گفتوگو با عمادالدین گلاب عضو انجمن طراحی پارچه و لباس
مد ایران را چه کسی مدیریت میکند؟
«عمادالدین گلاب» عضو انجمن طراحی پارچه و لباس، معتقد است اگر متخصصان داخلی طراحی مد و پوشاک، چراغ سبز دولت را مشاهده کنند، با ورود به این عرصه میتوانند هجمهای را که اکنون علیه پوشش و مد ایرانی وجود دارد، کاهش دهند.
«عمادالدین گلاب» عضو انجمن طراحی پارچه و لباس، معتقد است اگر متخصصان داخلی طراحی مد و پوشاک، چراغ سبز دولت را مشاهده کنند، با ورود به این عرصه میتوانند هجمهای را که اکنون علیه پوشش و مد ایرانی وجود دارد، کاهش دهند. او در زمینه طراحی بافت پارچه تخصص دارد و این رشته را در دانشگاههای مختلف تدریس کرده است. عمادالدین گلاب در گفتوگو با تجارت فردا از گستردگی برگزاری شوهای زیرزمینی سخن گفت که به عقیده او روند مد در ایران را مدیریت میکنند.
***
تاکنون دو جشنواره مد و لباس از سوی دولت برگزار شده و تبلیغات بسیاری در این باره صورت گرفته است؛ ظاهراً تعدادی از آن طرحها که مورد تایید دولت و دستگاههای متولی بوده است به تولید انبوه نیز رسیده است؛ این طرحها و طرحهایی که در این جشنواره ارائه شده تا چه حد با نیازهای بازار و طرحهایی که اکنون در بازار طرفدار دارد، همسو بوده است؟
در ابتدا باید ببینیم تعریف مد و لباس در دنیا چیست؟ آنچه در این دو جشنواره عرضه شد، سنخیتی با عنوان مد و لباس نداشت. این جشنوارهها با این گستردگی تبلیغات و هزینه بالا برای نمایش مدلهای مانتو بود و در حد مانتو قابل قبول به نظر میرسید. اما مد و لباس یعنی تمام گرایشهای مربوط به پوشاک. متاسفانه مد و لباس ایران این نیست که نشان داده میشود. مد و لباس ایران بسیار فراتر از بحث مانتو است. برای طراحی مد و طراحی لباس باید به فرهنگها در سطح کشور توجه شود. اینکه چه فرهنگهایی قرار است مخاطب ما باشند با چه بینشها و چه ویژگیهای جامعهشناختی. برخی از طرحهایی که در این جشنواره ارائه شد، به تولید انبوه رسید. اما برای یک قشر و فرهنگ جامعه. من معتقدم، جامعه هدف این
طرحها قشر متوسط جامعه بود. تولیدکنندگان نیز البته تمرکز خود را روی همین قشر معطوف کردهاند و برگزارکنندگان این جشنواره نتوانستند، طراحان و تولیدکنندگان مطرح را جذب کنند.
به چه دلیل دولت نتوانست آنان را جذب کند؟
به این دلیل که مخاطبها فرق میکنند. بسیاری از صاحبان مزونها که لباس و پوشاک برای قشرهای مرفه جامعه طراحی میکنند، حاضر نشدند حتی برای بازدید هم در این جشنوارهها شرکت کنند. این طرح مورد اعتماد واقع نشد به این دلیل که عنوان آن به درستی انتخاب نشده بود. وقتی عبارت مد و لباس برای نمایشگاهی به کار برده میشود، این انتظار ایجاد میشود که وقتی فردی وارد نمایشگاه میشود لباس زنانه، مردانه، بچهگانه، لباس شب، اسپورت و لباس مشاغل را در آن ببیند. اما وقتی، صرفاً مدلهای مانتو و چادر ملی در جشنوارهای به نمایش درمیآید، مشخص است که طراحانی که برای سابقه دیرینه طراحی لباس و پارچه در ایران ارزش قائل هستند، شرکت نمیکنند. در واقع این جشنواره و جشنوارههایی از این دست میتواند، شناسنامه فرهنگ پوشاک ایران باشد. اما آنچه نمایش داده میشود شناسنامه مد و پوشاک ایران نبود. میخواهم بگویم، بحث معرفی و تولید متفاوت است؛ تولید میتواند روی قشری که سهم بیشتری در بازار دارد، سرمایهگذاری کند، مانند قشر متوسط. اما چنین جشنوارههایی برای نمایش دادن و معرفی فرهنگ یک کشور
کافی نیست. غرفههایی که در این نمایشگاه مشاهده میشد، اغلب متعلق به دانشگاهیانی که در رشتههای طراحی لباس تحصیل کرده بودند، از دانشگاه آزادها و دانشگاههای دولتی بودند. جایگاههای دیگر نیز به صاحبان خیاطیها و آموزشگاههای خصوصی اختصاص یافته بود. بدیهی است که اینها نمیتوانند فرهنگسازی کنند.
