شناسه خبر : 11004 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مروری بر نظریه‌های حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده و کینزی جدید

تاثیر انتخابات بر تورم و درآمد

در پرونده باشگاه اقتصاددانان شماره ۲۵ هفته‌نامه تجارت فردا، به بحثاقتصاد کلان سیاسی پرداختیم.

احسان برین
در پرونده باشگاه اقتصاددانان شماره 25 هفته‌نامه تجارت فردا، به بحث اقتصاد کلان سیاسی پرداختیم. یکی از مقاله‌های نوشته‌شده پرونده مورد اشاره، در مورد نظریه حزبی عقلانی بود که بخش مهمی از کارهای آن را آلبرتو آلسینا و نوریل روبینی انجام داده‌اند. کار انجام‌شده از سوی آلسینا و روبینی نشان می‌دهد تورم و درآمد در دولت‌های چپگرا و سوسیالیست افزایش یافته و در دولت‌های راستگرا و محافظه‌کار نیز تورم و درآمد کاهش می‌یابند. این موارد در نمودار 1 نشان داده شده‌اند. در حقیقت این نتایج نشان‌دهنده آن است که تمرکز دولت‌های راستگرا و محافظه‌کار بر کاهش تورم است و در عین حال تمرکز دولت‌های چپگرا و سوسیالیست بر افزایش تولید و درآمد است. در مقاله زیر به نظریه حزبی کینزی جدید و نظریه حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده می‌پردازیم که ترجمه‌ای است از مقاله‌ای تحت عنوان «نظریه حزبی و منحنی‌های فیلیپس مبتنی بر اطلاعات چسبنده و کینزی جدید». این مقاله را فراد برویک و مانفرد گارتنر از گروه اقتصاد دانشگاه سنت گالن سوئیس، در سال 2006 میلادی، منتشر کرده‌اند.

ظهور نظریه‌های حزبی جدید
پیشرفت‌های اخیر در زمینه نظریه عرضه کل که مبتنی بر کار اولیه کالوو (Calvo, 1983) است، بر تعدیل آهسته قیمت‌ها تمرکز دارد. به این ترتیب تنظیم قیمت در اقتصادی مورد مطالعه قرار می‌گیرد که تعداد نامشخصی از بنگاه‌های همگن حداکثرکننده سود، طی یک ساختار رقابت انحصاری، فعالیت می‌کنند. در چنین سناریویی، قیمت مورد نظر هر بنگاه، که با*‌Pt نشان داده می‌شود، به وضعیت چرخه تجاری وابسته است. وضعیت چرخه تجاری نیز بر اساس میزان انحراف درآمد از درآمد بالقوه، که این انحراف با Yt نشان می‌شود، تعیین می‌شود. همچنین قیمت‌های تنظیم‌شده از سوی سایر بنگاه‌ها نیز، که با Pt نشان داده می‌شود، بر قیمت مورد استفاده هر بنگاه تاثیر می‌گذارد. بنابراین رابطه‌ای به صورت زیر پدید می‌آید:
Pt* = Pt + a.Yt
این معادله در ادبیات اقتصادی کینزی جدید، به عنوان استانداردی معرفی شده که از حداکثرسازی سود بنگاه‌ها به دست می‌آید (Blanchard and Kiyotaki, 1987). منحنی فیلیپس کینزی جدید نیز که حاصل کار کلاریدا و دیگران است (Clarida et al, 1999)، ترکیبی مستقیم با ایده مطرح‌شده از سوی کالوو محسوب می‌شود. بر اساس منحنی فیلیپس کینزی جدید، تغییر قیمت از سوی بنگاه‌ها احتمالاً در زمان‌های مجزایی صورت می‌گیرد. بنابر نظریه اخیر، هر بنگاه در زمان تصادفی مختص خود که ممکن است با دیگر بنگاه‌ها متفاوت باشد، قیمت خود را تغییر می‌دهد. منکیو و رایز نیز به عنوان کاری جایگزین، مدلی دیگر را طراحی کردند (Mankiw and Reis, 2002 and 2003). بر اساس مدل آنها انعطاف‌پذیری قیمت‌ها به این معنی است که بنگاه‌ها بدون هیچ هزینه‌ای در هر زمانی که بخواهند بتوانند قیمت‌هایشان را تغییر دهند و به جای تعیین یک قیمت ثابت، مسیر بهینه‌ای را برای قیمت‌هایشان برنامه‌ریزی کنند. در این مدل، به جای آنکه قیمت‌ها چسبنده باشند، این اطلاعات هستند که چسبنده‌اند. منظور از اطلاعات نیز اطلاعاتی است که در مورد وضعیت اقتصاد کلان هستند. بر اساس این مدل، منحنی فیلیپس مبتنی بر اطلاعات چسبنده معرفی می‌شود. از آنجایی که دستیابی به چنین اطلاعاتی یا بهینه‌سازی مجدد آنها به بی‌هزینه بودن دستیابی به اطلاعات نیاز دارد، قیمت‌های فعلی یک بنگاه ممکن است همیشه منعکس‌کننده وضعیت کلی اطلاعات حال حاضر نباشد. مجدداً، همچون وضعیت موجود در منحنی فیلیپس کینزی جدید، قیمت‌ها از یک فرآیند تصادفی حاصل می‌شوند. این بار این بنگاه‌ها هستند که به آنها اجازه داده شده تا مسیر قیمت‌شان را در یک نقطه داده شده در زمانی که به صورت تصادفی انتخاب شده، بهینه‌سازی مجدد کنند. در اصل، همه دیگر بنگاه‌ها نیز می‌توانند و ممکن است که قیمت‌هایشان را به همین ترتیب تغییر دهند. اما از آنجا که مبنای تصمیم‌گیری آنها، اطلاعات گذشته است، مسیر قیمت محاسبه‌شده خود در گذشته را نیز به صورت بهینه لحاظ می‌کنند.
مقایسه عملکردهای تجربی
یک نظریه حزبی کارآمد، می‌بایست برای ویژگی‌هایی که در کار آلیسنا- روبینی لحاظ شده، توجیه مناسبی داشته باشد. این ویژگی‌ها عبارتند از:
افزایش (کاهش) مداوم و ثابت تورم پس از به قدرت رسیدن یک حزب سوسیالیست (محافظه‌کار).
افزایش (کاهش) مداوم و ثابت درآمد پس از به قدرت رسیدن یک حزب سوسیالیست (محافظه‌کار).
وجود یک همبستگی قوی در حرکت هماهنگ تورم و درآمد.
عدم وجود هرگونه حرکت سیستماتیک در تورم یا درآمد، زمانی که حزب حاکم مجدداً انتخاب شود.
همچنین باید به این مطلب واقف بود که نظریه حزبی عقلانی
(Rational Partisan Theory - RPT) قادر به توضیح این ویژگی‌ها نیست و از کمبود پایه‌های نظری قابل قبول رنج می‌برد.1 با این اوصاف، در ادامه به بررسی نظریه‌های حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده و کینزی جدید پرداخته می‌شود.
نظریه حزبی کینزی جدید
دستاوردهای تجربی نظریه حزبی کینزی جدید را می‌توان با مقایسه میان نمودارهای 1 و 2 ارزیابی کرد.
نتایج حاصل از بررسی نمودار به صورت زیر است:
1 با به قدرت رسیدن یک حزب سوسیالیست (محافظه‌کار)، تورم به جای افزایش (کاهش) تدریجی، فوراً افزایش (کاهش) می‌یابد.
2 پس از برگزاری انتخابات‌ها، جهت درآمد فوراً به سمت درآمد بالقوه معکوس می‌شود که این اتفاق ارتباطی به نوع حزبی که به قدرت می‌رسد، ندارد.
3 انحراف‌های درآمد از درآمد بالقوه، درست پیش از برگزاری انتخابات‌ها رخ می‌دهد و این انحراف‌ها عمر کوتاهی دارند. این اتفاق منجر به خدشه‌دار شدن این نتیجه می‌شود که درآمد، پس از پیروزی یک حزب سوسیالیست (محافظه‌کار)، دچار سقوط (افزایش) می‌شود.
4 در نهایت، حرکت تورم و درآمد در مسیرهای یکسانی نیست. در عوض، زمانی که به خاطر برگزاری انتخابات تورم دچار کاهش (افزایش) می‌شود، درآمد افزایش (کاهش) می‌یابد.
مورد 4 به یک ویژگی مخرب منحنی فیلیپس کینزی جدید اشاره دارد که مولفان بسیاری به آن اشاره کرده‌اند. بر اساس این ویژگی، یک کاهش تورم پیش‌بینی‌شده، منجر به آزاد شدن انرژی زیادی می‌شود (نگاه کنید به منکیو و رایز، 2003).
نظریه حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده
دستاوردهای تجربی و کمبودهای نظریه حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده را می‌توان با مقایسه نمودارهای 3 و 1 ارزیابی کرد. در اینجا نیز این نتیجه گرفته می‌شود که در دولت‌های سوسیالیست نسبت به دولت‌های محافظه‌کار، تورم بالاتر است. پس از روی کار آمدن یک دولت سوسیالیست (محافظه‌کار)، تورم، همچنان که در نمودار 1 نیز نشان داده شده است، افزایش (کاهش) می‌یابد. با این حال، چنین حرکتی از طریق جهش آنی‌ که رخ می‌دهد، و در نمودار 1 نشان داده شده، به مراتب بیشتر است. ویژگی اضافی‌ که از نمودار 1 حذف شده، این است که تورم مسیر خود را درست پیش از برگزاری انتخابات تغییر می‌دهد.
در مورد عملکرد درآمد، در دوره بلندمدت، تفاوتی میان احزاب وجود ندارد. با این حال، انحراف‌های مثبت (منفی) از درآمد بالقوه در یک دولت سوسیالیست (محافظه‌کار) نوعی پایداری - هرچند غیردائمی- را نشان می‌دهد و این پایداری در درآمد، در نیمه دوم یک دوره انتخابی تمام می‌شود. برعکس آنچه در نمودار 1 هویداست، چنین انحرافاتی درست پس از برگزاری انتخابات‌ها به اوج می‌رسند. اگرچه زمانی که یک دولت از انتخاب مجدد خود اطمینان کسب می‌کند، این انحرافات به شکل غیرملموسی مشاهده می‌شوند.
ارزیابی
هیچ‌یک از دو نظریه حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده و کینزی جدید به طور کامل برای الگوهای تجربی برگرفته از تخمین آلسینا و روبینی دلایل قانع‌کننده ارائه نمی‌دهند. نظریه حزبی کینزی جدید حتی در بازتولید یک تصویر کلان(Big Picture) نیز ناتوان است. همچنین در این نظریه جزییات بسیاری از قبیل حرکت‌های هماهنگ درآمد و تورم در زمان‌های برگزاری انتخابات، وجود ندارند. اما نظریه حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده، به طرز بحث‌پذیری حداقل این تصویر کلان را پوشش می‌دهد. اگرچه در این نظریه، به شماری از جزییات از قبیل واکنش چسبنده تورم و درآمد به تغییر در دولت که در نمودار 1 نشان داده شده، توجه نشده است.
نتیجه‌گیری
آنچه مسلم به نظر می‌رسد، شواهد تجربی حاصل از کار آلسینا و روبینی در نمودار 1 است. کارهای انجام‌شده در قالب نظریه‌های حزبی مبتنی بر اطلاعات چسبنده و کینزی جدید نیز بخش‌هایی از واقعیت را توضیح می‌دهند. ولی می‌توان گفت هیچ‌یک از این دو نظریه کامل نیستند. در کل می‌توان ادعا کرد که معمولاً روی کار آمدن دولت‌های راستگرا و محافظه‌کار منجر به کاهش تورم شده و از سوی دیگر روی کار آمدن دولت‌های چپگرا و سوسیالیست منجر به افزایش درآمد می‌شود.

پی‌نوشت‌:
1- هیبس بر روی تصحیح نظریه حزبی کار کرده و با معرفی اطلاعات ناقص و فرآیند یادگیری، زیربنای نظری آن را ارائه کرده است (هیبس، 1994). برای آگاهی از آخرین دستاوردها در این زمینه به ارلاندسون (2004) نگاه کنید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها