بررسی راههای توسعه همکاری ایران و هند با علیرضا شیخعطار
انتظار فداکاری نداشته باشیم
با تغییر دولتها در هند سیاست عوض نمیشود؛ هر دولت و حزبی که روی کار آمده خواهان برقراری رابطه خوب با ایران بوده و هر چه زمان میگذرد واقعیت رابطه با ایران در منطقه بهعنوان یک وزنه تاثیرگذار بیشتر مطرح میشود و هند هم به جایگاه ایران در منطقه پی برده است.
راه توسعه همکاری ایران و هند چیست؟ این سوالی است که سفیر سابق ایران در هند در پاسخ به آن میگوید تنها راه توسعه همکاریها این است که تجار ما تجارت را یاد بگیرند. علیرضا شیخعطار که در فاصله سالهای 1371 تا 1377 سفیر ایران در هند بوده میگوید: نه هند عاشق چشم و ابروی ما ایرانیهاست و نه ما باید از هند انتظار فداکاری در روابط را داشته باشیم. ما باید بلد باشیم با هند و هر کشور دیگری تجارت کنیم. سفیر 64ساله که دورهای نیز سفیر ایران در آلمان بوده میگوید هندیها پس از استقلال همیشه در تصمیمگیریها بر اساس منافع ملی حرکت کردهاند نه بر اساس تعهد جاری. او میگوید هند در برقراری ارتباط با کشورها وزن آنها را بررسی میکند. یعنی هم وزن ایران و مزایای این رابطه را در نظر میگیرد و هم وزن رابطه با آمریکا و کشورهای اروپایی را. او در این گفتوگو تاکید میکند اگر هند یکجا به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل رای میدهد و در جای دیگری قرارداد تجاری سهجانبه در چابهار با ایران امضا میکند، این نشانه تناقض در رفتارهای هند نیست. این رفتاری طبیعی در عالم سیاست است. چرا که هر کشوری بر اساس منافع خود عمل
میکند. شیخعطار میگوید واضح است که هند به دنبال منافع خود باشد مگر کدام کشور در دنیا برای ما فداکاری میکند که ما چنین انتظاری را از هند داشته باشیم. تجار ما باید تجارت با دیگر کشورها را یاد بگیرند تا بتوانیم بازی را برد-برد تعریف کنیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ایران و هند دو کشوری هستند که سالهاست روابط اقتصادی و سیاسی با یکدیگر داشتهاند. اما این روابط در طول سالها دچار پستی و بلندیهایی بوده است. چه عواملی بر نوسان روابط میان این دو کشور تاثیر داشته است؟
روابط و مناسبات میان ایران و هند را میتوان به سه دوره کلی تقسیم کرد؛ یکی قبل از انقلاب، دیگری سالهای پس از انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی و دهه 70 و دیگری دوره اخیر و همزمان با سفر نخستوزیر هند به ایران. در این سه دوره روابط ایران و کشور هند دارای فراز و فرودها و ویژگیهای خاصی بوده است. اولین دوره که همزمان با سالهای قبل از انقلاب است، کشور هند زمانی که استقلال خود را باز یافت با ایران ارتباط خوبی برقرار کرد و دو کشور اقدام به تاسیس سفارت کردند. در این دوره که معادل سال 1330 در ایران میشود هند سعی کرد شخصیتهای مهم فرهنگی خود را بهعنوان سفیر به ایران بفرستد زیرا تاثیرات فرهنگی ایران بر فرهنگ هند بسیار زیاد بود و فرهنگ ما به شدت مورد احترام هندیها بود.
اما پس از کودتای 28 مرداد رابطه ایران و هند سرد شد. چون در این زمان بود که قرار گرفتن ایران در جبهه آمریکا علنی و ایران بهعنوان متحد منطقهای آمریکا محسوب شد. هندیها در این دوره چون از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد بودند اصولاً با کشورهایی که روابط اتحادی با آمریکا داشتند نمیتوانستند رابطه نزدیک و استراتژیک برقرار کنند. در این سالها دو کشور ضمن نگهداشتن احترام سعی میکردند از یکدیگر دور بمانند. در این دوره با اینکه دو کشور سعی میکردند آداب دیپلماتیک را به خوبی رعایت کنند اما اعتماد لازم را به همدیگر نداشتند. البته در دوره قبل از انقلاب ضمن احتیاط سیاسی که دو کشور داشتند ایران سعی کرد با یکسری سرمایهگذاری در هند این کشور را که در بین کشورهای جهان سوم وزنه بزرگی به شمار میآمد به خود جذب کند. در نتیجه از پالایشگاه و پتروشیمی تا طرحهای معدن و طرحهای فولادی سرمایهگذاریهایی انجام گرفت.
مشکل مساله ارتباط ایران و آمریکا مربوط به پیش از انقلاب بود. پس بعد از انقلاب باید این مانع برطرف شده باشد؟
درست است. در دوره انقلاب وضع رابطه دو کشور فرق کرد. حتی زمانی که امام خمینی (ره) در پاریس بودند هند از معدود کشورهایی بود که دولتش نمایندهای به پاریس و نزد امام خمینی (ره) فرستاد. من شخصاً با مسوول آن هیات صحبتهایی داشتم و خاطراتش را از برخورد امام خمینی بیان میکرد. انقلاب شروع خوبی برای ازسرگیری روابط دو کشور بود. در همین سالها بود که مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع بودند سفری به هند داشتند که در بالاترین سطوح از ایشان استقبال شد. در آن زمان نگاه خوشبینانهای به روابط دو کشور وجود داشت. اما چند سالی پس از انقلاب مساله کشمیر رخ داد. این مساله موجب سردی روابط میان دو کشور شد. اما تنها این مساله نبود که به سردی روابط دو کشور دامن میزد. مساله اصلی هندیها در سیاست خارجی اختلافی است که در مورد پاکستان دارند و این اختلاف از زمانی که پاکستان از هند جدا شده وجود دارد. این اختلاف، در کنار وظیفه ذاتی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مسلمانان
از یک طرف و از طرف دیگر برخی از رسانهها یا تریبونهای غیررسمی حامل پیامهایی بودند که موجب بدبینی میان دو کشور میشود. بنابراین در سالهای پس از انقلاب هم ایران و هند نگاه بدبینانهای به یکدیگر داشتند. اگرچه هر دو طرف سعی میکردند در سطوح رسمی با یکدیگر چالشی نداشته باشند اما مطبوعات، تریبونها یا حاملهای اطلاعاتی بدبینیهایشان را بروز میدادند. ضمن اینکه در همین دوره جنگ ایران و عراق هم در گرفته بود و هندیها روابط بسیار خوبی با عراق داشتند. این هم یک عامل مخل دیگر در رابطه ایران و هند بود. پس از پایان جنگ تحمیلی برخی از دلایل نگرانی طرفین برطرف شده بود و در دولت سازندگی تجار دو کشور به برقراری ارتباط تجاری با یکدیگر علاقه نشان دادند. چون تجار و بازرگانان هندی و ایرانی به ظرفیتهای طرف مقابل پی برده بودند. همین مساله عاملی شد تا روابط اقتصادی و تجاری دو کشور توسعه یابد. این توسعه به نحوی پیش رفت که در سال 70 زمانی که من بهعنوان سفیر ایران در هند منصوب شدم، ارزش روابط تجاری دو کشور 20 میلیون دلار بود. هندیها در آن زمان علاقه چندانی به خرید نفت از ایران نداشتند. کالاهای غیرنفتی ایران هم به هند نمیرفت.
اما طی پنج سال بعد حجم روابط تجاری ما و هند به یک میلیارد و 200 میلیون دلار رسید و شش برابر افزایش یافت.
در این دوره دوم هم نوساناتی در رابطه دو کشور وجود داشته است.
بله، در این دوره بهرغم اینکه روابط تجاری توسعه یافته بود اما برخی مشکلات سیاسی وجود داشت. در این دوره هم خرید نفت هند از ایران بیشتر شده بود و هم خرید کالاهای ما از هند. به اضافه اینکه بحث سرمایهگذاری هندیها در حوزه گازی ایران هم افزایش یافته بود. البته این در حالی بود که حادثه مسجد «بابری» مجدداً زمینه بدبینی و دلخوری را در ایران نسبت به رفتار هندوها با مسلمانان ایجاد کرد اما دولت وقت توانست با تدبیر ویژه سیاست خود را از سیاست تندروها جدا کند. این سیاست سبب شد روابط دو کشور حفظ شود و حتی آقای واجپایی، نخستوزیر وقت هند سعی کرد سفرهایی در سطوح بالا میان ایران و هند ترتیب داده شود. نخستوزیر هند به ایران آمد و رئیس دولت اصلاحات هم در آن زمان سفری به هند داشتند. در این سالها بحثهای جدی میان دو کشور درگرفت و مباحث مهمی در مورد خط لوله صلح مطرح شد و به نتایج خوبی هم رسیدیم.
اما این مذاکرات و مراودات به نتیجه ملموسی نرسید. یعنی به نظر میرسد اگرچه ایران و هند همواره سعی در برقراری رابطه داشتهاند اما هیچگاه اقدام خاص و قابل توجهی انجام ندادهاند. روابط میان دو کشور در سطح مبادلات تجاری باقی مانده است. نمونه آن همان مساله خط لوله صلح است.
ببینید با تغییر دولتها در هند سیاست عوض نمیشود. هر دولت و حزبی که روی کار آمده خواهان برقراری رابطه خوب با ایران بوده و هر چه زمان میگذرد واقعیت رابطه با ایران در منطقه بهعنوان یک وزنه تاثیرگذار بیشتر مطرح میشود و هند هم به جایگاه ایران در منطقه پی برده است. اما به دلایل مختلف مشکلاتی در مسیر این روابط وجود داشته است. مثلاً خط لوله صلح قربانی بدبینی میان هند و پاکستان شد. بعد از آن هم تحریمهای ایران مطرح شد و روابط اقتصادی میان دو کشور با مشکلاتی مواجه شد. در این میان باید گفت که در دوره تحریم، هندیها تا جایی که توانستند روابط اقتصادی خود را با ایران حفظ کردند زیرا این روابط برای هند منافع بسیاری داشت. حتی تصمیماتی گرفته شد که در دوره تحریم ایران، هند جزو خریداران نفت ما باقی بماند. هند نفت ایران را میخرید و در
مقابل آن به ایران جنس میفروخت. تجار ایرانی البته ترجیح میدادند جنس اروپایی وارد کنند اما هر سال نسبت به سال قبل روابط اقتصادی میان دو کشور توسعه مییافت.
اکنون با سفر اخیر نخستوزیر هند به ایران و رفع تحریمها ایران و هند وارد مرحله سوم رابطه خود شدهاند. این مرحله چه ویژگیهایی دارد؟
به نظر من مرحله سوم رابطه ایران و هند را میتوان سفر اخیر نارندرا مودی، نخستوزیر هند به ایران دانست. البته مودی از نظر حزبی متعلق به حزبی است که موجبات تخریب مسجد بابری شد و معروف هستند به اینکه با مسلمانان رفتار خوبی ندارند. اما در عمل با روی کار آمدن مودی به عنوان نوعی پراگماتیسم سیاسی و حضور نزدیک به 200 میلیون مسلمان در هند سعی میکردند این رابطه را متعادل نگه دارند. اما در این دوره علاوه بر این به این نکته هم پی بردند و آن خطر تروریسم در منطقه است. چون خود هند هم از قربانیان تروریسم سلفیگری در منطقه است. هند پی برده ایران بهعنوان یک جریان فکری بسیار متفاوت با سلفیگری و جریان فکری واقعگرا و روشنبین در بین مسلمانان جهان مطرح است. در ملاقاتهایی که مودی در ایران داشت به این نکته اشاره کرد. بنابراین هند اکنون به ایران بهعنوان یک جریان روشنبین اسلامی نگاه میکند که میتواند تفکر متحجر و واپسگرا را تحت تاثیر قرار دهد.
در این دوره هند با توجه به نگاهی که به ایران دارد سعی کرده که روابط اقتصادی بهتر و بیشتری با ایران برقرار کند. در سفر اخیر مودی به ایران یکی از اقدامات مشترکی که انجام شد، امضای تفاهمنامه سهجانبه میان ایران، افغانستان و هندوستان بود. این قرارداد اگرچه از گذشته در جریان بود اما اقدام عملی و تبدیل چابهار به یک نقطه ترانزیتی مهم در این زمان انجام شد. بر اساس این قرارداد ایران بهعنوان نقطه اتصال آسیای میانه در نظر گرفته میشود و قرار است برای تاسیسات بندری سرمایهگذاری شود و به نظر من این نقطه عطفی در رابطه ایران و هند است. اخیراً هم مشورتهای سیاسی و امنیتی بین دو کشور باب شده است. من فکر میکنم در فصل سوم روابط اتفاقات بسیار مثبتی، چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه سیاسی، رخ خواهد داد.
مروری بر روابط میان دو کشور نشان میدهد رابطه ایران و هند یک رابطه خطی و آرام نبوده و در مقاطعی دو کشور دچار مشکلاتی شدهاند. از طرفی هند اکنون دغدغه تبدیلشدن به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان را دارد و در این میان درصدد است تا ارتباط خود را با کشورهای بزرگ اقتصادی دنیا حفظ کند. یعنی به نظر میرسد رابطه گسترده هند با دیگر کشورها در حقیقت تابعی از رابطه هند و آمریکاست. از طرفی هند در این سالها روابط سوالبرانگیزی با ایران داشته. از یک طرف در جریان پرونده هستهای ایران، هند به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت رای داد و از سوی دیگر چند ماه قبل با افغانستان قرارداد بندر چابهار را امضا میکند. یا از یک طرف میگویند هند قربانی تروریسم در عربستان است و از طرف دیگر دو کشور صحبت از مشارکت استراتژیک میکنند. میخواهم ببینم با این پیشینه که شما عنوان کردید و چنین مسائلی آیا ایران میتواند به داشتن یک رابطه مطلوب و روبهجلو با هند امیدوار باشد؟
هند یک کشور بزرگ در عرصه بینالملل است و پتانسیلهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و جمعیتی بسیاری دارد. در واقع میتوان گفت هند و چین دو بازیگر اصلی اقتصادی در
آسیا هستند. آمریکا هم بهعنوان کشوری که سعی میکند در همه دنیا در عرصه بینالملل حضور و نفوذ داشته باشد، بیتردید به هند توجه خواهد کرد. انگلیس، اروپا و آمریکا حتی زمانی که هند عضو موثر جنبش غیرمتعهدها بود، توجه ویژهای به این کشور داشتند. نکته دیگری هم وجود دارد آن هم اینکه قدرتهای جهانی سعی میکنند هند را بهعنوان یک وزنه موازنه در مقابل چین قرار دهند. شما میگویید هند کشوری است که یک بار به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت رای میدهد و یک بار با ایران قرارداد همکاری امضا میکند. من تاکید میکنم که این مساله را باید با توجه به فرهنگ سیاسی هند تفسیر کرد. هندیها پس از استقلال همیشه سعی کردهاند بهگونهای رفتار کنند که در تصمیمگیریهای خود بر اساس منافع ملی حرکت کنند و نه بر اساس تعهد جاری.
اما در مورد عربستان؛ هند همواره وابستگی زیادی به نفت عربستان داشته است و البته همیشه هم سعی کرده این وابستگی را کاهش دهد. هند با عربستان بر سر مساله تروریسم مشکلات جدی دارد و معتقد است تمام کمکهای مالی به جریاناتی که در هند اقدامات وسیع تروریستی انجام میدهند از عربستان تامین میشود. من معتقد نیستم هند بخواهد با عربستان رابطه استراتژیک -به آن معنا که در علوم سیاسی عنوان میشود- داشته باشد. ممکن است فردی این لفظ را همینگونه بیان کرده باشد اما بعید است که هند به معنای واقعی کلمه به دنبال داشتن رابطه استراتژیک با عربستان باشد. اتفاقاً هند به دنبال این است که خطر عربستان را برطرف کند. اما اینکه چگونه این خطر را برطرف کند، همه بحثهایی است که باید انجام شود. اما هند از عربستان بهعنوان منشأ تروریسم نگرانیهایی دارد.
نکته دیگری که سوال کردید این است که آیا ایران میتواند به داشتن یک رابطه مطلوب و روبهجلو با هند امیدوار باشد؟ ببینید باید بگویم هند نه عاشق چشم و ابروی ماست و نه جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان یک ایدئولوژی قبول دارد. هند در روابط خود با ایران به دنبال منافع خود است. همانگونه که ما هم به دنبال همین مساله هستیم.
من تناقضی هم در این زمینه نمیبینم. هند در برقراری روابط خود با کشورها وزن آنها را بررسی میکند. یعنی هم وزن ایران و مزایای این رابطه را در نظر میگیرد و هم وزن رابطه با آمریکا و کشورهای اروپایی را. همچنان که ما هم وزن رابطه با هند و چین را میسنجیم. بنابراین نباید در روابط بینالملل این موارد را تناقض دانست.
به نظر شما دو کشور به لحاظ اقتصادی چقدر به یکدیگر نیاز دارند؟
نیاز اقتصادی دو کشور به یکدیگر بسیار زیاد است. چون هند مصرفکننده بزرگ انرژی است و کشوری است که دارد با سرعت بسیار رشد میکند و مصرف انرژی آن مدام در حال افزایش است. ایران هم از لحاظ جغرافیایی نزدیکترین کشوری است که میتواند نیاز انرژی هند را تامین کند. به همین جهت مساله خط لوله گاز که پیش از این منتفی شده بود دوباره در حال ازسرگیری است و مساله خط لوله گاز از دریای عمان به جای مسیر پاکستان مطرح است. بنابراین هند ایران را یک منبع انرژی جدی میداند. ایران را مسیر دستیابی به آسیای میانه میداند که آسیای میانه یک بازار مهم و حیاتی برای هند است.همینطور با توجه به اینکه در دوره تحریم هندیها تا جایی که میتوانستند روابط خود را با ایران حفظ کردند. به خصوص با پول نفتی که ایران نزد هند داشت کالاهای هندی میخرید و همین موجب توسعه روابط دو کشور شد.
اما این رابطهای بود که بیش از ایران به نفع هند بود. هند پول نفت ایران را یا به روپیه پرداخت کرد یا بخش زیادی از درآمدهای نفتی ایران در بانکهای هند بلوکه شده بود. ایران مجبور بود به ازای پول نفت خود کالاهای هندی وارد کند. هند کشوری است که در دورههای مختلف اگر ارتباط تجاری با ایران برقرار کرده است همواره منافع خاص خود را در نظر گرفته و تجارت با ایران را زمانی پیش برده که نفع اقتصادی بسیاری ببرد.
هر کشوری همین است. مگر قرار است کشورها بر اساس منافع خود عمل نکنند. هر کشوری سعی میکند در مباحث بینالملل بر اساس منافع خود حرکت کند و نیازها و منافع خود را تامین کند. مساله این است که کشور مقابل هم باید بلد باشد که چگونه نفع متقابل کسب کند. هند کالاهای بسیاری دارد. کالاهایی که ایران میتواند با کیفیت و قیمت مناسب آنها را دریافت کند. متاسفانه تجار ایرانی به علت نابلد بودن به سمت بازار هند نمیروند. چون یا به دنبال منافع آنی هستند یا نمیخواهند وقت زیادی را صرف کنند. تجار ما هم باید تجارت با دیگر کشورها را یاد بگیرند. بنابراین واضح است که هند به دنبال منافع خود باشد. اما آیا ما میتوانیم به دنبال این
باشیم که کشوری به دنبال منافع خود نباشد و برای ما فداکاری کند؟ کدام کشور در دنیا برای ما فداکاری میکند که ما چنین انتظاری را از هند داشته باشیم؟ ما باید از روابط سیاسی و اقتصادی خود تعریف درستی داشته باشیم. ما باید بتوانیم بازی را برد- برد تعریف کنیم و چنین کاری نیاز به مهارت ویژه دارد. هندیها تولیدات بسیاری دارند. هند دهها هزار کمپانی دارد. از کمپانیهایی کوچک در کوچهپسکوچههای کثیف دهلی گرفته تا کمپانیهایی که در سراسر دنیا دفتر دارند. ما باید بدانیم چگونه با کمپانیهای معتبر هندی ارتباط بگیریم و حالا که هند به سمت ایران آمده چگونه و چه استفادهای از آن ببریم.
اگر ایران به دنبال برقراری ارتباط نزدیک با یک کشور دیگر باشد هند گزینه بهتری است یا کشورهای اروپایی؛ یا ایران باید به دنبال شریک بهتری در میان همسایگان خود باشد؟
این مقایسهها غلط و غیرحرفهای است. هند در مناسبات ایران جایگاه خود را دارد، اروپا جایگاه خود را دارد و کشورهای دیگر هم هر کدام جایگاه خاص خود را دارند. هند با توجه به توانمندیهایی که دارد میتواند یک رابطه بسیار مفید با ایران داشته باشد. ما نباید چنین مقایسهای انجام دهیم. مگر ما محدود به این هستیم که میان هند و اروپا و چین یکی را بهعنوان شریک تجاری خود انتخاب کنیم؟ بنابراین ما باید نگاهمان را عوض کنیم. متاسفانه این همان نگاه سنتی و غلطی است که وجود دارد. نباید کشورها را با هم مقایسه کرد ما باید از هر کشوری به اندازه توان و ظرفیتهایش استفاده کنیم. بگذارید مثالی بزنم. زمانی که من سفیر ایران در آلمان بودم، آلمان برای برقراری رابطه تجاری با کشوری مانند قرقیزستان که ظرفیتهای تجاریاش کاملاً مشخص است مدام به این کشور سفر میکرد. آن هم برای برقراری یک رابطه تجاری 100 میلیوندلاری! وزرای آلمانی هیچگاه قرقیزستان را با کشور
دیگری مقایسه نمیکردند که آیا باید با قرقیزستان رابطه داشته باشند یا فلان قدرت جهانی. این نگاه را باید حتماً عوض کرد.
دیدگاه تان را بنویسید