتوانند سرمایه خود را طی 90 روز دو برابر کنند. اگرچه این وعده برای نخستین سرمایهگذاران عملی میشد ولی در حقیقت اصلاً سرمایهگذاریای در کار نبود. پانزی سرمایه نفرات بعدی را خرج سود نفرات قبلی میکرد و این روند را تا جایی ادامه داد که توانست در یک سال 20 میلیون دلار کسب کند. چارلز پانزی در طول تابستان ۱۹۱۹، تصمیم گرفت آقای خودش باشد و دیگر کار کارمندی را کنار بگذارد. به همین منظور یک دفتر کوچک برای خودش در خیابان بوستون به راه انداخت؛ دفتری که به کارش کمک به کسانی بود که میخواهند ایدههای خود را به اروپا بفروشند. پس از گذشت چند هفته از افتتاح دفتر کار، پانزی نامهای از یک شرکت اسپانیایی در مورد فرصتهای تبلیغاتی دریافت کرد. در داخل پاکت یک کوپن پاسخ بینالمللی (IRC) بود، چیزی که او تا پیش از این هرگز ندیده بود. بعد از پرسش در مورد این کوپن توانست نقاط ضعف این سیستم را پیدا کند و راهی برای کسب درآمد بیابد. هدف کوپن پاسخ پستی این بود که به شخص دیگری در یک کشور اجازه دهد آن را به معاملهکننده دیگری در کشور دیگر ارسال کند که میتوانست از آن برای پرداخت هزینههای ارسال استفاده کند.
IRCها برای پرداخت هزینههای حملونقل پستی در کشور خریداری میشدند، این مقادیر با توجه به موقعیتها و کشورها متفاوت بود که یک سود بالقوه را شامل میشد.
از آنجا که به دلیل جنگ جهانی اول، تورم ایجادشده هزینههای پستی اتریش را که به دلار آمریکا بود به شدت کاهش داده بود، قیمت IRC در ایتالیا ارزان شد و پانزی مدعی شد سود خالص معاملات در نهایت 400 درصد خواهد شد. این تخمین سود فضایی پانزی را بر آن داشت تا طرح IRC مخصوص خود را اجرا کند. اما از آنجا که سرمایه لازم برای آن را نداشت دست به دامن اعتبار بانکی شد، اما نتوانست بانکی را قانع کند. بنابراین به این فکر افتاد تا شرکتی سهام عام تاسیس کند و از سرمایه خرد مردم برای کسبوکارش استفاده کند. او همچنین دوستانش را مجاب کرد که میتواند در کمتر از 100 روز سرمایهشان را دو برابر کند. این در شرایطی بود که سود سالانه بانکها تنها پنج درصد بود و این نرخ بالا باعث شد تا برخی از سرمایهگذارها مبالغی حدود 750 تا 1250 دلار سرمایهگذاری کنند.
البته او تنها کسی نبود که چنین روشی را برای کلاهبرداری انتخاب کرد. چارلز دیویل ولز که کارمند بانک مونت کارلو بود در سال 1910 ایدهای شبیه پانزی در پیش گرفت و نام آن را لوسیان ریویر گذاشت. او با تاسیس یک بانک طی یک سال سرمایه بیش از شش هزار نفر را بلعید.
مهمترین علت اینکه سیستم در ابتدا چنان خوب کار میکند آن است که سرمایهگذاران اولیه، آنهایی که عملاً عایدیهای بزرگ را دریافت میکنند، معمولاً پول خود را دوباره در سیستم سرمایهگذاری میکنند؛ بنابراین، آنهایی که سیستم را اجرا میکنند عملاً مجبور به پرداخت مبلغ خالص زیادی نیستند؛ آنها به سادگی باید مشوقهایی را به سرمایهگذاران نشان دهند که با نگه داشتن پول چقدر به دست آوردهاند و با این کار این فریب را که سیستم یک سرمایهگذاری با سود بالاست حفظ کنند.
تبلیغکنندگان همچنین تلاش میکنند با ارائه طرحهای جدید بازپرداختها را کم و کمتر کنند. طرحهایی که معمولاً در آنها پول به ازای سودهای بالاتری برای مدت بیشتری نگه داشته میشود. اگر تعداد کمی از سرمایهگذاران بخواهند پول خود را بر اساس موارد اجازه دادهشده بازپس بگیرند، درخواست آنها فوراً انجام میشود که باعث میشود این توهم برای تمام سرمایهگذاران دیگر ایجاد شود که سرمایه و سود آنها قابل پرداخت است.
در نهایت سرنوشت این سیستم فروپاشی است زیرا سودهای واقعی آن، اگر سودی در کار باشد، کمتر از مقدار پرداخت به سرمایهگذاران است. معمولاً این سیستم قبل از آنکه دچار فروپاشی شود بهوسیله مراجع قانونی برهم زده میشود زیرا چنین سیستمی مورد سوءظن قرار گرفته یا مروج آن اسناد اعتباری ثبتنشده، میفروشد. همچنان که سرمایهگذاران بیشتری درگیر میشوند، احتمال اینکه توجه مراجع قانونی به آن جلب شود، بیشتر میشود.
اما چگونه میتوان طرح پانزی را شناخت. وعده سودهای نجومی به سرمایهگذاران، دائمی و ثابت بودن سود و تغییر نکردن آن با شرایط خارجی، استفاده در پلتفورمهای معاملاتی غیرمعتبر، شفاف نبودن استراتژیهای مورد استفاده، نبود قرارداد رسمی و اجازه ندادن خروج سرمایه افراد مهمترین ویژگیهای یک طرح پانزی است. نکته دیگر این است که بیشتر شرکتهای پانزی فقط با یک ثبت ساده خود را قانونی جلوه میدهند در حالی که برای دریافت پول از مردم و پرداخت سود باید غیر از ثبت مجوز مدیریت سرمایه و پرداخت را نیز داشته باشند. بنابراین با بررسی و استعلام حقوقی میتوان قانونی بودن این شرکتها را ارزیابی کرد.
در نهایت یک طرح پانزی به یکی از دلایل زیر افشا میشود؛ کلاهبردار تمامی پولهای باقیمانده را میگیرد و متواری میشود. یا اینکه میزان سرمایهگذاریهای جدید به شدت کم میشود و طراح پانزی دیگر قادر به پرداخت سود مشتریان خود نیست. یا اتفاقی خارجی نظیر بحران مالی سال 2008 رخ میدهد و طی آن بسیاری از سرمایهگذاران درخواست بازپسگیری بخشی یا تمام سرمایه اولیه خود را دارند.
پانزی در ارز دیجیتال
به واسطه ماهیت غیرقابل افشا و رمزنگاریشده ارزهای دیجیتال، این بستر امروز به جولانگاهی برای کلاهبرداران پانزی تبدیل شده است. رهگیری تراکنشهای ارز دیجیتال بسیار مشکلتر از روشهای سنتی مثل بانک است. نیازی به ساختن حساب بانکی برای ارسال یا دریافت سرمایهها نیست و رد کمتری از کلاهبردار بهجا میماند. همچنین تراکنشهای ارز دیجیتال محدود به یک کشور خاص نمیشود و از همه جای دنیا میتوان سرمایه جذب کرد. اما کلاهبرداران از چه راههایی میتوانند سرمایه طعمههای خود را جذب کنند.
شاید یکی از بزرگترین پانزیهای ارزهای دیجیتال بیتکانکت باشد. یک پلتفورم سرمایهگذاری و وامدهی رمزارز که در سال 2017 بر سر زبانها افتاد. این ارز که با نماد BCC در بازار معامله میشد طی مدت کوتاهی به 500 دلار رسید و بسیاری از صرافیهای معتبر نیز از آن حمایت کردند اما در ژانویه 2018 و زمانی که نهادهای رگولاتوری کلاهبرداری پانزی آن را تایید کردند، توکن BCC در کمتر از چند ساعت بیش از 90 درصد از ارزش خود را از دست داد و ارزش آن به زیر 10 دلار رسید. رمزارزی که امروز با رسیدن به ارزش صفر، یک ارز دیجیتال مرده محسوب میشود.
یکی دیگر از کلاهبرداریهای پانزی در حوزه ارزهای دیجیتال به وبسایتها و اپهای ماینینگ ابری اختصاص دارند که ادعا میکنند با پول سرمایهگذاران اقدام به استخراج ارزهای دیجیتال میکنند. اغلب این سایتها از روش پانزی استفاده میکنند و از سود سرمایهگذاران جدید به سرمایهگذاران قدیمی سود پرداخت میکنند. سودهای نجومی و تضمینی بدون در نظر گرفتن ریسکهای استخراج، عدم شفافیت در نحوه کار، نبود آدرس یا شماره تلفن معتبر و... از نشانههای طرحهای پانزی ماینینگ هستند.
فروش توکنهای بیارزش نیز روش دیگری است که جیب سرمایهگذاران را خالی میکند. البته این روش لزوماً پانزی یا هرمی محسوب نمیشود اما مکملی برای طرحهای کلاهبرداری پانزی و هرمی است. روش کار این طرحها به این شکل است که ابتدا پول زیادی در قالب بیتکوین یا ارزهای دیجیتال معتبر از مردم دریافت میکنند تا سودهای تضمینی به آنها پرداخت کنند. اما در نهایت، این سود را با ارز دیجیتالی که خودشان ساختهاند و هیچ ارزشی ندارد، میپردازند و این امیدواری را به مردم میدهند که قیمت آن در آینده افزایش خواهد یافت.