کسری بودجه خانوارهای ایرانی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰، تقریباً ۴۵ برابر شد
سفرههای «انقباضی»
هفته گذشته هفته گزارشهای اقتصادی از دولت به مردم و رسانهها بود. به جز رئیسجمهور که به وعده ۱۰۰روزهاش عمل کرد و گزارشی از «آنچه دولتش تحویل گرفته بود» به مردم ارائه داد، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور نیز از آنچه «کوچک شدن سفره خانوارها در نتیجه اقدامات دولت» میخواند، از مردم «عذرخواهی» کرد.
هفته گذشته هفته گزارشهای اقتصادی از دولت به مردم و رسانهها بود. به جز رئیسجمهور که به وعده 100روزهاش عمل کرد و گزارشی از «آنچه دولتش تحویل گرفته بود» به مردم ارائه داد، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور نیز از آنچه «کوچک شدن سفره خانوارها در نتیجه اقدامات دولت» میخواند، از مردم «عذرخواهی» کرد. معاون اول رئیسجمهور با بیان اینکه کارنامه دولت خصوصاً در سال قبل «بسیار بد» و «غیرقابل دفاع» بوده است، وضعیت اقتصاد ایران را از لحاظ شدت رکود اقتصادی و تورم، در «50 سال گذشته» بیسابقه خواند. او در ادامه گفت: «من از مردم عذرخواهی میکنم، چون سفره مردم ایران کوچک شده است. تورمی که در مواد غذایی و خوراکی وجود دارد بالای 60 درصد است. وظیفه و رسالت ما هم این است که به دنبال حل مشکلات مردم باشیم.» انتقادها از دولت قبل در حالی صورت میگیرد که یکی از محوریترین شعارهای اقتصادی مسوولان آن، «آوردن پول نفت سر سفرههای مردم» بود. شعاری که به زعم برخی کارشناسان، از ادبیاتی «پوپولیستی» مایه میگرفت و در خصوص رویکرد ظاهراً «عدالتطلبانه» آن، برخی از اقتصاددانان کشور
از تعبیر «توزیع عادلانه فقر» در ایران سخن میگفتند. با همه این اوصاف، در حال حاضر چگونه میتوان به تصویری از «سفره خانوارهای ایرانی» و وضعیت دخل و خرج آنان دست پیدا کرد؟ اطلاعات منتشرشده توسط بانک مرکزی در سالهای اخیر نشان میدهد در فاصله سالهای 1385 تا 1390، میزان کسری بودجه خانوارهای ایرانی تقریباً 45 برابر شده است.
سفره خانوار و شاخصهای اقتصادی
در گزارشهایی که این روزها از سوی مسوولان دولتی جدید ارائه میشود، بیش از هر چیز بر سه متغیر منفی فعلی یعنی «تورم، رکود و بیکاری» تاکید میشود و نامطلوب بودن اوضاع کنونی اقتصاد نیز، با تمرکز بر این سه شاخص به تصویر کشیده میشود. بر اساس گزارشهای مربوط به این سه متغیر، تورم در حال حاضر بیشتر از 40 درصد است، رشد اقتصادی تقریباً منفی شش درصد بوده که رکود شدیدی را نشان میدهد و بیکاری نیز، آن طور که رئیس مرکز آمار گفته، در سال گذشته به دلیل تشدید «بیکاری جوانان»، وارد محدودههای بحرانی شده است. اما این گزارشها به خودی خود چیزی در مورد وضعیت دخل و خرج خانوارهای ایرانی ارائه نمیکند. چرا که هر سه این گزارشها، جزو گزارشهای «کلان» و کلی محسوب میشود و جزییاتی از دخل و خرج خانوارها به تفکیک دهک و نوع هزینه و درآمد ارائه نمیکند. البته در سالهای گذشته مسوولان برای دفاع از عملکرد خود در حوزه رفاه مردم، گزارشهایی نیز از وضعیت ضریب جینی منتشر کرده بودند که حکایت از بهبود این ضریب پس از اجرای
هدفمندسازی یارانهها داشت. هر چند هم کارشناسان نسبت به جزییات این آمار سوالاتی را مطرح کردند و هم خود مسوولان دولتی، تصریح میکردند که این بهبود در ضریب جینی و توزیع درآمدی، فقط منحصر به یک سال پس از اجرای هدفمندی بوده و از سال بعد از آن، وضعیت ضریب جینی مجدداً روندی نامطلوب را آغاز کرده است. با این حال برخی از کارشناسان میگویند در بهترین حالت نیز، ضریب جینی نمیتواند شاخصی برای سنجش بزرگ یا کوچک شدن سفره خانوارها باشد و بنا به تعبیری، اندازه سفره خانوارها را با هم مقایسه میکند. به عبارت دیگر بهبود این ضریب با وجود وضعیت رکود تورمی، میتواند به این معنا باشد که سفره خانوارها با وجود اینکه به سمت مساوی شدن با هم پیش رفته، به صورت کلی و همه با هم «کوچک» شده است. روندی که یک تعبیر مناسب برای آن میتواند همان «توزیع عادلانه فقر» باشد.
کسری بودجه 700 هزار تومانی خانوارهای ایرانی
گزارشی که میتواند تا حدی این مساله را توضیح دهد، گزارشی تحت عنوان «بررسی بودجه خانوار» است که آخرین نسخه آن اطلاعات سال 1390 را پوشش میدهد و میگوید در این سال، «هر خانوار ایرانی به طور متوسط 4/17 میلیون تومان هزینه داشته است، در حالی که درآمد هر خانوار ایرانی در این سال به طور متوسط، به میزان 7/16 میلیون تومان بوده است». به عبارت دیگر با وجود اینکه هزینه ماهانه زندگی هر خانوار، در حدود یک میلیون و 450 هزار تومان برآورد شده، درآمد متوسط هر خانوار به طور ماهانه، در حدود یک میلیون و 393 هزار تومان بوده است. موضوعی که تحت عنوان «کسری بودجه خانوار» از آن یاد میشود و برخی از کارشناسان آن را نشانهای از کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی میدانند. البته آمار ارائهشده از هزینهها و درآمدها مربوط به «متوسط کل کشور» است و ارقام آن برای هر استان یا شهر، میتواند متفاوت باشد. به عنوان مثال در حالی که گفته شده «متوسط هزینه سالانه هر خانوار در کل کشور» به میزان 4/17 میلیون تومان بوده، این هزینه
سالانه در استان تهران به میزان 1/23 میلیون تومان عنوان شده است. البته درآمد متوسط خانوارها در تهران نیز به میزان 1/23 میلیون تومان در سال بوده که نشان میدهد برخلاف متوسط خانوارهای کل کشور که در این سال، با کسری بودجه تقریباً 700 هزار تومانی مواجه بودهاند. البته باید به این نکته توجه کرد که درصد زیادی از افراد زیرمجموعه یک دهک بالای درآمدی کشور، در تهران زندگی میکنند. به همین دلیل متوسط گرفته شده از شهروندان تهرانی، نمیتواند مقیاس خوبی از همه این افراد باشد، چرا که فاصله بسیاری در درآمدهای دهکهای جمعیتی در این منطقه ممکن است وجود داشته باشد. حال آنکه استانهای دیگر در مقایسه با تهران، تعداد کمتری از «یکدرصدی»های ایران را در خود جای میدهند.
افزایش فاصله درآمد و هزینه
آمارها نشان میدهد در سالهای گذشته همزمان با افزایش درآمدها و هزینههای خانوارهای ایرانی، فاصله بین درآمدها و هزینهها یا به عبارت دیگر، «کسری بودجه خانوارها» نیز در حال افزایش بوده است. کسری بودجه خانوارهای ایرانی در سال 1381 به میزان 244 هزار تومان بود که معادل 1/6 درصد میشد. یعنی از کل درآمدهای خانوار ایرانی در این سال، میزان 1/6 درصد آن قابل تحقق نبود و خانوار برای جبران آن مجبور بود یا از پسانداز خود استفاده کند یا از برخی از هزینههای خود صرفنظر کند. پس از سال 1381 این کسری بودجه تا حدودی بهبود پیدا کرد، به طوری که با پایان دولت اصلاحات و در سالهای 1384 و 1385، کسری بودجه خانوار هم از لحاظ مقدار و هم از لحاظ درصد کم شده بود. به عنوان مثال در سال 1384، کسری بودجه خانوار تقریباً 51 هزار تومان شده بود که درصد آن نیز کمتر از یک درصد بود. این روند در سال 1385 نیز ادامه داشت.
اما از سال بعد یعنی 1386، کسری بودجه خانوار مجدداً در مسیر صعودی افتاد و تقریباً هر سال، هم مقدار و هم درصد آن، با افزایش مواجه بود. به طوری که میزان کسری بودجه از 15 هزار تومان در سال 1385، به 673 هزار تومان در سال 1390 رسید. موضوعی که حکایت از 45 برابر شدن کسری بودجه خانوار در عرض پنج سال دارد. همچنین درصد کسری بودجه خانوارها نیز، از رقم منفی 2/0درصدی در سال 1385، به رقم منفی چهاردرصدی در سال 1390 رسیده است.
دیدگاه تان را بنویسید