آیا اصولاً دولت باید در شکلدهی مد یا پوشش دخالت کند؟ البته این دغدغه همواره با دولتمردان ایران بوده است که بتوانند با مداخله در این حوزه، از تهاجم سایر فرهنگها در عرصه مد لباس جلوگیری کنند. در کشورهایی که مهد ترویج مد هستند، دولت چه نقشی دارد؟
بحث مد و پوشاک در هر جامعهای نشانگر فرهنگ و هویت آن کشور است. حال آنکه با طراحی لباس و پوشاک میتوان فرهنگسازی کرد. این گونه نیست که یک ارگان یا مرکز خاصی برای فرهنگسازی ایجاد شود و بتواند در این زمینه موثر واقع شود. برای فرهنگسازی پوشاک یک کشور، باید همه دست به دست هم دهند. دولت هم میتواند موثر باشد. در سالهای اخیر البته دولت حمایتهای خوبی داشته است. اما در کشورهایی که مهد ترویج مد هستند، دولت نیز وارد این عرصه شده است اما به نحوی که سعی میکند، نیاز جامعه خود را تشخیص دهد و در زمینه پوشاک سرمایهگذاری کند. در ایران نیز دولت تا این حد پیش رفته است. اما آنها برای دستیابی به این هدف، مراکزی یا بنیادهایی را ایجاد کرده و از متخصصان، برندها و تولیدیهای باتجربه دعوت به همکاری کردهاند. اگر جشنوارهای برگزار میکنند، برگزارکنندههای آن
طراحاند و مفهوم رنگ سال، مد و لباس را میشناسند. جغرافیای رنگ کشورشان را میدانند. دولت در این کشورها به متخصصان و طراحانش اعتماد کرده و تنها بر آنان نظارت میکند. اما این اعتماد در ایران وجود ندارد. یعنی تا نیمههای راه را رفتهایم و اما هنگامی که نیاز است کار را به متخصصان بسپاریم، پای محدودیتها و ممنوعیتها به میان میآید. در صورتی که در کشور ما طراحان قدری وجود دارند که به کشورهای ایتالیا، انگلستان، ترکیه، ارمنستان و ترکمنستان و بسیاری از کشورهای دیگر طرح میدهند و در صنعت نیز جایگاهشان مشخص است. کسانی که مجلات مد مطرح، طرحهای آنان را منتشر میکنند و به تولید انبوه میرسد. استعدادهای فراوانی داریم که اگر وارد این عرصه شوند، تحول عظیمی در صنعت پوشاک به وجود میآید.
در این صورت چرا باید این ذهنیت وجود داشته باشد که ایرانیها در صنعت مد صاحب سبک نیستند؟ بسیاری از کسانی که اکنون به عنوان تولیدکننده پوشاک معرفی میشوند واردکنندگانی هستند که در گذشته، اقدام به واردات کالایی کردهاند و وقتی بازار آن را مثبت ارزیابی کردند، به تولید این کالا روی آوردهاند...
شاید این رویه تا پنج یا شش سال گذشته وجود داشت. آن هم به دلیل کمبود طرح و هجوم طرحهای خارجی به ایران بود. اما در سالهای اخیر به دلیل تحریمها واردات پوشاک و پارچه دچار مشکل شد، واحدهای تولیدی و پوشاک نیز برای رقابت ناگزیر شدند که به کیفیت و طراحی و رنگ توجه بیشتری نشان دهند. در واقع اگر میخواستند سرپا بمانند باید به این موارد بها میدادند. تولیدیها دیگر به طراحان داخلی اعتماد میکنند و طرح تولید میشود. اما برای آنکه محصول خود را به فروش برساند آن را کالایی خارجی معرفی میکند.
طراحان ایرانی تا چه حد در مدهایی که در جامعه باب میشود، نقش دارند؟
ابتدا باید توضیح دهم که بحث طراح را باید از بحث تولیدکننده جدا کرد. تولیدکننده هیچگاه نمیتواند طراح باشد. طراح کسی است که روی آناتومی اندام، روانشناسی رنگ، جامعهشناسی و جغرافیای پوشاک ایران اشراف دارد.
منظورتان از جغرافیای رنگ چیست؟
مفهوم جغرافیای رنگ را با ذکر یک مثال توضیح میدهم؛ ببینید برای مثال، پوشاکی که طراحان برای شمال کشور طراحی میکنند، ممکن است هرگز در شهرهای مرکزی و کویری کشور خریداری نداشته باشد. تمایل به رنگها در جغرافیای ایران بسیار متفاوت است. بر همین اساس، طیف رنگی پوشاک در استانهای مرکزی مانند یزد و کرمان و زاهدان، عمدتاً کرم، قهوهای، خاکستری و مشکی است. وقتی از مرکز کشور به سوی شمال حرکت کنیم، تنوع رنگ بیشتر میشود و تنوع رنگ پوشاک در پوشش مردم شمال کشور به اوج میرسد. رنگها در جنوب کشور نیز تنوع رنگ شمال کشور را داراست؛ اما لایهای از سوختگی در آن دیده میشود. به این دلیل که رنگ پوست تیرهتری در این منطقه مشاهده میشود و تمایل به رنگهای گرم در این مناطق بیشتر است. یا در شیراز رنگها به صورت پخته و طبیعیتر مشاهده میشود. جالب اینکه این تمایل مربوط به ویژگیهای ذاتی ساکنان این مناطق است و به هیچ ترتیبی نمیتوان آن را تغییر داد. بنابراین بحث طراحی، بحث کاملاً تخصصی است و یک طراح علاوه بر روانشناسی رنگ باید روی شناخت بافت پارچه، مکانیسم تولید پارچه و جنسیتشناسی
طرحها نیز تسلط داشته باشد.
یعنی تنوع بالای رنگ پوشاک مردم تهران نیز ذاتی است؟
این پرسش نیز به جامعهشناسی رنگها و طرحها بازمیگردد. به دلیل پایتخت بودن و مهاجرپذیری تهران، افراد بسیاری از اقشار و اقوام سراسر کشور در آن سکنی گزیدهاند یا در حال رفت و آمد هستند. البته این ویژگی تنها مختص تهران نیست و اغلب پایتختها چنین وضعیتی دارند و نمیتوان برای آن طیف رنگی تعیین کرد. این وضعیت در شهرهای مذهبی نیز دیده میشود.
معمولاً در سایر کشورها که صنعت فشن در وضعیت پیشرفتهای قرار دارد و برنامهریزی دقیقی در این زمینه صورت میگیرد، طرحها از شش ماه قبل به نمایش درمیآید و این امکان برای تولیدکنندگان فراهم است که محصول خود را به موقع تولید کنند و در ابتدای فصل آن را به بازار عرضه کنند. صنعت مد در ایران چه وضعیتی دارد؟
در تمام کشورهایی که برای صنعت پوشاک ارزش قائل هستند و نیز به نوع پوشش مردم احترام میگذارند، این برنامهریزی وجود دارد. حتی در کشور ترکیه. یکی از دلایل اصلی رونق صنعت پوشاک در ترکیه محترم شمردن صنعت پوشاک است. اینکه به طراحان اعتماد کرده و فضا را برای ارائه طرحهایشان باز کردهاند. اما طراحان ایرانی اجازه ارائه طرحهایشان را ندارند. به طوری که آنچه اکنون در ایران به عنوان مد فصل مشاهده میشود، محصول فعالیتهای زیرزمینی طراحان است. دولتها این امکان را برای طراحان ایجاد کنند که بتوانند طرح خود را ارائه کنند تا تولیدکنندگان آن را ببینند، و از پنج، شش ماه قبل میتوانند برای فرهنگسازی مد فصل بعد برنامهریزی کنند. اما ما نمیتوانیم طرح ارائه کنیم. طراحان ما معمولاً طرحهایشان را باید در پوشه به
تولیدیها نشان دهند تا بلکه یکی از تولیدیها آن را بپسندد. به بیان دیگر، طراحان مورد احترام واقع نمیشوند. در صورتی که طرح قلب تپنده یک واحد تولید پوشاک است. البته بدیهی است که طراحان نیز باید طرحهایی منطبق با اصول عرفی و شرعی کشور ارائه کنند. وقتی طرحی ارائه میشود، باید توسط یک مانکن زنده به نمایش درآید؛ در غیر این صورت نمیتوان خوب یا بد بودن طرح را تشخیص داد. اما متاسفانه تاکنون هیچ مجوزی برای برگزاری شو زنده صادر نشده است. حتی طراحان حاضرند شوهای زنده تنها برای پوشاک مردانه برگزار شود. هرچند پوشاک زنانه نیز اکنون به وسیله شوهای زیرزمینی به نمایش درمیآید.
نتیجه این شوهای زیرزمینی هم احتمالاً این است که پوشاکی مانند ساپورت به بازار عرضه میشود و بخشی از جامعه آن را نمیپسندد و درصدد برخورد با آن برمیآید.
بله، همینطور است. شوهای زیرزمینی اکنون بسیار گسترده برگزار میشود. این شوها در حال حاضر مد ایران و فرهنگ پوشش ایران را مدیریت میکنند و این برای آینده فرهنگ کشور خطرناک است. در صورتی که دولت به راحتی میتواند این مقوله را با برطرف کردن بخشی از محدودیتها مدیریت کند. لباسی مانند ساپورت در ابتدا از ترکیه وارد ایران شد و به عنوان پوششی مکمل لباسهای شب مورد استفاده قرار میگرفت؛ در حالی که امروز به عنوان پوششی مجزا مورد استفاده قرار میگیرد. من فکر میکنم، مد شدن ساپورت نیز به دلیل حساسیتهایی بود که روی این نوع پوشش به وجود آمد. اگرنه مانند سایر مدها پس از چند ماه از بازار رخت برمیبست. با تشدید واکنشهای مختلف به ساپورت، نبض بازار تحریک شد. بازار نیز کالایی را عرضه میکند که تقاضا برای آن وجود داشته باشد. ساپورت در ایران تولید نمیشد، اما در حال حاضر حتی پارچههای ساپورت را در بازار تهران میفروشند و واحدهای تولیدی کوچک و حتی زنان
خانهدار در جنوب شهر برای دوخت ساپورت سفارش میگیرند. عدهای برای تولید ساپورت سرمایهگذاری کردهاند.
میخواهم بگویم، ترویج برخی از مدها نیز توسط کسانی صورت میگیرد که تخصصی در این زمینه ندارند. در صورتی که هستند طراحانی که وارد این عرصه شوند و با حمایت دولت میتوانند هجمهای را که اکنون علیه پوشش و مد ایرانی وجود دارد کمرنگ کنند.
دیدگاه تان را بنویسید