تاریخ انتشار:
نگاهی به ارتباط فریدمن با سیاستمداران
دستاوردهای یک اقتصاددان
میلتون فریدمن نوبلیست پولگرا و یکی از بزرگترین اقتصاددانان قرن بیستم، از آن گروه کارشناسانی بود که ارتباطی نزدیک با سیاستمداران و تصمیمگیرندگان داشت.
میلتون فریدمن نوبلیست پولگرا و یکی از بزرگترین اقتصاددانان قرن بیستم، از آن گروه کارشناسانی بود که ارتباطی نزدیک با سیاستمداران و تصمیمگیرندگان داشت. او از ایالات متحده تا بریتانیا و اروپا و از آمریکای جنوبی تا آسیا، به دولتهای مختلف مشاوره میداد. او حتی در سال 1349 به دعوت بانک مرکزی، به ایران آمد و مقالهای تحت عنوان «سیاست پولی برای جامعهای در حال توسعه» ارائه داد. خود فریدمن معتقد بود بزرگترین و موثرترین کاری که او در دولت نیکسون انجام داد، بحث لغو خدمت سربازی بود. وی در کنفرانس مهمی که در دانشگاه شیکاگو برگزار شد شرکت کرد و علیه خدمت اجباری سخنرانی کرد. بعدها یکی از افراد کمیسیونی شد که نیکسون برای بررسی لغو خدمت سربازی تشکیل داده بود. کمیسیونی با 15 عضو که اگرچه پنج نفر آنان موافق لغو، پنج نفر مخالف و پنج نفر ممتنع بودند، اما در نهایت منجر به لغو خدمت اجباری و تشکیل ارتش داوطلبانه در دوران نیکسون شد. فریدمن در دولت ریگان نیز نقش ثمربخشی داشت و تا آخر عمر نیز به خصوص به دولتهای جمهوریخواه مشاوره داد. در این مقاله خلاصهای کوتاه از کارهای دیگر او را در دولت نیکسون که در خاطراتش مکتوب است، مرور
میکنیم.
رابطه دلار و طلا
پس از انتخابات با نیکسون، در پیر هتل، دفتر موقت او در نیویورک، ملاقات کردم و یادداشتی به تاریخ 15 اکتبر 1968 با عنوان «پیشنهادی برای حل مشکل پرداختهای تجاری ایالات متحده» به وی دادم. در این یادداشت عنوان کرده بودم: «چند هفته ابتدایی آغاز کار دولت جدید... فرصتی بینظیر خواهد بود تا دلار آزاد شود و در نتیجه محدودیتی که تراز پرداختها برای سالها، بر سیاستهای اقتصادی آمریکا تحمیل کرده است، از بین برود.» من بیان کردم: «اگر این اقدامات سریعاً و به طور ناگهانی انجام نپذیرد، دولت و رئیسجمهوری جدید، ناگزیر خواهند بود بیانیهای داده و خود را متعهد به رابطه طلا و نرخهای ارز کند و دیگر این کار [آزاد شدن دلار] بسیار سخت خواهد شد، مگر آنکه یک بحران بزرگ به وجود آید. دیگر هیچوقت چنین زمان و فرصتی به دست نخواهد آمد.» این مطمئناً یکی از بهترین پیشبینیهایی بود که من انجام دادم. من فکر میکنم یکی از دلایلی که نیکسون از مشاوره من پیروی نکرد، آرتور برنز بود که مشاور ارشد نیکسون بود و قرار بود رئیس فدرالرزرو شود و وی با من موافق نبود. در مباحث بسیار و طولانی که من با آرتور در مورد نرخ ارز شناور در مقابل نرخ ارز ثابت
داشتم، نتوانستم او را متقاعد کنم که نرخ شناور به نفع اقتصاد است.
یکی از موارد مهمی که در آن یادداشت مطرح شده بود، حذف تمام محدودیتها برای سرمایهگذاری خارجی شرکتهای آمریکایی و برداشتن تمام محدودیتها برای قرض دادن پول در کشورهای دیگر توسط بانکهای تجاری بود و اعلام این موضوع که «ایالات متحده دیگر اقدام به مبادله طلای بیشتر نخواهد کرد». در نهایت و البته مهمترین بند این بود که، «ایالات متحده، دیگر اقدام به مبادله ارزها نمیکند تا ارزش ارز خود را ثابت نگه دارد یا آن را دستکاری کند.» آن طور که من پیشبینی میکردم، بالاخره فشار حوادث آن چنان شد که رئیسجمهوری در 15 ماه آگوست سال 1971، مجبور شد برخی از این توصیهها را آن هم در شرایطی بدتر انجام دهد.
روش فروش اوراق قرضه دولتی
در 30 اکتبر 1959 هنگام بیان نظراتم برای کمیته الحاقی اقتصاد کنگره به ریاست سناتور پل داگلاس، من روش حراج اوراق قرضه دولتی را مورد انتقاد قرار دادم و بیان کردم که این روش باعث ساخت و پاخت میشود و روش دیگری را با عنوان «حراج هلندی» پیشنهاد دادم. اگرچه پیشنهاد اولیه من بسیار خلاصه شده بود، اما در مجلات تخصصی در مورد آن بحث شد ولی در نهایت تاثیری بر سیاست خزانهداری نداشت. اما در سال 1972، زمانی که جرج شولتز وزیر خزانهداری بود، و جک بنت معاون امور پولی بود، من موفق شدم آنان را متقاعد کنم که حراج هلندی را برای اوراق قرضه بلندمدت انجام دهند. این کار تا سال 1974، زمانی که ویلیام سایمون وزیر خزانهداری شد، ادامه یافت. دو اقتصاددان در خزانهداری هر دو روش حراج را مورد مقایسه قرار دادند و آشکارا نشان دادند که روش هلندی برای خزانهداری بهتر بوده است... این دو اقتصاددان مقاله خود را برای یک مجله علمی - پژوهشی فرستادند که آن مجله آن را پذیرفت، لیکن خود خزانهداری برای دو سال از چاپ آن خودداری کرد. بالاخره این مخالفت در سال 1979 مرتفع شد، اما هنوز این مقاله آنجا چاپ نشده است. بنت پس از کار در دولت به شرکت اگزون رفت و
این روش هلندی را برای تامین مالی بدهی این شرکت در آنجا معرفی کرد. از آنجایی که این روش اکنون همه جا مرسوم شده است، دیگر نمیتوان اسمش را یک امکان تئوریک گذاشت.
در سال 1991، سالمون برادرز محکوم شد که در یک حراج خزانهداری دستکاری کرده است و بعداً این اتهام را پذیرفت. این واقعه باعث شد تا بار دیگر پیشنهاد قدیمی من مورد توجه قرار گیرد و من بار دیگر نظرم را در مقالهای در والاستریت ژورنال به چاپ رساندم. تحت این فشار زیاد، خزانهداری روشش را برای حراج اوراق قرضه اصلاح کرده و به سمت حراج هلندی رفته است، البته در حال حاضر من نمیدانم که چقدر به این روش نزدیک شده است. حراج هلندی مدت زمان کمی مورد اجرا قرار گرفت، اما بسیار سازنده بود. افراد در اجرای سیاستها بسیار مهم هستند. اگر جرج شولتز همچنان وزیر خزانهداری باقی میماند من میتوانستم همه را خیلی زودتر متقاعد کنم که روش حراجهای خود را تغییر دهند. ایدههای خوب ممکن است مورد چشمپوشی قرار گیرند، اما به ندرت به تاریخ میپیوندند. این داستان همچنین نشان داد که دولتها چگونه میتوانند نقشی مهم را برای مرسوم شدن روشی کاملاً تکنیکی که هیچ ایدئولوژیای هم پشتش نیست، ایفا کنند.
دیدگاه تان را بنویسید