آیا اقتصاد چین دچار زلزله میشود؟
حباب چین در یک نگاه
دو ماهی است که دنیای سرمایهگذاران در بازار سهام چین، دچار زلزله شده است. زلزلهای که حالا بسیاری بزرگترین آرزویشان این است که به همین بازار محدود بماند و به بقیه بخشهای اقتصاد چین و جهان سرایت نکند.
دو ماهی است که دنیای سرمایهگذاران در بازار سهام چین، دچار زلزله شده است. زلزلهای که حالا بسیاری بزرگترین آرزویشان این است که به همین بازار محدود بماند و به بقیه بخشهای اقتصاد چین و جهان سرایت نکند. اما دلیل شکلگیری این حباب چه بوده است؟ چین در طی بیش از دو دهه گذشته، رشد اقتصادی را تجربه کرد که در اکثریت سالها دورقمی بود. موتور محرکه این رشد نیز نیروی کار فراوان و ارزانی بود که باعث کاهش قیمت تولیدات و در نتیجه فروش سریع و تقاضای بالای آن در بازارهای جهانی میشد. این دوره طولانی رشد اقتصادی، باعث شد طبقه متوسطی در این کشور شکل بگیرد که در سالهای قبل وجود نداشت و یک خصوصیت مهم و مشترک این طبقه، نرخ پسانداز بالا بود. مردم چین، شاید به این دلیل که روزهای سختی و فقر را هنوز به یاد دارند و هنوز همان نسلی در بازار نیروی کار حضور دارد که در دهههای گذشته با مهاجرت از روستا به شهر سعی کرد از خطر گرسنگی فرار کند، مصرفکنندگان خوبی نیستند. این موضوع حتی یکی از دلایلی است که رشد اقتصادی این کشور در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است. دولت این کشور اگرچه قصد داشت مصرف داخلی را (در غیاب تقاضای خارجی که به دلیل بحران جهانی به شدت کاهش یافته بود) تقویت کند، اما عملاً موفق نشد و مردم به پسانداز بیشتر از مصرف علاقه نشان دادند. اما اقتصاد چین، امکانات کمی را برای سرمایهگذاری در اختیار مردم قرار میدهد. در واقع تنها دو گزینه بازار املاک و سهام برای سرمایهگذاری این پساندازها وجود دارد. برای سالهای متمادی، اولویت اول پساندازکنندگان بازار مسکن بود. گفته میشد آسمانخراشها و برجها، یک هفتهای در شهرهای بزرگ چین ساخته میشوند و کارهای ساختمانی 24ساعته است. اما بعد از مدتی این بازار اشباع شد، خانههای جدید ساختهشده خالی ماند و ساخت و ساز کند شد و قیمتها شروع به کاهش کرد. مردم اعتقاد پیدا کرده بودند افزایش بیشتر این قیمتها (که انگیزه سرمایهگذاری محسوب میشود) دیگر معقول و منطقی نیست. با کاهش قیمتها و در نتیجه کاهش بازدهی سرمایه، کسانی که قبلاً نیز در این بازار سرمایهگذاری کرده بودند، شروع به بیرون کشیدن سرمایههای خود کردند و طبیعتاً همه سرمایهها به سمت تنها انتخاب موجود دیگر، یعنی بازار سهام سرازیر شد. با ورود این سرمایهها طبیعتاً قیمت سهام شروع به افزایش کرد و این افزایش قیمتها، سرمایههای بیشتری را به این بازار کشاند، تا جایی که بین ماه ژوئن 2014 تا 2015، بیش از 150 درصد رشد در این بازار محاسبه شد. از ماه ژوئن امسال اما، فاز دوم داستان آغاز شد. افزایش قیمتها تا حد معینی (که عوامل مختلفی در تعیین آن دخالت دارند و البته رقم دقیق و مشخصی هم نیست) معمولاً باعث میشود سرمایهگذاران و رصدکنندگان بازار به این نتیجه برسند که افزایش بیش از آن، دیگر عقلانی نیست. وقتی افراد به این نتیجه برسند، معمولاً شروع به خارج کردن سرمایههای خود از بازار میکنند تا متحمل ضرر نشوند، خروج سرمایهها، باعث کاهش قیمت و در نتیجه خروج مقدار بیشتری سرمایه میشود و این روند ادامه خواهد یافت. این اتفاقی است که در حال حاضر در بازار سهام چین در حال رخ دادن است و دو مورد آن را از بازار املاک این کشور متمایز کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید