آیا پیشینه رابطه سیاسی ایران و هند زمینهساز روابط اقتصادی است؟
فصل جدید دوستی
«جنونت گر به نفس خود تمام است / ز کاشی تا به کاشان نیمگام است» این شعری بود که نخستوزیر هند در پایان سفر خود به ایران آن را خوانده بود.
«جنونت گر به نفس خود تمام است / ز کاشی تا به کاشان نیمگام است» این شعری بود که نخستوزیر هند در پایان سفر خود به ایران آن را خوانده بود. شعری که نارندرا مودی با خواندن آن خواسته بود نشان دهد فاصله میان ایران و هند به نیمگام میرسد اگر دو کشور بخواهند.
نارندرا مودی در سفری که خردادماه به تهران داشت، گفته بود «ایران و هند دوستان جدیدی نیستند». مروری بر رابطه این دو کشور از زمان استقلال هند تاکنون هم این حرف را تایید میکند. ایران و هند از گذشتههای دور روابط تجاری بسیاری داشتهاند. اما روابط دیپلماتیک دو کشور در قالب تاسیس سفارت از زمان استقلال این کشور پا گرفت.
روابطی که در طول همه این سالها با فراز و فرودهایی همراه بوده. مانند سرد شدن رابطه دو کشور پیش از انقلاب و پس از کودتا یا گرم شدن دوستی دو کشور با آغاز انقلاب ایران. اگرچه دو کشور همیشه سعی کردند روابط مسالمتآمیزی با یکدیگر داشته باشند اما مساله مسلمانان در هند و مشکلاتی مانند مسجد بابریها و داستان کشمیر گاهی روابط سیاسی دو کشور را سرد کرد. اما رابطه میان دو کشور نه چنان سرد شده که رشته ارتباط میان تهران و دهلی نو پاره شود و نه چنان گرم بوده که بتوان آنها را شرکایی طراز اول یا استراتژیک خواند.
در دوران تحریم هم سیاست هندیها در قبال ایران سیاست یک بام و دو هوا بود. هند اگرچه در این مدت مقابل ایران نایستاد اما کنار ایران هم نبود. زمانی که تحریمها بسیاری از مشتریان نفتی را از بازار انرژی ایران دور کرد، هند با وجود کاهش خرید خود، اما همچنان مشتری نفت ایران باقی ماند و اسم خود را در لیست دوستان دوران تحریمها ثبت کرد. اما همان زمان هم از دادن رای برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت خودداری نکرد. یا در ایامی که پول نفت ایران به دلیل تحریمها به کشور وارد نمیشد، هند پذیرفت که بخشی از پول نفت ایران را به یورو بپردازد اما در مقابل آن ایران را مجبور کرد که در قبال بخش دیگری از پول نفت خود، از هند کالا وارد کند.
چنین روابطی اکنون این سوال را ایجاد میکند که آیا میتوان امیدوار بود هند و ایران شرکایی نزدیک به همدیگر باشند؟ بسیاری معتقدند سفر اخیر نخستوزیر هند به ایران فصلی نو در روابط میان دو کشور است. کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند هند ضرورت برقراری رابطه با ایران را دریافته. چه از منظر مبارزه با تروریسم، چه از منظر نفوذ در خاورمیانه و چه از منظر دسترسی به راههای ارتباطی ایران برای دستیابی به بازارهای آسیای میانه.
در این میان ایران هم کشوری است که به تازگی دوره سخت تحریمها را پشت سر گذاشته و برای رسیدن به رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال نیاز به توسعه روابط اقتصادی خود دارد. اما نه توان تجارت برابر با اروپا را دارد و نه همسایگان مشتاقی برای برقراری رابطه دوسویه دارد. همین عاملی است که ارتباط با هند را برای ایران هم جذاب میکند. این بار گویا هندیها هم خواهان برقراری ارتباط بهتری با ایران هستند. چراکه بعد از ماجراهای خط لوله صلح و تمام مذاکرات و توافقهایی که تاکنون بینتیجه مانده، این بار خردادماه ایران و افغانستان و هند قرارداد سهجانبهای را در بندر چابهار امضا کردند. موافقتنامهای راهبردی برای تاسیس دالان حملونقل و گذر بینالمللی بین ایران، هند و افغانستان. دالانی که میتواند به نقطه اتصالی بین کشورهای مختلف از جمله هندوستان با افغانستان، کشورهای آسیای میانه، قفقاز و شرق اروپا تبدیل شود و هندیها هم پذیرفتهاند بیش از 500 میلیون دلار در این دالان سرمایهگذاری کنند. بر این اساس به نظر میرسد که دوستان دیرینه وارد فصل جدیدی از روابط خود شدهاند. اما سوال این است که آیا هندیها شرکایی مطمئن برای ایران هستند یا نه؟
دیدگاه تان را بنویسید