علیمردان شیبانی میگوید قوانین دستوپاگیر قدرت رقابت را از صنعت نساجی سلب کرده است
اشتغالزایی مضر
مسوولان فکر کردند با بازنشسته کردن ۲۰ساله تعدادی از کارگران باسابقه از طریق قانون مشاغل سخت و زیانآور، میتوانند برای عدهای جوان اشتغال ایجاد کنند. اشتغالزایی ایده خوبی است اما نه به قیمت از دست دادن کارگران باتجربه.
هرازگاهی اجرا یا احیای برخی از قوانین برای صنایع مشکلاتی را به وجود میآورد. صنعت نساجی یکی از صنایعی است که بهواسطه احیای یک قانون قدیمی دچار چالش شده است. قانونی که این صنعت را به عنوان صنعتی سخت و زیانآور میداند و بر اساس آن کارگران باید 20 سال پس از فعالیت در واحدهای نساجی بازنشسته شوند. در این خصوص نایب رئیس انجمن صنایع نساجی ایران معتقد است صنعت نساجی در هیچ نقطه دنیا جزو صنایع سخت و زیانآور محسوب نمیشود. در بسیاری از کشورها با وجود اینکه شرایط سختتری برای فعالیت در واحدهای تولیدی وجود دارد اما این صنعت همواره بدون قرار گرفتن در دسته سخت و زیانآور به کار خود ادامه میدهد. علیمردان شیبانی میگوید این قانون مانع رقابتپذیری صنعت نساجی خواهد شد. چراکه هزینههایی را به کارفرما تحمیل میکند. همچنین بازنشسته کردن کارگران باتجربه نیز به نوبه خود به زیان صنعت نساجی است. هر چقدر قانون سخت و زیانآور صنایع در ظاهر به سود کارگران باشد اما واقعیت این است که کارگران نیز با اجرایی شدن این قانون متضرر خواهند شد. وی در خصوص استدلال کارشناسان برای قرار دادن صنعت نساجی در ردیف صنایع سخت و زیانآور اظهار
میکند: چنانچه نور کارگاه از میزانی که بر اساس این قانون تعیین شده، کمتر باشد یا اگر صدای ماشینآلات و دستگاههای نساجی بالاتر از میزان خاصی باشد، همچنین چنانچه در واحدی از نظر ارگونومیک (حرکتی که کارگران در حین کار انجام میدهند)، حالت غیرمعمولی جاری باشد، کارگران این واحد نساجی بهواسطه قانون سخت و زیانآور بودن فعالیت، باید 20ساله بازنشسته شوند. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا با نایب رئیس انجمن صنایع نساجی ایران آمده است.
اخیراً مشکلاتی به دلیل اجرای قانون سخت و زیانآور به وجود آمده است. به نظر میرسد صنعت نساجی نیز یکی از صنایعی است که بر اساس این قانون، ملزم به بازنشسته کردن 20ساله کارگران خود شده است. آیا این قانون برای اولین بار است که ابلاغ شده یا پیش از این هم چنین قانونی برای این صنعت و کلیه صنایع وجود داشته است؟
این قانون، قانون جدیدی نیست و تصویب آن به قبل از انقلاب برمیگردد. اما در آن زمان صنایعی مثل معادن، کورههای ذوب و فولاد و صنایعی را که به معنای واقعی کلمه، سخت و زیانآور بودند شامل میشد. در هیچ جای دنیا صنعت نساجی به عنوان صنعت سخت و زیانآور محسوب نمیشود. واقعیت هم همین است. صنعت نساجی را نمیتوان با صنایعی همچون معادن، کورههای ذوب و ریختهگری و امثال آن یکی دانست. مگر در موارد خاص.
با توجه به گفتههای شما چرا این صنعت در ایران در ردیف صنایع سخت و زیانآور قرار گرفته است؟
برداشت شخصی من از چنین تصمیمی این است که مسوولان فکر کردند با بازنشسته کردن 20ساله تعدادی از کارگران باسابقه از طریق این قانون، میتوانند برای عدهای جوان اشتغال ایجاد کنند. البته این طرز تفکر خوب است. اشتغالزایی ایده خوبی است اما نه به قیمت از دست دادن کارگران باتجربهای که هنوز میتوانند برای این صنعت حداقل تا 10 سال آینده مثمرثمر باشند. بسیاری از این کارگران متاسفانه پس از بازنشستگی برای ادامه فعالیت به واحدها مراجعه میکنند. اما جذب مجدد آنها با قانون بیمههای اجتماعی مغایرت دارد. واحدهای تولیدی نمیتوانند بازنشستگان را مجدداً برای کار دعوت کنند. بحث ما هم این است که در شرایط حساس کنونی اجرا کردن این قانون به نفع صنعت نساجی نخواهد بود.
شرایط حساسی که از آن یاد کردید دقیقاً چه شرایطی است؟
فشار تحریمهای بینالمللی شرایط نامساعدی را برای صنعت نساجی به وجود آورده است. صنایع از جمله صنعت نساجی در حال حاضر از رونق کافی برخوردار نیستند. قدرت خرید مردم هم در چنین شرایطی بسیار پایین است. با توجه به این موضوع متاسفانه بسیاری از واحدهای تولیدی در صنعت نساجی و سایر صنایع یا ناچار به تعدیل نیرو میشوند یا ساعات کاری را کم میکنند. حالا تصور کنید در این شرایط اگر بخواهیم قوانین کهنه و خاکخورده را مجدداً احیا کنیم، چه آسیبی به صنایعی که خود دارند با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، خواهیم زد. در این شرایط به دلیل کافی نبودن روشنایی یا بالا بودن اندکی صدا یا گرد و غبار و غیره نباید واحدی را شامل قانون سخت و زیانآور کنیم. این کار یعنی افزایش حداقل چهار درصد هزینه بیمههای تامین اجتماعی و از دست دادن پرسنل باتجربه و درنهایت بالا رفتن قیمت تمامشده. در چنین شرایط حساسی ما باید تنها به فکر کار بیشتر و توسعه صنعت باشیم و برای رسیدن به این موضوع، در هر شرایطی باید به فعالیت خود ادامه دهیم؛ ولو با نور چراغدستی. تنها در این شرایط
میتوانیم از بحرانی که امروزه دچارش هستیم، عبور کنیم. البته لازم است اضافه کنم که هیچکس نزدیکتر و بهتر از کارفرما به فکر سلامتی و رفاه همکاران کارگر خود نیست زیرا این عزیزان لازمه رونق و زنده بودن صنایع هستند.
در صحبتهای خود از عبارت «موارد خاص» استفاده کردید که به نظر میرسد برخی واحدهای صنعتی میتوانند در صنعت نساجی مشمول این قانون شوند. موارد خاصی که از آن نام بردید چه مولفههایی است؟
بله، موارد خاصی هست که میتواند قسمتی از یک واحد نساجی را به قسمت سخت و زیانآور برای کارگران تبدیل کند. بهطور مثال کارخانههای نساجی که واحدهای قطعهسازی، ریختهگری و کمپرسورخانه دارند. البته آن هم برای کارگران و تکنسینهایی که مستقیماً با این دستگاهها کار میکنند، نه اینکه از نگهبان درب کارخانه تا کارگران پای دستگاه همگی دارای برچسب مشاغل سخت و زیانآور باشند. این در حالی است که این قانون تمام کارکنان یک کارخانه واحد تولیدی را در این دسته قرار میدهد.
با توجه به مخالفتهایی که انجمن صنعت نساجی با این قانون داشته است، آیا در این مورد از طرف انجمن، اعتراضی صورت گرفته است؟
بله، ما این موضوع را در تمامی جلساتمان مطرح کردهایم. در جلساتی با حضور وزیر کار و تعاون، مدیران کل مسوول کارهای سخت و زیانآور وزارتخانه و مسوولان مرتبط در اداره بهداشت و محیط زیست و بسیاری از کارشناسان خبره خواستار لغو این بخشنامه شدیم و بیشتر عزیزان قول دادند که جزییات را بررسی کرده و در دستور کار خود قرار دهند. این قانون در واقع به نفع کار و کارگر نیست. خوشبختانه وزارت کار نیز در این خصوص با حساسیت برخورد میکند. چرا که اولاً این قانون به سود کارگرانی که در حال فعالیت هستند نیست، ثانیاً حداقل هزینه ماهانهای معادل هشت درصد حقوق برای تمام مدت 20ساله خدمت را به کارفرما تحمیل میکند که نتیجه آن بالا رفتن قیمت تمامشده محصولات نساجی است.
ضرر این قانون برای کار و کارگر چیست؟ در حالی که به نظر میرسد قانون مشاغل سخت و زیانآور که موجب میشود کارگران بر اساس آن 20ساله بازنشسته شوند، به سود کارگران صنعت نساجی باشد.
شاید این قانون در ظاهر به سود کارگران باشد، برای اینکه آنها میتوانند 20ساله بازنشسته بشوند و در کنار حقوق بازنشستگی شغل دوم برای خود در نظر بگیرند اما این موضوع کارگر را در مقابل کارفرما قرار میدهد. همچنین به بیکاری زودرس کارگران منجر خواهد شد. با تمام احترامی که برای کارگران صنایع قائلم اما از زمانی که این قانون احیا شده است، در برخی از واحدهای نساجی هنگامی که تعدادی کارگران متوجه شدند که قرار است بازرسان برای بازدید از فضای واحد تولیدی مراجعه کنند، برای اثبات زیانآور بودن محیط و شرایط کار، به عمد دست به اقداماتی زدند که در شأن آنها نبود. مثلاً با ریختن روغن روی سطح موتورهای داغ، دود و آلودگی هوا ایجاد کردند یا با بالا بردن بیمورد سرعت ماشینها سر و صدا ایجاد کرده و صدای غیراستاندارد به وجود آوردند.
در بخشی از اظهارات خود گفتید قیمت تمامشده محصولات نساجی با اجرایی شدن این قانون افزایش خواهد یافت. افزایش قیمت تمامشده به منزله کاهش قدرت رقابت است. آیا میتوان گفت قانون مذکور مانعی برای رقابتی شدن صنعت نساجی است؟
دقیقاً همینطور است. هنگامی که کارگران باتجربه بهواسطه این بخشنامه 20ساله بازنشسته میشوند باید نیروهای جدید و بیتجربه جایگزین آنها شوند. این نیروها از بدو ورود به واحدهای تولیدی هزینهای معادل چهار درصد را تا 20 سال بازنشستگی به کارفرما برای بیمههای اجتماعی تحمیل میکنند. از طرفی کارگر باید به جای 44 ساعت کار، ساعات کمتری را در واحدهای تولیدی بگذراند و حتی نمیتواند خارج از ساعت کار و به عنوان اضافه کار در واحد تولیدی فعالیت کند. در حالی که کارگران معمولی روزانه هشت ساعت کار میکنند و میتوانند دو ساعت نیز اضافه بر آنچه تعیین شده، فعالیت کنند. اینها همگی در افزایش قیمت تمامشده محصول تاثیرگذار خواهند بود. در بازدید از یکی از واحدهای تولیدی نساجی در کره، هنگامی که وارد شدیم از شدت غبار پنبه کارگران به سختی قابل تشخیص بودند؛ اما این صنعت در کشوری مثل کره به هیچ عنوان
سخت و زیانآور محسوب نمیشود. آن وقت ما میخواهیم با چنین قوانین دست و پاگیری که چند دهه پیش وضع شده، به رقابت در بازارهای بینالمللی بپردازیم.
استدلال قانونگذاران از سخت و زیانآور بودن صنعت نساجی چیست؟ به عبارتی چه مولفههایی برای این موضوع مد نظر قرار گرفته است؟
باید بر این موضوع تاکید کنم که این قانون تنها مربوط به صنعت نساجی نبوده و سایر صنایع نیز مشمول قانون مذکور هستند. اما در مورد مولفههای سخت و زیانآور صنعت نساجی اعلام کردهاند که چنانچه نور کارگاه از میزانی که بر اساس این قانون تعیین شده، کمتر باشد یا اگر صدای ماشینآلات و دستگاههای نساجی بالاتر از میزان خاصی باشد همچنین چنانچه در واحدی از نظر ارگونومیک (حرکتی که کارگران در حین کار انجام میدهند)، حالت غیرمعمولی جاری باشد، کارگران این واحد نساجی به واسطه قانون سخت و زیانآور بودن فعالیت، باید 20ساله بازنشسته شوند.
این مولفهها توسط چه سازمان یا ارگانی مورد بررسی قرار میگیرد و با چه ابزاری این مولفهها را اندازهگیری میکنند؟
برای اندازهگیری حد مجاز مولفههای مختلف، بازرسان از لوازم و دستگاههای خاصی استفاده میکنند. این بازرسان از وزارت کار، اداره بهداشت و محیط زیست برای بازرسی از واحدهای صنعتی مراجعه میکنند.
آیا در حال حاضر تمام واحدهای نساجی با توجه به اعمال نظر کارگروه نام برده شامل این قانون میشوند؟
برای صنایع دو گروه سخت و زیانآور تحت عنوان گروه «الف» و گروه «ب» تعریف شده است. هنگامی که واحدهای صنعتی در گروه «الف» قرار میگیرند، به آنها دو سال وقت داده میشود که خود را از شرایط سخت و زیانآور خارج کرده و این برچسب را از واحد صنعتی خود بزدایند. اما صنایعی که در گروه «ب» قرار میگیرند، متاسفانه قانون مربوطه معتقد به برچیده شدن آن است و هیچگاه نمیتواند به عنوان یک صنعت معمولی فعالیت کند. حالا تصور کنید صنعتگری که با چندین میلیارد تومان میرود در یک واحد تولیدی در صنعت نساجی سرمایهگذاری میکند، ناگهان مشخص میشود که واحد تولیدیاش جزو صنایع سخت و زیانآور است و در گروه «ب» قرار دارد. متاسفانه بسیاری از کارخانههای نساجی در حال حاضر مشمول این قانون هستند. در اصفهان، سمنان، خراسان رضوی و کاشان بیشترین سختگیری صورت میگیرد. در واقع قطبهای بزرگ صنعت نساجی در حال حاضر با مشکلات و مسائل مربوط به قانون صنایع سخت و زیانآور دست و پنجه نرم میکنند.
هنگامی که یک واحد تولیدی راهاندازی میشود، مولفههای سخت و زیانآور بودن آن مورد بررسی قرار نمیگیرد؟ به عبارتی برای راهاندازی یک واحد صنعتی و تولیدی نباید از فیلتر نظارت عبور کرد؟
در واقع این قانون، جدیداً باب شده و لطمات زیادی را به صنایع وارد کرده است. صنعت نساجی که من یکی از فعالان آن هستم در هیچ جای دنیا به عنوان مشاغل سخت و زیانآور شناخته نمیشود. اما در ایران با این مشکل مواجه هستیم. مثلاً هنگام صدور موافقت اصولی، اگر شرایط این قانون را به متقاضی اعلام کنند، یا سرمایهگذاری را به صنعت دیگر منتقل میکنند یا زیر بار چنین هزینههایی نمیروند.
مخالفت شما با قانون سخت و زیانآور بودن صنایعی مثل نساجی بیانگر این است که در حال حاضر تمام ماشینآلات این صنعت مدرن هستند و مشکلی در این خصوص وجود ندارد. آیا در واقعیت هم همینطور است؟
باید این نکته را بگویم که متاسفانه شروع مجدد این قانون از بسته شدن یکی از واحدهای تولیدی در شمال کشور و بیکاری تعداد زیادی کارگران این واحد آغاز شده است. برای آنکه بتوانند آن گروه را بازنشسته کنند، این قانون را که سالها اجرایی نشده بود، احیا کردند. پیشینه این قانون همانطور که گفتم مربوط به چند دهه گذشته است. اما آن روزهایی که صنعت نساجی در ردیف صنایع سخت و زیانآور قرار گرفته بود، دستگاهها و ماشینآلات نساجی شاید اندکی آلودگیهای صوتی و محیطی ایجاد میکرد. اما امروزه تکنولوژی تغییر کرده و برای کارخانههای نساجی استفاده از ماشینآلات قدیمی به هیچ عنوان صرفه اقتصادی ندارد. دوره بافندگی با ماشینهای ماکویی و صدای غیراستاندارد ماشینآلات دولاتابی گذشته است. اما حتی در شرایطی که به فرض محال به ماشینآلات واحدهای نساجی انتقادی وارد باشد، راه چاره وجود دارد. مثلاً کارگران میتوانند در صورت صدای بلند
ماشینآلات از گوشی استفاده کنند. اما متاسفانه کارشناسان اعتقاد دارند با استفاده از اینگونه وسایل، ماهیت سخت و زیانآور ماشینآلات از بین نمیرود. صنعتی که در ایجاد مشاغل و GDP کشور نقش بسزایی دارد.
شنیده شده اخیراً بخشنامهای درباره حداقل مدت یکساله قراردادهای کار ابلاغ شده است. آثار اجرای این بخشنامه بر واحدهای صنعت نساجی چه خواهد بود؟
متاسفانه یکی از مشکلات ما در امکان ادامه کار، قوانین و دستورالعملهای روزانهای است که ابلاغ میشود، به عنوان مثال چند روز پیش بخشنامهای به صاحبان صنایع ابلاغ شد که بر اساس آن کارفرما حتی اگر به مدت 10 روز با کارگری قرارداد ببندد، این قرارداد یکساله منظور خواهد شد. این بخشنامه از 19 خرداد باید اجرا شود. تصور کنید صنعتگری که در این شرایط اقتصادی نابسامان مشغول به فعالیت است و هیچگونه پیشبینی از آینده واحد صنعتی خود ندارد، چگونه میتواند ریسک این مساله را بپذیرد که یک سال بیمه کارگر 10روزه را پرداخت کند؟ این موضوع شاید به ظاهر دفاع از حقوق کارگران محسوب شود اما نباید فراموش کنید که چنین قوانینی مانع از جذب نیروهای جدید در بخشهای مختلف صنعتی از جمله نساجی خواهد شد. بهگونهای که میتوان این حق را به صنعتگران داد که از فردا هیچ کارگری را استخدام نکنند. این در حالی است که کارگران در هر واحد صنعتی نقش مهمترین مولفه را ایفا میکنند. اما
نمیدانم چه تدبیری در قوانین اینچنینی وجود دارد که آقایان مینشینند و بخشنامهای را تنظیم میکنند که تنها به ظاهر به نفع کارگر است اما در واقع برای آنها زیانآور خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید