تاریخ انتشار:
خانوارهای ایرانی با کاهش درآمد، چه تغییری در مخارج خود ایجاد میکنند؟
دخانیات و مسکن به جای خوراک و سفر
بررسی وضعیت دخل و خرج خانوارها در اقتصاد کشور در سالهای گذشته نشان میدهد شکاف بین درآمدها و هزینهها و آنچه «کسری بودجه خانوار» گفته میشود، در سالهای گذشته در حال افزایش بوده است.
بررسی وضعیت دخل و خرج خانوارها در اقتصاد کشور در سالهای گذشته نشان میدهد شکاف بین درآمدها و هزینهها و آنچه «کسری بودجه خانوار» گفته میشود، در سالهای گذشته در حال افزایش بوده است. بر اساس آمارها، همزمان با بزرگ شدن شکاف دخل و خرج، خانوارهای ایرانی از سهم برخی از مخارج مثل «تفریح و امور فرهنگی» کاستهاند و همچنین تغییراتی در اقلام موجود در «سفره خانوار» روی داده است. به طوری که «مصرف سالانه گوشت قرمز» توسط هر خانوار ایرانی از 63 کیلوگرم در سال 1381، به 48 کیلوگرم در سال 1390 کاسته شده است.
دو راهحل برای معمای دخل و خرج
گفته میشود خانوارها برای مقابله با کسری بودجه، دو راه پیش رو دارند: یا از پساندازهای خود استفاده کنند یا اینکه برخی از هزینههای «کمتر ضروری» اعضای خانواده را کم کنند. به عنوان مثال، بررسیها نشان میدهد در سالهای گذشته مواردی مثل «بهداشت»، «آموزش» و «امور فرهنگی»، سهم کمتری از هزینههای شهروندان ایرانی را به خود اختصاص داده است. چرا که با افزایش هزینهها و رشد کمتر درآمدها، خانوارها مجبور میشدهاند مخارج در چنین مواردی را قربانی هزینههای ضروریتر خود مثل مسکن یا خوراک کنند. به عنوان مثال، بر اساس اطلاعات منتشرشده از بودجه خانوارهای ایرانی در چند سال گذشته، سهم هزینههای «بهداشت و درمان» در هزینههای خانوار، از رقم 6/5درصدی در سال 1389 به 3/5 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. همچنین در 10 سال گذشته نیز، خانوارهای ایرانی به تدریج سهم کمتری از هزینههای خود را به موضوعاتی مثل تفریح و امور فرهنگی اختصاص دادهاند. به طوری که در سال 1381، حدود 8/3 درصد هزینههای خانوارها صرف «تفریح و امور فرهنگی» میشد، نسبتی که در سال 1390 به 8/2 درصد رسید. این موضوع نشان میدهد سهم تفریح و امور فرهنگی در مخارج خانوادهها در 10 سال، یک درصد کمتر شده است. روندی که میتوان آن را یکی از نشانههای پدیدهای دانست که برخی آن را «کمرنگ شدن طبقه متوسط در جامعه ایرانی» میخوانند.
افزایش سهم نان، کاهش سهم گوشت و میوه
البته در خود اقلام خوراکی نیز، با توجه به قیمت کالاها تغییراتی صورت گرفته که میتواند به منزله استفاده از محصولات با ارزش غذایی کمتر باشد. به عنوان مثال، آخرین گزارش بررسی بودجه خانوار حاکی از این است که در سال 1390، خانوارهای ایرانی به میزان کمتری «گوشت» را در مقایسه با سال 1389 مصرف کردهاند. در سال 1389، از کل هزینههای صرفشده خانوارها برای «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، به میزان 8/6 درصد آن صرف مصرف گوشت میشد، اما این سهم در سال 1390 به 2/6 درصد رسید که کاهش قابل توجهی را در مقیاس زمانی «یکساله» نشان میدهد. همچنین سهم مصرف میوه نیز از این مصارف، از 6/4 درصد در سال 1389 به 2/4 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. کاهش سهم «گوشت و میوه» از سفره خانوارها در این بازه زمانی در حالی است که سهم اقلام دیگر مثل «نان» در سفرهها افزایش یافته است. آن طور که آمارها میگوید، مخارج مربوط به انواع نان، از سهم 0/1درصدی در سال 1389، به 7/1 درصد در سال بعد رسیده است.
خداحافظی «گوشت قرمز» از سفرهها
یکی از نکات قابل توجه بررسی بودجه خانوارهای ایرانی در سالهای اخیر، مقایسه میزان هر یک از اقلام غذایی مصرفشده توسط خانوارها و تغییرات آن طی سالهای گذشته است. به عنوان مثال در سال 1381، خانوارهای ایرانی به میزان 63 کیلوگرم به صورت سالانه «گوشت دام» مصرف میکردهاند، در حالی که مصرف سالانه گوشت دام توسط خانوارها در سال 1390 به 48 کیلوگرم رسیده است. این در حالی است که در این مدت، مصرف سالانه «گوشت پرندگان» از 82 کیلوگرم در سال 1381، به 91 کیلوگرم در سال 1390 رسیده است. نکته قابل توجه دیگر در گزارش بررسی بودجه خانوار، تغییرات مصرف «شیر» توسط خانوارهای ایرانی در دهه 80 است که میتوان با استفاده از آن، تغییرات رفتار مصرفی خانوارها را در مواجهه با تغییرات قیمتی یک ماده غذایی ضروری بررسی کرد. مطابق این آمارها، مصرف سالانه شیر توسط خانوارهای ایرانی در دهه 80 (به استثنای کاهش جزیی سالهای 1385 و 1386) در حال افزایش بوده و از 171 کیلوگرم به 234 کیلوگرم شیر در سال 1389 رسیده است. اما پس از سال 1389 و با اجرای «هدفمندسازی یارانهها»، مصرف شیر در کشور به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته است. به طوری که در این سال مصرف سالانه شیر توسط خانوارهای ایرانی در حدود 68 کیلوگرم کم شده است.
مورد ویژه خانوارهای کمدرآمد
در یکی از بخشهای گزارش بودجه خانوار، خانوارهای ایرانی از لحاظ «میزان هزینههای سالانه» آنها، به 15 گروه تقسیمبندی شدهاند که از گروههای دارای بیشترین میزان هزینه سالانه تا گروههای دارای کمترین مقدار آن را دربر میگیرد. گروه پانزدهم در این دستهبندی، تا سقف سالانه 9/1 میلیون تومان هزینه دارد و خانوارهای در گروه نخست، به طور متوسط سالانه 8/90 میلیون تومان هزینه دارند. در بین این 15 گروه، بیشترین درصد هزینههای غذایی از کل هزینهها، به گروه یازدهم تعلق دارد که در حدود 3/30 درصد از هزینههای خود را خرج «خوراکیها و آشامیدنیها» میکنند. این در حالی است که با حرکت به سمت خانوارهای برخوردارتر (دارای هزینههای سالانه بیشتر)، سهم مخارج غذایی به تدریج کاسته شده، تا جایی که در گروه اول به 3/13 درصد میرسد. هزینههایی که جای مخارج غذایی را در گروههای برخوردارتر میگیرد، مخارج مربوط به «حملونقل» است که سهم آن از 9/4 درصد کل مخارج در گروه یازدهم، به 5/24 درصد در گروه اول میرسد. بنابراین همان طور که گفته شد، با حرکت از گروه اول به یازدهم، خانوارها سهم بیشتری از مخارج خود را به خوراکیها و آشامیدنیها اختصاص میدهند. این موضوع با منطق اقتصادی قابل توجیه است چرا که با کم شدن درآمدها، انتظار میرود افراد هزینههای کمتری را به کالاهای «لوکس» اختصاص داده و هزینههای بیشتری را صرف «کالاهای ضروری» کنند. اما برخلاف انتظار، با حرکت از گروه یازدهم به سمت گروههای دارای هزینهها (و احتمالاً درآمدهای) کمتر، این سهم «کاهش» مییابد و غذا، سهم کمتری از هزینه خانوار را میگیرد. به طوری که از گروه یازدهم تا چهاردهم، سهم مخارج غذایی از 3/30 درصد به 3/22 درصد کاهش پیدا میکند و در عوض سهم هزینههای «مسکن» زیاد شده و از 42 درصد به 4/61 درصد میرسد. یک رفتار عجیب نیز در مصرف «دخانیات» گروه سیزدهم رخ میدهد. سهم دخانیات در مصارف همه گروهها به جز این گروه، معادل یا کمتر از 8/0 درصد است. در سه گروه برخوردارتر، سهم دخانیات در هزینهها به میزان 1/0 و در دو گروه بعدی، این سهم در حدود 2/0 است. به تدریج با حرکت به سمت خانوارهای «فقیرتر» (از لحاظ میزان هزینه) سهم دخانیات در مخارج بیشتر شده و در گروه سیزدهم، این سهم به 8/0 درصد میرسد. اما نسبت آن به صورت ناگهانی در گروه چهارم تا 5/1 درصد افزایش پیدا میکند. موضوعی که رفتار عجیبی را در طیف خاصی از خانوارهای ایرانی کمدرآمد نشان میدهد. میزان هزینههای سالانه این گروه خانوارها، بین 9/1 تا 6/2 میلیون تومان در سال 1390 بوده است.
