تاریخ انتشار:
جنبش ضدتحریم با ملتها حرف بزند نه دولتها
جنبش مدنی در مورد تحریم، نه امروز که شما سخن از آن میگویید از سوی بدنه روشنفکری اصلاحطلب، بلکه بسیار پیشتر از سوی مردم شهرستانها و روستاها، زمانی که همصدا با آقای احمدینژاد، شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
در مورد تحریمهای ناعادلانه بینالمللی نسبت به جمهوری اسلامی هم باید گفت مردم حداقل در شش سال گذشته نشان دادهاند که نمیتوانند در مورد حقوق کشورشان کوتاه بیایند یا به خاطر تحریمها و فشارهای بینالمللی از دولتمردانشان بخواهند که از مواضع خود عقبنشینی کنند. به همین دلیل است که سوال در مورد اینکه جنبش مدنی ضدتحریم در ایران چقدر میتواند به دولت آقای روحانی در مقابله با تحریمها کمک کند؛ باید با یک حساسیت خاص پاسخ داده شود و اول از همه باید پرسید که این جنبشهای مدنی ضدتحریم با چه نیتی قرار است شکل بگیرد یا شکل گرفته است؟
اگر تئوریسینها و بانیان این جنبش مدنی قائل بر این هستند که باید این پیغام را به کشورهای ایستاده مقابل ایران داد که «ما کم آوردیم و ببینید که تحریمها نه دولت، بلکه ملت را نشانه رفته است» سخت در اشتباهاند و مسیری که میروند به ناکجاآباد خواهد رسید. چرا که نه حاکمیت چنین ادبیاتی را برمیتابد و نه ملت ایران. چرا که این ادبیات، یعنی اعلام یک شکست مفتضحانه در برابر تحریمکنندگان. آنها هم همین نیت را دارند که بگویند ببینید بین ملت ایران و حاکمیت ایران یک انشقاق ایجاد شده است و ملت نمیخواهند در برابر مسائل هستهای مواضع رهبر و رئوس سیاسی، دنبال شود. این کار بسیار ناپسند است و از همین الان میتوان محکوم به شکست بودنش را پیشبینی کرد.
اما اگر این جنبش مدنی و اجتماعی و هر چه شما اسمش را میگذارید، منجر به این شود که نظام بینالملل، دریابد ملت در کنار حاکمیت صدای اعتراضشان را به ناعادلانه بودن این رفتارهای تحریمی نشان میدهند، بسیار هم کاری پسندیده است و باید از آن استقبال کرد.
مرز بین این دو کجا مشخص میشود؟ به نظر من باید این مرز را جایی دید که به جای التماس برای لغو تحریمها، با ادبیاتی سنگین با ملتها صحبت کرد. یعنی خطاب شما به عنوان ملت، ملتهای دولتهای رو به رو باشد. به ملت آمریکا و فرانسه و انگلیس و ایتالیا گرفته تا چین و هند و کره جنوبی بگویید که ما ملت ایران به خاطر این دست تحریمها دچار مشکلاتی مانند کمبود دارو، بالا رفتن هزینههای زندگی و امثال آن شدهایم و اینها مصداقهای نقض حقوق بشر است. یعنی کمپینهای مردمی ضدتحریم به سوی انتقال این پیغام بروند که تحریمهای جهانی علیه ایران، یک اقدام بشردوستانه نهتنها نیست بلکه نقض حقوق بشر است. مصداقهای زیادی وجود دارد. از صدها بیماری که در این سالها به خاطر داروهای تحریمی جان خود را از دست دادهاند یا تحریمهایی که با اثرگذاری بر صنعت هواپیمایی و جادهای ما سبب صدها کشته در کشور شده است. تحریم حتی ابعاد ضدبشریاش را در خانه کوچک یک روستایی یا شهروند با وضعیت اقتصادی ضعیف که معیشتش در این چند سال به خاطر تحریمها به شدت تحتالشعاع قرار گرفته است، نشان میدهد. نتیجه میخواهم بگیرم که مهم نیست این جنبش مدنی ضدتحریم از سوی اصلاحطلبها راه بیفتد یا اصولگرایان؛ مردمی باشند که برای آقای احمدینژاد شعار انرژی هستهای حق مسلم ماست را سر میدادند یا افرادی که امروز در قامت روزنامهنگار و روشنفکر و هنرمند و نویسنده مردم را به همراهی با این جنبش دعوت میکنند. مهم این است که هر حرکتی باید در راستای ایستادگی بر مواضع قبلی باشد. ما عدم تحریم را همراه حفظ منافع ملی در مسائل هستهای باید خواستار شویم.
دیدگاه تان را بنویسید