تاریخ انتشار:
آسیبشناسی فرهنگ رانندگی درگفتوگو با سعید لیلاز
هنوزهم از هوو دفاع میکنم
لازم است کمی به عقب برگردیم. آن زمان که مسافران جانشان را کف دست رانندگان اتوبوسهای «هوو» میگذاشتند و برخی رانندههای نابلد خیلی تند و چابک با کامیونهای چینی جادهها را می تاختند.
لازم است کمی به عقب برگردیم. آن زمان که مسافران جانشان را کف دست رانندگان اتوبوسهای «هوو» میگذاشتند و برخی رانندههای نابلد خیلی تند و چابک با کامیونهای چینی جادهها را می تاختند. حالا این روزها در بیشتر خبرهای حوادث، در هر تصادفی نام دیگری را میشنویم که میگویند هووی «هوو» شده است. این هووی جدید، اسکانیا نام دارد. سعید لیلاز مدیر فروش اسبق ایرانخودرو دیزل، در این باره با تجارت فردا گفتوگو کرده است.
آقای لیلاز، هفته گذشته در میزگردی که آقای قوچانی و آقای میرزاخانی هم حضور داشتند، در ابتدای جلسه صحبتهایی با مضمون تصادفات اسکانیا مطرح شد. شما به خاطره خود از آن زمان که مدیر فروش ایرانخودرو دیزل بودید، اشاره کردید که در راستای کاهش تصادفات دور موتور کامیونها را کم میکردید. امکان دارد آن خاطره را به طور مفصل بازگو کنید؟
بله، به یاد دارم چند سال پیش، آن زمان که مدیر فروش ایرانخودرو دیزل بودم و در جریان امور سایپا دیزل هم بودم، متوجه شدیم روندی شبیه مسابقه بین شرکتهای خودروسازی شکل گرفته بود که خودروسازان برای جذب مشتری و جلب رضایت خریداران ماشینهای سنگین، تلاش میکردند. اقدامی که در این راستا انجام دادند، افرایش دور موتور کامیون و اتوبوسها بود. از سویی عدهای هم برای خرید خودرو از دولت یارانه میگرفتند و در واقع همین امر باعث افزایش قیمت خودرو شد و عملاً افزایش دور موتور اقدامی نابجا محسوب میشد. ولی درواقع در آن شرایط ناچار بودیم اتوبوسهای بین شهری را با این ویژگی تولید و مونتاژ کنیم.
در حالت عادی موتور ماشینهای سنگین با چه سرعتی حرکت میکنند و با افزایش دور موتور به چه سرعتی میرسند؟
به طور معمول کامیونهای کشنده باید 270 تا 300 قوه اسب پوشش بدهند ولی با افزایش دور موتور سرعت به 460 تا 500 قوه اسب میرسد.
این مساله باعث نمیشد سرعت زیاد شود و به تصادفهای بیشتر منجر شود؟
بله، همین طور است. همین موضوع باعث شد از جانب مقررات راهنمایی و رانندگی با محدودیت سرعت مواجه شویم.
زمانی کامیونهای هوو به دلیل تصادفهای زیاد با عنوان ارابه مرگ معروف شدند. امروزه به نظر میرسد هوو جای خود را به اسکانیا داده است. میتوان گفت اسکانیا ارابه مرگ است؟
رانندگان خودشان میگفتند هوو خودرویی خوب است ولی ما رانندگان خوبی نیستیم. من هنوز معتقدم « هوو» خودرو خوبی بود و از آن دفاع میکنم. بنابراین این دیدگاه که فلان خودرو ارابه مرگ است کاملاً غلط است چرا که در آن زمان کارخانهها کامیونهای «هوو» را با پنج میلیون تومان پیشفروش میکردند و برای خریدار کل کامیون حدوداً 60 میلیون تمام میشد که اتفاقاً به دلیل همین روند فروش، در بازار پرطرفدار شده بود. ولی همین مقدار پول کم برای پیشفروش باعث شد افرادی که تا به حال پشت ماشین سنگین ننشستهاند، اقدام به خرید هوو کند و پشت این کامیون بنشینند و به دلیل بیتجربگی به تصادفات دامن بزنند. بنابراین اگر امروزه تعداد تصادفات اسکانیا زیاد میشود، مقصر اصلی سازنده نیست بلکه بیاحتیاطی، خواب آلودگی و عوامل دیگر دست به دست هم میدهند و در این فاجعه دخیلند.
میگویند با وجود اسکانیا باز هم در انتظار فاجعه باشید. به نظر شما میتوان روی اتوبوسهای اسکانیا برای حمل و نقل برونشهری حساب کرد؟
بله، اسکانیا اتوبوسی کاملاً مطمئن و خوب است. ولی بستگی به راننده و شرایط دارد. طبق آمارهای رسیده، در سال 91 از 5/2 میلیون خودرو مشمول معاینه فنی خودرو در تهران، تنها 500 هزار خودرو معاینه فنی انجام دادهاند. از این تعداد چهار درصد یعنی 20 هزار خودرو دارای مشکل لاستیک بودند و از تست معاینه فنی مردود شدند و باید به تعویض لاستیک و مراجعه مجدد بپردازند، این در حالی است که بسیاری از رانندگان عام شاید ندانند که چه زمانی باید اقدام به تعویض لاستیک خودرو خود کنند و امکان دارد که پتانسیل ایجاد یک حادثه بزرگ را داشته باشند. از طرفی هم با تعمیم این چهار درصد خودرو مردود از تست سلامت لاستیک به کل خودروها، میتوان به این نتیجه رسید که حداقل 100 هزار خودرو در کشور لاستیک معیوب دارند و با این وجود در خیابانها، بزرگراهها و اتوبانها با سرعت بالا تردد میکنند و مطمئناً پتانسیل ایجاد فاجعه را دارند. بنابراین تنها سازندهها مقصر نیستند. شاید حوزه نظارت و پلیس هم بتواند در کاهش تصادفات موثر باشد. در واقع یکی از تفاوتهای اساسی کشورهای غربی و شرقی وضعیت رانندگی تردد آنها در خیابانهاست. در اغلب کشورهای غربی قوانین راهنمایی و رانندگی به شدت از سوی مردم رعایت میشود و معمولاً تخلفات بسیار کمی از سوی مردم در این زمینه صورت میگیرد. این امر دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها یکی فرهنگسازی و دیگری جریمههای بسیار سنگین است که در صورت وقوع تخلف باید رانندگان متخلف پرداخت کنند. در نتیجه کشور ما هم نیازمند به همین تکاملهاست. اگر بستری برای رانندگی با اصول و قوانین مطلوب فراهم شود، اسکانیا و هوو دیگر ارابه مرگ نخواهند بود.
در واقع شما معتقدید سازندهها در تصادفها مقصر نیستند. ولی زمانی که یک تصادف در جادهای روی میدهد پلیسها انگشت اتهام را به سمت کارخانهها میبرند. آیا واقعاً اولین مقصر تصادفات کارخانهها هستند؟
بهتر است همه تقصیرها را گردن کارخانهها نیندازیم. اگر شرایط را زیر پا بگذاریم و همه جوانب رانندگی را رعایت نکنیم مسلماً فقط خودروهای سنگین و اتوبوسها ارابه مرگ نمیشوند بلکه تمامی خودروها تبدیل به ارابه مرگ و باعث هزاران تصادف میشوند. هیچ کارخانهای در دنیا وجود ندارد که تصادف شاخ به شاخ را تا سرعت 110 کیلومتر در ساعت تضمین کند. حتی برای سرعت 60 کیلومتر هم تضمینی وجود ندارد.
برگردیم به همان خاطرهای که نقل کردید. به نظر شما آیا واقعاً تنها راهکاری که میتواند منجر به کاهش تصادفات شود، کم کردن دور موتور کامیونهاست؟
با صراحت میگویم خیر. در خصوص کم کردن دور موتور ماشینهای سنگین باید گفت تنها راهکار موفق برای کاهش تصادفات کاهش دور موتور ماشینهای کشنده نیست بلکه این مشکل نشاتگرفته از عواملی است که میتوان با جدیت آنها را رفع کرد و هرچه زودتر سامان داد.
شما چه راهکاری را در نظر دارید؟ آیا میتوان امنیت را در سفرها و تردد رانندگان قوت بخشید؟
بله، مطمئناً. ولی به شرطی که انگشت اتهام فقط به سوی کارخانه و سازنده نباشد. شاید باید قوانین راهنمایی و رانندگی را سختتر کرد، شاید هم لازم است شرایط مالی رانندگان را بهبود بخشید تا آنان به دلیل ناتوانی مالی به سمت خرید جنسهای نامرغوب نروند. در نتیجه باید اول باور کنیم اگر شرایط اقتصادی هموار باشد، اگر فرهنگمان در رانندگی بهبود یابد، اگر زیرساختهای حمل و نقل در جادههای کشور توسعه یابد، مسلماً دیگر یکایک ما سوار ارابه مرگ نخواهیم شد. از سویی دیگر به نظرم بهتر است رانندگان ما با واقعیتهای جادهای و فنی کشور بیشتر آشنا شوند و هوس سرعت زیاد نکنند.
آقای لیلاز، هفته گذشته در میزگردی که آقای قوچانی و آقای میرزاخانی هم حضور داشتند، در ابتدای جلسه صحبتهایی با مضمون تصادفات اسکانیا مطرح شد. شما به خاطره خود از آن زمان که مدیر فروش ایرانخودرو دیزل بودید، اشاره کردید که در راستای کاهش تصادفات دور موتور کامیونها را کم میکردید. امکان دارد آن خاطره را به طور مفصل بازگو کنید؟
بله، به یاد دارم چند سال پیش، آن زمان که مدیر فروش ایرانخودرو دیزل بودم و در جریان امور سایپا دیزل هم بودم، متوجه شدیم روندی شبیه مسابقه بین شرکتهای خودروسازی شکل گرفته بود که خودروسازان برای جذب مشتری و جلب رضایت خریداران ماشینهای سنگین، تلاش میکردند. اقدامی که در این راستا انجام دادند، افرایش دور موتور کامیون و اتوبوسها بود. از سویی عدهای هم برای خرید خودرو از دولت یارانه میگرفتند و در واقع همین امر باعث افزایش قیمت خودرو شد و عملاً افزایش دور موتور اقدامی نابجا محسوب میشد. ولی درواقع در آن شرایط ناچار بودیم اتوبوسهای بین شهری را با این ویژگی تولید و مونتاژ کنیم.
در حالت عادی موتور ماشینهای سنگین با چه سرعتی حرکت میکنند و با افزایش دور موتور به چه سرعتی میرسند؟
به طور معمول کامیونهای کشنده باید 270 تا 300 قوه اسب پوشش بدهند ولی با افزایش دور موتور سرعت به 460 تا 500 قوه اسب میرسد.
این مساله باعث نمیشد سرعت زیاد شود و به تصادفهای بیشتر منجر شود؟
بله، همین طور است. همین موضوع باعث شد از جانب مقررات راهنمایی و رانندگی با محدودیت سرعت مواجه شویم.
زمانی کامیونهای هوو به دلیل تصادفهای زیاد با عنوان ارابه مرگ معروف شدند. امروزه به نظر میرسد هوو جای خود را به اسکانیا داده است. میتوان گفت اسکانیا ارابه مرگ است؟
رانندگان خودشان میگفتند هوو خودرویی خوب است ولی ما رانندگان خوبی نیستیم. من هنوز معتقدم « هوو» خودرو خوبی بود و از آن دفاع میکنم. بنابراین این دیدگاه که فلان خودرو ارابه مرگ است کاملاً غلط است چرا که در آن زمان کارخانهها کامیونهای «هوو» را با پنج میلیون تومان پیشفروش میکردند و برای خریدار کل کامیون حدوداً 60 میلیون تمام میشد که اتفاقاً به دلیل همین روند فروش، در بازار پرطرفدار شده بود. ولی همین مقدار پول کم برای پیشفروش باعث شد افرادی که تا به حال پشت ماشین سنگین ننشستهاند، اقدام به خرید هوو کند و پشت این کامیون بنشینند و به دلیل بیتجربگی به تصادفات دامن بزنند. بنابراین اگر امروزه تعداد تصادفات اسکانیا زیاد میشود، مقصر اصلی سازنده نیست بلکه بیاحتیاطی، خواب آلودگی و عوامل دیگر دست به دست هم میدهند و در این فاجعه دخیلند.
میگویند با وجود اسکانیا باز هم در انتظار فاجعه باشید. به نظر شما میتوان روی اتوبوسهای اسکانیا برای حمل و نقل برونشهری حساب کرد؟
بله، اسکانیا اتوبوسی کاملاً مطمئن و خوب است. ولی بستگی به راننده و شرایط دارد. طبق آمارهای رسیده، در سال 91 از 5/2 میلیون خودرو مشمول معاینه فنی خودرو در تهران، تنها 500 هزار خودرو معاینه فنی انجام دادهاند. از این تعداد چهار درصد یعنی 20 هزار خودرو دارای مشکل لاستیک بودند و از تست معاینه فنی مردود شدند و باید به تعویض لاستیک و مراجعه مجدد بپردازند، این در حالی است که بسیاری از رانندگان عام شاید ندانند که چه زمانی باید اقدام به تعویض لاستیک خودرو خود کنند و امکان دارد که پتانسیل ایجاد یک حادثه بزرگ را داشته باشند. از طرفی هم با تعمیم این چهار درصد خودرو مردود از تست سلامت لاستیک به کل خودروها، میتوان به این نتیجه رسید که حداقل 100 هزار خودرو در کشور لاستیک معیوب دارند و با این وجود در خیابانها، بزرگراهها و اتوبانها با سرعت بالا تردد میکنند و مطمئناً پتانسیل ایجاد فاجعه را دارند. بنابراین تنها سازندهها مقصر نیستند. شاید حوزه نظارت و پلیس هم بتواند در کاهش تصادفات موثر باشد. در واقع یکی از تفاوتهای اساسی کشورهای غربی و شرقی وضعیت رانندگی تردد آنها در خیابانهاست. در اغلب کشورهای غربی قوانین راهنمایی و رانندگی به شدت از سوی مردم رعایت میشود و معمولاً تخلفات بسیار کمی از سوی مردم در این زمینه صورت میگیرد. این امر دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها یکی فرهنگسازی و دیگری جریمههای بسیار سنگین است که در صورت وقوع تخلف باید رانندگان متخلف پرداخت کنند. در نتیجه کشور ما هم نیازمند به همین تکاملهاست. اگر بستری برای رانندگی با اصول و قوانین مطلوب فراهم شود، اسکانیا و هوو دیگر ارابه مرگ نخواهند بود.
در واقع شما معتقدید سازندهها در تصادفها مقصر نیستند. ولی زمانی که یک تصادف در جادهای روی میدهد پلیسها انگشت اتهام را به سمت کارخانهها میبرند. آیا واقعاً اولین مقصر تصادفات کارخانهها هستند؟
بهتر است همه تقصیرها را گردن کارخانهها نیندازیم. اگر شرایط را زیر پا بگذاریم و همه جوانب رانندگی را رعایت نکنیم مسلماً فقط خودروهای سنگین و اتوبوسها ارابه مرگ نمیشوند بلکه تمامی خودروها تبدیل به ارابه مرگ و باعث هزاران تصادف میشوند. هیچ کارخانهای در دنیا وجود ندارد که تصادف شاخ به شاخ را تا سرعت 110 کیلومتر در ساعت تضمین کند. حتی برای سرعت 60 کیلومتر هم تضمینی وجود ندارد.
برگردیم به همان خاطرهای که نقل کردید. به نظر شما آیا واقعاً تنها راهکاری که میتواند منجر به کاهش تصادفات شود، کم کردن دور موتور کامیونهاست؟
با صراحت میگویم خیر. در خصوص کم کردن دور موتور ماشینهای سنگین باید گفت تنها راهکار موفق برای کاهش تصادفات کاهش دور موتور ماشینهای کشنده نیست بلکه این مشکل نشاتگرفته از عواملی است که میتوان با جدیت آنها را رفع کرد و هرچه زودتر سامان داد.
شما چه راهکاری را در نظر دارید؟ آیا میتوان امنیت را در سفرها و تردد رانندگان قوت بخشید؟
بله، مطمئناً. ولی به شرطی که انگشت اتهام فقط به سوی کارخانه و سازنده نباشد. شاید باید قوانین راهنمایی و رانندگی را سختتر کرد، شاید هم لازم است شرایط مالی رانندگان را بهبود بخشید تا آنان به دلیل ناتوانی مالی به سمت خرید جنسهای نامرغوب نروند. در نتیجه باید اول باور کنیم اگر شرایط اقتصادی هموار باشد، اگر فرهنگمان در رانندگی بهبود یابد، اگر زیرساختهای حمل و نقل در جادههای کشور توسعه یابد، مسلماً دیگر یکایک ما سوار ارابه مرگ نخواهیم شد. از سویی دیگر به نظرم بهتر است رانندگان ما با واقعیتهای جادهای و فنی کشور بیشتر آشنا شوند و هوس سرعت زیاد نکنند.
دیدگاه تان را بنویسید