دو راهحل برای معمای دخل و خرج
گفته میشود خانوارها برای مقابله با کسری بودجه، دو راه پیش رو دارند: یا از پساندازهای خود استفاده کنند یا اینکه برخی از هزینههای «کمتر ضروری» اعضای خانواده را کم کنند. به عنوان مثال، بررسیها نشان میدهد در سالهای گذشته مواردی مثل «بهداشت»، «آموزش» و «امور فرهنگی»، سهم کمتری از هزینههای شهروندان ایرانی را به خود اختصاص داده است. چرا که با افزایش هزینهها و رشد کمتر درآمدها، خانوارها مجبور میشدهاند مخارج در چنین مواردی را قربانی هزینههای ضروریتر خود مثل مسکن یا خوراک کنند. به عنوان مثال، بر اساس اطلاعات منتشرشده از بودجه خانوارهای ایرانی در چند سال گذشته، سهم هزینههای «بهداشت و درمان» در هزینههای خانوار، از رقم 6/5درصدی در سال 1389 به 3/5 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. همچنین در 10 سال گذشته نیز، خانوارهای ایرانی به تدریج سهم کمتری از هزینههای خود را به موضوعاتی مثل تفریح و امور فرهنگی اختصاص دادهاند. به طوری که در سال 1381، حدود 8/3 درصد هزینههای خانوارها صرف «تفریح و امور فرهنگی» میشد، نسبتی که در سال 1390 به 8/2 درصد رسید. این موضوع نشان میدهد سهم تفریح و امور فرهنگی در مخارج خانوادهها در 10 سال، یک درصد کمتر شده است. روندی که میتوان آن را یکی از نشانههای پدیدهای دانست که برخی آن را «کمرنگ شدن طبقه متوسط در جامعه ایرانی» میخوانند.
افزایش سهم نان، کاهش سهم گوشت و میوه
البته در خود اقلام خوراکی نیز، با توجه به قیمت کالاها تغییراتی صورت گرفته که میتواند به منزله استفاده از محصولات با ارزش غذایی کمتر باشد. به عنوان مثال، آخرین گزارش بررسی بودجه خانوار حاکی از این است که در سال 1390، خانوارهای ایرانی به میزان کمتری «گوشت» را در مقایسه با سال 1389 مصرف کردهاند. در سال 1389، از کل هزینههای صرفشده خانوارها برای «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات»، به میزان 8/6 درصد آن صرف مصرف گوشت میشد، اما این سهم در سال 1390 به 2/6 درصد رسید که کاهش قابل توجهی را در مقیاس زمانی «یکساله» نشان میدهد. همچنین سهم مصرف میوه نیز از این مصارف، از 6/4 درصد در سال 1389 به 2/4 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. کاهش سهم «گوشت و میوه» از سفره خانوارها در این بازه زمانی در حالی است که سهم اقلام دیگر مثل «نان» در سفرهها افزایش یافته است. آن طور که آمارها میگوید، مخارج مربوط به انواع نان، از سهم 0/1درصدی در سال 1389، به 7/1 درصد در سال بعد رسیده است.
خداحافظی «گوشت قرمز» از سفرهها
یکی از نکات قابل توجه بررسی بودجه خانوارهای ایرانی در سالهای اخیر، مقایسه میزان هر یک از اقلام غذایی مصرفشده توسط خانوارها و تغییرات آن طی سالهای گذشته است. به عنوان مثال در سال 1381، خانوارهای ایرانی به میزان 63 کیلوگرم به صورت سالانه «گوشت دام» مصرف میکردهاند، در حالی که مصرف سالانه گوشت دام توسط خانوارها در سال 1390 به 48 کیلوگرم رسیده است. این در حالی است که در این مدت، مصرف سالانه «گوشت پرندگان» از 82 کیلوگرم در سال 1381، به 91 کیلوگرم در سال 1390 رسیده است. نکته قابل توجه دیگر در گزارش بررسی بودجه خانوار، تغییرات مصرف «شیر» توسط خانوارهای ایرانی در دهه 80 است که میتوان با استفاده از آن، تغییرات رفتار مصرفی خانوارها را در مواجهه با تغییرات قیمتی یک ماده غذایی ضروری بررسی کرد. مطابق این آمارها، مصرف سالانه شیر توسط خانوارهای ایرانی در دهه 80 (به استثنای کاهش جزیی سالهای 1385 و 1386) در حال افزایش بوده و از 171 کیلوگرم به 234 کیلوگرم شیر در سال 1389 رسیده است. اما پس از سال 1389 و با اجرای «هدفمندسازی یارانهها»، مصرف شیر در کشور به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته است. به طوری که در این سال مصرف سالانه شیر توسط خانوارهای ایرانی در حدود 68 کیلوگرم کم شده است.
مورد ویژه خانوارهای کمدرآمد
در یکی از بخشهای گزارش بودجه خانوار، خانوارهای ایرانی از لحاظ «میزان هزینههای سالانه» آنها، به 15 گروه تقسیمبندی شدهاند که از گروههای دارای بیشترین میزان هزینه سالانه تا گروههای دارای کمترین مقدار آن را دربر میگیرد. گروه پانزدهم در این دستهبندی، تا سقف سالانه 9/1 میلیون تومان هزینه دارد و خانوارهای در گروه نخست، به طور متوسط سالانه 8/90 میلیون تومان هزینه دارند. در بین این 15 گروه، بیشترین درصد هزینههای غذایی از کل هزینهها، به گروه یازدهم تعلق دارد که در حدود 3/30 درصد از هزینههای خود را خرج «خوراکیها و آشامیدنیها» میکنند. این در حالی است که با حرکت به سمت خانوارهای برخوردارتر (دارای هزینههای سالانه بیشتر)، سهم مخارج غذایی به تدریج کاسته شده، تا جایی که در گروه اول به 3/13 درصد میرسد. هزینههایی که جای مخارج غذایی را در گروههای برخوردارتر میگیرد، مخارج مربوط به «حملونقل» است که سهم آن از 9/4 درصد کل مخارج در گروه یازدهم، به 5/24 درصد در گروه اول میرسد. بنابراین همان طور که گفته شد، با حرکت از گروه اول به یازدهم، خانوارها سهم بیشتری از مخارج خود را به خوراکیها و آشامیدنیها اختصاص میدهند. این موضوع با منطق اقتصادی قابل توجیه است چرا که با کم شدن درآمدها، انتظار میرود افراد هزینههای کمتری را به کالاهای «لوکس» اختصاص داده و هزینههای بیشتری را صرف «کالاهای ضروری» کنند. اما برخلاف انتظار، با حرکت از گروه یازدهم به سمت گروههای دارای هزینهها (و احتمالاً درآمدهای) کمتر، این سهم «کاهش» مییابد و غذا، سهم کمتری از هزینه خانوار را میگیرد. به طوری که از گروه یازدهم تا چهاردهم، سهم مخارج غذایی از 3/30 درصد به 3/22 درصد کاهش پیدا میکند و در عوض سهم هزینههای «مسکن» زیاد شده و از 42 درصد به 4/61 درصد میرسد. یک رفتار عجیب نیز در مصرف «دخانیات» گروه سیزدهم رخ میدهد. سهم دخانیات در مصارف همه گروهها به جز این گروه، معادل یا کمتر از 8/0 درصد است. در سه گروه برخوردارتر، سهم دخانیات در هزینهها به میزان 1/0 و در دو گروه بعدی، این سهم در حدود 2/0 است. به تدریج با حرکت به سمت خانوارهای «فقیرتر» (از لحاظ میزان هزینه) سهم دخانیات در مخارج بیشتر شده و در گروه سیزدهم، این سهم به 8/0 درصد میرسد. اما نسبت آن به صورت ناگهانی در گروه چهارم تا 5/1 درصد افزایش پیدا میکند. موضوعی که رفتار عجیبی را در طیف خاصی از خانوارهای ایرانی کمدرآمد نشان میدهد. میزان هزینههای سالانه این گروه خانوارها، بین 9/1 تا 6/2 میلیون تومان در سال 1390 بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید