تاریخ انتشار:
تبارشناسی جنبش ضدتحریم از اقتصاد تا سیاست
موج مدنی
«نه به تحریم» بسیار پیشتر از آنکه حسن روحانی بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند و در روزهایی که بدنه اقتصادی سیاسی و اجتماعی کشور، «جانسختی» مقاومت در برابر تحریمها را به زیر ذرهبین برده بود و از مباداهای شکستن بدنه جامعه در زیر بار آن سخن میگفت، به آرامی شکل گرفت.
«نه به تحریم» بسیار پیشتر از آنکه حسن روحانی بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند و در روزهایی که بدنه اقتصادی سیاسی و اجتماعی کشور، «جانسختی» مقاومت در برابر تحریمها را به زیر ذرهبین برده بود و از مباداهای شکستن بدنه جامعه در زیر بار آن سخن میگفت، به آرامی شکل گرفت. بسیاری گفتند ته نشین شده همان گفتوگوی تمدنهایی که محمد خاتمی 20 سال پیش به آن شکل داد، این بار از سوی بدنه جامعه از طریق یک جنبش مدنی غیردولتی، میخواهد شکل بگیرد. به آرامی این جریان فکری شکل گرفت؛ چکشکاری شد و حال در چهارمین ماه شکلگیریاش، خیلیها به جدی بودنش ایمان آوردهاند. میگویند هدف منافع ملی است و ایجاد یک «خواست ملی و فرادولتی» نهتنها در ایران بلکه در جامعه جهانی است: «برای پایان دادن به تحریمهایی که هدفشان تحت فشار قرار دادن ملت ایران است». از روزنامهنگاران تا فعالان سیاسی، اقتصادی، حقوقی، بسیاری به حمایتش آمدند؛ ابتکارش را رسانههای اقتصادی دادند اما به سرعت در افکار عمومی جای خود را پیدا کرد. شاید برای نخستین بار در طی سالهای اخیر است که یک حرکت مدنی و غیردولتی در راستای یک خواست فراجناحی و در قامت ملی، در حال شکل گرفتن
است. آن هم در شرایطی که با رویکرد منفی دولت قبل نسبت به نهادهای غیردولتی و NGOها بسیاری در ابتدا این تصور را میکردند که به دلیل نبود ساختارهای لازم برای شکلگیری، عملاً «نه به تحریم» نمیتواند به صورت یک جنبش مدنی فراگیر، آنچنان توسعه یابد که صدایش فراتر از مرزهای ایران به گوش سیاستمداران بینالمللی و حتی ملتهایی که دولتهایشان در تحریم ایران نقش داشتهاند، برسد. در تبارشناسی جریانهای شکلگرفته در راهاندازی این حرکت باید سه رویکرد سیاسی و اقتصادی و مدنی را از هم متمایز کرد. در ابتدا کلید این بحث از سوی روزنامه «دنیای اقتصاد» در روزهای ابتدایی تیرماه امسال خورد. دو هفته پس از رای به حسن روحانی برای سکانداری دولت؛ این روزنامه در سرمقالهای از سوی آقای غنینژاد افکار عمومی را به توجه به این مساله فراخواند که میتوانیم در یک فراخوان عمومی، به اعتراض جهانی به تحریمها علیه ایران بپردازیم. او تشکیل یک کمپین فراگیر را پیشنهاد کرد. تجارت فردا هم در اواخر تیرماه یک میزگرد با حضور دکتر غنینژاد و دکتر بهکیش تشکیل داد و این سوال را مطرح کرد که آیا پیشنهاد دکتر غنینژاد قابلیت اجرایی شدن را داراست و آیا میتوان از
بدنه اجتماعی به عنوان یک ابزار قوی فشار بر کشورهای تحریمکننده از جمله آمریکا استفاده کرد؟ طرح سوالی که بازتابهای بینالمللی زیادی پیدا کرد. طرحی که دو اقتصاددان مطرحش کردند، به سرعت از سوی چهرههای ارشد سیاسی اصلاحطلب مورد استقبال قرار گرفت. محمد خاتمی و عارف، طرح این موضوع را برای کمک به دولت جدید مفید ارزیابی کردند و پشتوانه مردمی را برای چانهزنی دیپلماتیک دولت بسیار مفید دانستند. تئوریسینهای اصلاحطلب هم جذب این طرح شدند. سعید حجاریان و صادق زیباکلام پیش از همه به این جمع پیوستند و آن را برای پیشبرد اهداف ملی برای مقابله با تحریمها مفید دانستند. این موج پس از آن از طرف حقوقدانهایی مانند نعمت احمدی و بهمنیقاجار، استادان روابط بینالملل مانند هرمیداسباوند و دکتر محمدعلی دهقان ادامه یافت. همگی دست همیاری دراز کردند تا شاید بتوان برای این ایده، افکار عمومی را به تحریک و همراهی سوق داد.
نظرات مهمان
موسی غنینژاد اقتصاددان
از فعالان جامعه مدنی دعوت میکنم به این کمپین بپیوندند. بهعنوان یک فعال جامعه مدنی، اهل قلم، روزنامهنگار و نویسنده اقتصادی از جامعه مدنی، نویسندگان و حتی هنرمندان دعوت میکنم تا به تحریمهای اقتصادی علیه ایران اعتراض کنند. اگر هدف کشورهای تحریمکننده این است که جلوی گسترش سلاحهای هستهای و خطر احتمالی جنگ را بگیرند نباید از روش تحریم که عملی خصومتآمیز است استفاده کنند. در واقع راه صلحآمیز برای بهبود روابط ملتها گسترش تجارت آزاد است.
تجارت آزاد بارزترین مصداق جامعه مدنی است، یعنی انسانهایی که آزادانه و داوطلبانه با هم در ارتباط هستند. این دولتها هستند که با مداخله در روند تجارت جامعه مدنی را زیر پا میگذارند و مانع ارتباط آزادانه آنها با یکدیگر میشوند.
سعید لیلاز، اقتصاددان
کمپین باید از سوی افرادی حمایت و هدایت شود که خارج از دولت قرار دارند. این کمپین یک NGO موقتی است و قاعدتاً باید کسانی مدیریت آن را بر عهده بگیرند که مرجع مردم و مورد وثوق و رجوع مردم باشند. بعد از انتخابات فرصت مناسبی برای ایجاد جنبش ضدتحریم در کشور ایجاد شده است. چهرههای مورد وثوق مردم میتوانند به هدایت و حمایت این جنبش بپردازند تا از مشروعیت بیشتری برخوردار شود.
چهرههای سیاسی خارج از دولت که پایگاه مردمی دارند، مراجع تقلید، ورزشکاران و هنرمندان میتوانند در پیشانی این جنبش قرار بگیرند. این جنبش میتواند این تلقی را که ایران عنصری خطرناک برای جهان است از میان بردارد و آمریکا را که در راستای تحریم ایران موفق شده کشورهای دیگر را با این تلقی همراه کند، در این مسیر با مشکل مواجه سازد.
بهکیش، اقتصاددان
این ایده در ذهن کارشناسان مرتب میچرخید، تا اینکه فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات 24 خرداد تغییر کرد. یک روز آقای علی میرزاخانی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد به من زنگ زد و گفت: آیا وقت آن نرسیده است که این حرکت (جنبش مدنی ضدتحریم) را آغاز کنیم؟ من گفتم الان مناسب است. آقای میرزاخانی همین تلفن را به آقای دکتر غنینژاد هم زده بود. ما بدون اینکه هماهنگی انجام بدهیم، به یک نتیجه یکسان رسیدیم. گام شروع کار را آقای دکتر غنینژاد با انتشار سرمقالهای با تاکید بر ضرورت این کار برداشت. در واقع روزنامه دنیای اقتصاد بانی این کار شد. ما بدون اینکه هماهنگی انجام بدهیم، به یک نتیجه یکسان رسیدیم. شاید سوال شما این باشد که حالا حرفتان چیست؟ حرف ما این است که باید حداقل از دو بعد به مساله تحریمها نگاه کنیم؛ از بعد انسانی و جامعه مدنی.
محمدرضا عارف، فعال سیاسی
تاثیرگذاری دیپلماسی غیرسیاسی نباید کمتر از دیپلماسی سیاسی باشد. بخشهایی از غرب شناخت عمیق و واقعی از ایران و فرهنگ ایرانی ندارند. غربیها به دلیل عدم شناخت از فرهنگ ایرانی ذهنیت منفی نسبت به ما در رسانههای خود ایجاد کردهاند. راهکار مقابله با جوسازیهای رسانههای غربی علیه فناوری صلحآمیز هستهای، «حرکت فرهنگی» است. باید نشان داد که ایران کشور قلدری نیست بلکه ما یک جامعه فرهنگی هستیم و میخواهیم با دنیا در صلح و آرامش زندگی کنیم. نقش سازمانهای مردمنهاد در تعاملات بین کشورها مهم است و تشکلهای همسوی مردمی باید در غرب و ایران یکدیگر را شناسایی و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و از این رو، نقش ایرانیان خارج از کشور بسیار تاثیرگذار و مهم است. بهتر است اتاق فکری تشکیل شود و در چارچوبهای تعریفشده نظام و رعایت ارزشها و راهبردهای کشور با نهادهای غیردولتی صلحطلب دیگر کشورها برای اهداف بلندمدت تعامل داشته باشیم.
سعید حجاریان، تئوریسین سیاسی
هماکنون مشکل آقای روحانی هم در داخل و هم در خارج با تندروهاست. تندروهای داخلی و خارجی برای هر کسی که بخواهد برای بهبود روابط ایران در سطح بینالمللی کاری انجام دهد؛ مانع ایجاد میکنند. اهمیت این مساله اینجاست که مردم از اعمال تحریمها شدیداً آسیب میبینند. مگر وطن، جز مردمش معنای دیگری دارد که این به اصطلاح وطنپرستان اینگونه علیه مردم خود اقدام میکنند؟ روشنفکران باید این وضعیت را گزارش کنند، هم به داخلیها و هم به خارجیها. مثلاً جامعه پزشکان باید درباره آثار سوء تغذیه در ایران آماری را به صورت استان به استان ارائه دهند تا عمق این وضعیت مشخص شود. درباره دارو نیز باید همین کار انجام شود. البته نهتنها در داخل کشور بلکه لازم است این مساله به اطلاع نهادهای بینالمللی نیز برسد تا به تصویب و اعمال تحریمهایشان علیه کشور ما پایان دهند. باید اوباما و کنگره آمریکا این مسائل را بدانند. کمپینهای مختلف میتوانند این کار را بر عهده گیرند.
عباس عبدی، کنشگر سیاسی
با شرایطی که برای ایران، با عملکرد آقای احمدینژاد ایجاد شده، روحانی کار سختی را پیش رو دارد و به این سهولت نیست. تحریمها وقتی که به وجود میآید یک رویه میشود و رویهها را به این سهولت نمیتوان تغییر داد. بنابراین همین که این روند تغییر کند به نظر من مثبت است و آقای روحانی این پتانسیل را دارد و فکر میکنم مجموعه نیروهای دیگر هم از ایشان حمایت کنند. آقای روحانی باید مبتنی بر قدرت حرف بزند. باید دید مولفههای قدرت چیست. یکی همان حمایت مردمی است. یعنی اگر کسی صدها میلیارد دلار برای ایران سرمایهگذاری میکرد آنقدر نمیتوانست جایگاه ایران را در قدرت جهانی بهبود ببخشد که یک انتخابات به این سادگی، جایگاهمان را بالا برد.
نظرات مهمان
موسی غنینژاد اقتصاددان
از فعالان جامعه مدنی دعوت میکنم به این کمپین بپیوندند. بهعنوان یک فعال جامعه مدنی، اهل قلم، روزنامهنگار و نویسنده اقتصادی از جامعه مدنی، نویسندگان و حتی هنرمندان دعوت میکنم تا به تحریمهای اقتصادی علیه ایران اعتراض کنند. اگر هدف کشورهای تحریمکننده این است که جلوی گسترش سلاحهای هستهای و خطر احتمالی جنگ را بگیرند نباید از روش تحریم که عملی خصومتآمیز است استفاده کنند. در واقع راه صلحآمیز برای بهبود روابط ملتها گسترش تجارت آزاد است.
تجارت آزاد بارزترین مصداق جامعه مدنی است، یعنی انسانهایی که آزادانه و داوطلبانه با هم در ارتباط هستند. این دولتها هستند که با مداخله در روند تجارت جامعه مدنی را زیر پا میگذارند و مانع ارتباط آزادانه آنها با یکدیگر میشوند.
سعید لیلاز، اقتصاددان
کمپین باید از سوی افرادی حمایت و هدایت شود که خارج از دولت قرار دارند. این کمپین یک NGO موقتی است و قاعدتاً باید کسانی مدیریت آن را بر عهده بگیرند که مرجع مردم و مورد وثوق و رجوع مردم باشند. بعد از انتخابات فرصت مناسبی برای ایجاد جنبش ضدتحریم در کشور ایجاد شده است. چهرههای مورد وثوق مردم میتوانند به هدایت و حمایت این جنبش بپردازند تا از مشروعیت بیشتری برخوردار شود.
چهرههای سیاسی خارج از دولت که پایگاه مردمی دارند، مراجع تقلید، ورزشکاران و هنرمندان میتوانند در پیشانی این جنبش قرار بگیرند. این جنبش میتواند این تلقی را که ایران عنصری خطرناک برای جهان است از میان بردارد و آمریکا را که در راستای تحریم ایران موفق شده کشورهای دیگر را با این تلقی همراه کند، در این مسیر با مشکل مواجه سازد.
بهکیش، اقتصاددان
این ایده در ذهن کارشناسان مرتب میچرخید، تا اینکه فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات 24 خرداد تغییر کرد. یک روز آقای علی میرزاخانی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد به من زنگ زد و گفت: آیا وقت آن نرسیده است که این حرکت (جنبش مدنی ضدتحریم) را آغاز کنیم؟ من گفتم الان مناسب است. آقای میرزاخانی همین تلفن را به آقای دکتر غنینژاد هم زده بود. ما بدون اینکه هماهنگی انجام بدهیم، به یک نتیجه یکسان رسیدیم. گام شروع کار را آقای دکتر غنینژاد با انتشار سرمقالهای با تاکید بر ضرورت این کار برداشت. در واقع روزنامه دنیای اقتصاد بانی این کار شد. ما بدون اینکه هماهنگی انجام بدهیم، به یک نتیجه یکسان رسیدیم. شاید سوال شما این باشد که حالا حرفتان چیست؟ حرف ما این است که باید حداقل از دو بعد به مساله تحریمها نگاه کنیم؛ از بعد انسانی و جامعه مدنی.
محمدرضا عارف، فعال سیاسی
تاثیرگذاری دیپلماسی غیرسیاسی نباید کمتر از دیپلماسی سیاسی باشد. بخشهایی از غرب شناخت عمیق و واقعی از ایران و فرهنگ ایرانی ندارند. غربیها به دلیل عدم شناخت از فرهنگ ایرانی ذهنیت منفی نسبت به ما در رسانههای خود ایجاد کردهاند. راهکار مقابله با جوسازیهای رسانههای غربی علیه فناوری صلحآمیز هستهای، «حرکت فرهنگی» است. باید نشان داد که ایران کشور قلدری نیست بلکه ما یک جامعه فرهنگی هستیم و میخواهیم با دنیا در صلح و آرامش زندگی کنیم. نقش سازمانهای مردمنهاد در تعاملات بین کشورها مهم است و تشکلهای همسوی مردمی باید در غرب و ایران یکدیگر را شناسایی و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و از این رو، نقش ایرانیان خارج از کشور بسیار تاثیرگذار و مهم است. بهتر است اتاق فکری تشکیل شود و در چارچوبهای تعریفشده نظام و رعایت ارزشها و راهبردهای کشور با نهادهای غیردولتی صلحطلب دیگر کشورها برای اهداف بلندمدت تعامل داشته باشیم.
سعید حجاریان، تئوریسین سیاسی
هماکنون مشکل آقای روحانی هم در داخل و هم در خارج با تندروهاست. تندروهای داخلی و خارجی برای هر کسی که بخواهد برای بهبود روابط ایران در سطح بینالمللی کاری انجام دهد؛ مانع ایجاد میکنند. اهمیت این مساله اینجاست که مردم از اعمال تحریمها شدیداً آسیب میبینند. مگر وطن، جز مردمش معنای دیگری دارد که این به اصطلاح وطنپرستان اینگونه علیه مردم خود اقدام میکنند؟ روشنفکران باید این وضعیت را گزارش کنند، هم به داخلیها و هم به خارجیها. مثلاً جامعه پزشکان باید درباره آثار سوء تغذیه در ایران آماری را به صورت استان به استان ارائه دهند تا عمق این وضعیت مشخص شود. درباره دارو نیز باید همین کار انجام شود. البته نهتنها در داخل کشور بلکه لازم است این مساله به اطلاع نهادهای بینالمللی نیز برسد تا به تصویب و اعمال تحریمهایشان علیه کشور ما پایان دهند. باید اوباما و کنگره آمریکا این مسائل را بدانند. کمپینهای مختلف میتوانند این کار را بر عهده گیرند.
عباس عبدی، کنشگر سیاسی
با شرایطی که برای ایران، با عملکرد آقای احمدینژاد ایجاد شده، روحانی کار سختی را پیش رو دارد و به این سهولت نیست. تحریمها وقتی که به وجود میآید یک رویه میشود و رویهها را به این سهولت نمیتوان تغییر داد. بنابراین همین که این روند تغییر کند به نظر من مثبت است و آقای روحانی این پتانسیل را دارد و فکر میکنم مجموعه نیروهای دیگر هم از ایشان حمایت کنند. آقای روحانی باید مبتنی بر قدرت حرف بزند. باید دید مولفههای قدرت چیست. یکی همان حمایت مردمی است. یعنی اگر کسی صدها میلیارد دلار برای ایران سرمایهگذاری میکرد آنقدر نمیتوانست جایگاه ایران را در قدرت جهانی بهبود ببخشد که یک انتخابات به این سادگی، جایگاهمان را بالا برد.
دیدگاه تان را بنویسید