تاریخ انتشار:
مسوولانی که گرفتار شایعه ثروت شدهاند
دام ثروت و دامن وزرا
احتمالاً همه ما این تجربه را داریم؛ تجربه مواجهه با مال و اموالی که مالک آن هاشمیها هستند. زمانی در هر شهری، اگر یک برج بزرگ، یک ویلای زیبا، کارخانهای عظیم یا فروشگاهی مجهز ساخته میشد برخی آن را به خانواده هاشمیرفسنجانی و یکی از پسران یا دخترانش نسبت میدادند.
احتمالاً همه ما این تجربه را داریم؛ تجربه مواجهه با مال و اموالی که مالک آن هاشمیها هستند. زمانی در هر شهری، اگر یک برج بزرگ، یک ویلای زیبا، کارخانهای عظیم یا فروشگاهی مجهز ساخته میشد برخی آن را به خانواده هاشمیرفسنجانی و یکی از پسران یا دخترانش نسبت میدادند. (معمولاً برای بالا بردن قیمت آن) این شایعات تمامی نداشت و شاید همین تبلیغات منفی در رقابت انتخاباتی هاشمی با احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ بیتاثیر نبود و مردم ترجیح دادند در مقابل دارا (آنچه تصور میشود) به ندار روی خوش نشان دهند.
ثروتمند بودن در ایران هیچگاه مورد تشویق نبوده و این روند در حالی تاریخ کشور را ساخته که در بسیاری از مناطق دیگر دنیا همواره داشتن ثروت باعث افتخار بوده است؛ آنجا ثروتمندان تلاش کرده بودند؛ کارآفرینی کرده بودند و ثروت بهدست آورده بودند. سرمایهداری در غرب، هرگز در ذات خود مورد تقبیح نبوده است. به هر حال ماجرا این است که برخی کارشناسان معتقدند «ثروتستیزی» در ایران سابقه تاریخی و اجتماعی دارد. دور زمانی است که مردم، سرمایهداران را جدا از خود و از ما بهتران میدانند؛ این سرمایهستیزی همچنان در جامعه ایرانی رواج دارد و مردم، ثروتمندان را «کلاهبردار»، «مالمردمخور»، «وابسته به مراکز بالای قدرت» و حتی «دزد» میدانند. بهروز فروتن، صنعتگر ایرانی به خوبی این شرایط را توصیف میکند. او میگوید: «سرمایهداری در ایران گناهی نابخشودنی شده است. اینکه مردم نگاه مطلوب و خوشبینانهای به فعالان اقتصادی ندارند، داستان امروز و دیروز و ۵۰ سال گذشته نیست؛ بلکه یک بار فرهنگی است که از زمان داستان ارباب و رعیتی و فئودالیسم در این کشور تاکنون وجود داشته
است. در قدیم، اربابان و مالکان برای قدرتنمایی، رعیتها و کشاورزان را زجر میدادند و اذیت میکردند و همان مساله در فرهنگ ایران ریشه دوانده است.»
این عادت اجتماعی- تاریخی پس از انقلاب اسلامی، خودش را در رده افراد دولتی هم نشان داده است؛ از همین رو در هر دولتی که وزیری ثروتمند وجود داشته است، طیفهای مختلف اجتماع شروع به انتقاد از آنها کردهاند. حالا در دولت حسن روحانی نیز این انتقادها همواره شنیده میشود و گاه اوج هم میگیرد. کلید این شکوه و شکایات هم از جایی زده شد که برخی مسوولان در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر شدند و اعلام کردند که از دریافت یارانه انصراف میدهند تا این پول در بخشهای تولیدی سرمایهگذاری شود. این رفتار که از نظر خود دولتیها جنبه تبلیغاتی داشت، به سرعت از سوی گروههای منتقد دولت به آتویی علیه خودشان تبدیل شد. منتقدان به سرعت اعلام کردند در چنین شرایطی این سوال مطرح است که برخی از مسوولان که داراییهای غیرمتعارف با زندگی یک مسوول دارند چگونه به این ثروت رسیدهاند و چرا قانونی همهجانبه و ضابطی مقتدر برای رسیدگی به این امر وجود ندارد؟ آنها نیل به روحیه اسراف و تبذیر، تجملگرایی و رفاهگرایی را میان برخی از مسوولان و یاران روحانی عاملی میدانند که باعث دوری از مشکلات مردم و
ندانستن درد محرومیتهای آنها میشود.
در واقع بعد از ۳۵ سال هنوز طرح رسیدگی به اموال مسوولان به شکل قانون درنیامده است و حدود یک دهه است که میان مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام دست به دست میشود. این طرح که در مجلس هفتم از «صیانت جامعه در برابر مفاسد اقتصادی» به طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسوولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران» تغییر نام داد سرانجام سال ۱۳۸۶ در صحن مجلس رای آورد و به شورای نگهبان رفت، این شورا بر بندهایی از آن ایراد وارد کرد. از نظر آنها این بندها مطابق با اصل ۱۴۲ قانون اساسی نبود و به مجلس مرجوع شد. این طرح بعد از این مورد بازبینی قرار گرفت و دوباره به شورای نگهبان رفت اما دیگر بار شورای نگهبان آن را پس فرستاد؛ اینبار -مقارن با مجلس هشتم- نمایندگان بر مصوبات خود اصرار کردند و آن را برای تعیین تکلیف به مجمع تشخیص مصلحت سپردند. به تازگی رسیدگی به این مصوبه در مجمع تشخیص آغاز شده است.
وزرای ثروتمند
محمدرضا نعمتزاده
وزیر صنعت، معدن و تجارت/ دولت روحانی
وزیر صنعت، معدن و تجارت/ دولت روحانی
نعمتزاده پیش از انتخاب شدن به عنوان وزیر صنعت دولت یازدهم ایران، به عنوان عضو هیات مدیره، در برخی شرکتهای خصوصی فعالیت داشته است. شرکتهایی که اغلب در حوزه صنعت نفت مشغول به کارند. مخالفان او معتقدند درآمدی که او از حضور در این شرکتها کسب کرده، او را به یکی از ثروتمندترین مردان کابینه دولت یازدهم بدل کرده است. نعمتزاده وزیر صنایع دولت هاشمیرفسنجانی، معاون وزارت نفت در امور پتروشیمی در کابینه خاتمی و معاون وزارت نفت در امور پخش و پالایش در کابینه احمدینژاد بوده است. او در دولت احمدینژاد همچنین مشاور ویژه وزیر نفت بود که پس از مصاحبه با روزنامه اعتماد و انتقاد از عملکرد احمدینژاد و متفاوت دانستن وی با رجایی، بلافاصله از این سمت برکنار شد.
نخستین انتقادها به کابینه روحانی تا آنجا پیش رفت که روزهای آخر دیماه سال گذشته رئیسجمهوری توضیح داد هیچکدام از وزرای دولت در هیات مدیره شرکتهای خصوصی حضور ندارند؛ خبرگزاری فارس تنها چند روز بعد، گزارشی را با عنوان «کدام وزیر رکورددار عضویت در هیات مدیره شرکتهای خصوصی است؟» بر خروجی خود قرار داد. دادههای این گزارش، نام ۱۲ شرکت خصوصی را ثبت کرده بودکه ادعا میکرد وزیر صنعت عضو هیات مدیره آنهاست.
روابط عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت پس از انتشار این گزارش با ارسال توضیحاتی تاکید کرد که نعمتزاده از عضویت در هیات مدیره این شرکتها برای تصدی پست دولتی استعفا داده است. با این حال به اعتقاد خبرگزاری فارس مشخص نیست که آیا نعمتزاده تنها از عضویت در هیات مدیره این شرکتها استعفا داده یا سهام شرکتهای خود را نیز واگذار کرده است؟ سایت «الف» هم در همین مدت به فارس پیوست و نوشت: آقای نعمتزاده در سه دهه گذشته به عنوان وزیر، معاون وزیر یا مدیر ارشد، مسوولیت دولتی داشته و تقریباً فقط در چهار سال دوم دولت احمدینژاد مسوولیت دولتی بر عهدهاش نبوده است. آنچه از ظواهر امر برمیآید، ورود جدی و صریح آقای نعمتزاده به بخش خصوصی و از جمله تاسیس شرکتهای مختلف در بخش پتروشیمی توسط او و نزدیکانش در چهار سال گذشته صورت گرفته و احتمالاً بخش عمدهای از ثروت وی مربوط به همین چهار سال است؛ چون فرض بر این است که یک مقام مسوول دولت -به عنوان مثال وزیر صنایع یا مدیرعامل پتروشیمی- که سیاستگذار دولتی است، خود در قامت یک فعال بخش خصوصی در همان عرصه ظاهر نمیشود. «الف» مطرح کرده
بود که اکنون بدون هیچ قضاوتی درباره شیوه فعالیت اقتصادی وزیر ۶۸ساله صنعت، معدن و تجارت در بخش خصوصی، این سوال جدی اذهان صاحبنظران اقتصادی را به خود مشغول کرده است که آیا در چهار سال فعالیت در بخش خصوصی بدون بهرهگیری از رانت، دستیابی به ثروت منتسب به آقای نعمتزاده امکانپذیر است یا خیر؟ درواقع تلاش مستمر و بیوقفه آنها بر این است که نعمتزاده را به عنوان فردی ثروتمند که از رانت بهره برده است معرفی کنند.
سیدحسن قاضیزاده هاشمی
وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی/ دولت روحانی
وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی/ دولت روحانی
«بیمارستان تخصصی چشمپزشکی نور»؛ بیمارستانی با امکانات ویژه، خاص و مشتریانی خاصتر؛ وزیر بهداشت، ریاست این بیمارستان میلیاردی را بر عهده دارد؛ البته این تنها تجارت او نیست. گفته میشود هاشمی در زمینههای دیگر اقتصادی هم سرمایهگذاری کرده است و یکی از ثروتمندترین پزشکان ایرانی محسوب میشود. موسسهای خیریه با نام موسسه نورآوران سلامت نام یکی دیگر از داراییهای اوست. موسسهای که هر چند وقت یکبار، با تجهیزات کامل و به همراه تعدادی از چشمپزشکان مجرب، به مناطق محروم و دورافتاده کشور میروند و نسبت به درمان بیماریهای چشم مردم این قبیل مناطق اقدام میکنند. البته گفته میشود این کاروان سلامت، به درمانهای دندانپزشکی مردم مناطق محروم نیز میپردازند. به هر حال دارایی وزیر بهداشت و درمان دولت یازدهم، از همان ابتدای معرفیاش به عنوان وزیر و در جلسه رای اعتماد بسیار حاشیهساز شد؛ در همان جلسات زمزمههای داراییهای او بلند به گوش رسید.
همان زمان قاضیپور، عضو کمیسیون صنایع مجلس، حتی به وزیر بهداشت پیشنهاد کرد تا لیست اموال خود را ارائه دهد و گفت: «به مسائل شخصی آقای هاشمی کاری ندارم؛ به من گفتند در زمان جنگ کارهای خوبی انجام دادهاید و من هرچند مسائلی دارم که بگویم اما به احترام نمایندگان مشهد که همکاران من هستند چیزی نمیگویم. شایعاتی هست که نمیگویم اما میخواهم لیست اموالتان را ارائه دهید و توضیح دهید که خمس و مالیات آنها رعایت شده یا نه، تا جواب بعضی از ما داده شود.» در چنین شرایطی کریمیقدوسی هم در صحن علنی مجلس در این مورد گفت: «امام تاکید کردند که کسانی تا آخر پای ما خواهند ایستاد که طعم فقر را چشیده باشند، حال وزرایی که ثروت آنها بالای هزار میلیارد تومان است و ثروت یک وزیر به تنهایی برابری میکند با ثروت کل کابینه دهم، چگونه میتوانند سراغ اقتصاد مقاومتی بروند.» در همین حال و احوال رسانههای نزدیک به جناح راست، بسیار در مورد قاضیزادههاشمی و ثروتش گفتهاند. باشگاه خبرنگاران جوان، عکسی از او کنار خودرو شخصیاش منتشر کرد و تیتر زد: «وزیر بهداشت چه ماشینی سوار میشود؟» در
نهایت کار به جایی کشید که خود حسن قاضیزادههاشمی در روزهای نخست سال، در مورد ثروتمند بودنش گفت: «به نظرم وزیر پولدار خوب است؛ چون وقتی پولدار باشد، خودش را وقف میکند و به هیچچیز دیگری فکر نمیکند. در ضمن شائبهای هم به وجود نمیآید که او میخواهد از این فرصت برای خودش، خانواده و نزدیکانش استفاده کند. وزیر پولدار بخشنده است، با دید وسیعتری نگاه میکند و در ایجاد فرصت برای دیگران، سخاوتمند است.» وزیر بهداشت معتقد است کسی که هنرمند است، از یک مرحله به بعد دیگر پول برایش مهم نیست و بیشتر به دنبال عرضه هنرش است. بهویژه اگر این هنر در ارتباط با نجات جان مردم باشد. من همین الان هم کار چشمپزشکی را کنار نگذاشتهام، ولی سالهاست دیگر نیازی به پول آن ندارم و این اتفاق مربوط به چند ماه اخیر نیست. من سالهاست دیگر به این پولها نیاز ندارم، چون سبک زندگیام همان سبک قدیم پدر و مادرم است و اهل ولخرجی و تجملات نیستم.
صادق محصولی
وزیر کشور/ دولت نهم؛ وزیر رفاه/ دولت دهم
وزیر کشور/ دولت نهم؛ وزیر رفاه/ دولت دهم
گفته میشود ثروتمندترین مرد کابینه احمدینژاد بوده است. ثروتش به ستارهها میرسد و میگویند ۱۶۰ میلیارد تومان سرمایهاش در سال ۲۰۰۵ بوده است. پایگاه خبری «فرانت لاین» این خبر را اعلام کرده بود. محصولی گل سرسبد و یار غار محمود احمدینژاد است. او رئیس ستاد انتخاباتی احمدینژاد در نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود. «روحالله حسینیان» از حامیان محصولی در مجلس هشتم زمانی، در پاسخ به سوالی مبنی بر احتمال استفاده از پول محصولی به نفع تبلیغات انتخاباتی احمدینژاد گفت: «اصولگرایان باید یک نفر پولدار داشته باشند تا از آنها حمایت کند تا بتوانند رای بیاورند.» ثروت محصولی در جلسه رای اعتماد به او برای تصدی پست وزارت نفت آنقدر با مخالفت نمایندگان روبهرو شد که او در نهایت مجبور به انصراف شد. همان زمان شایعاتی از سوی سایت خبری «تابناک» مطرح شد که محصولی ثروت خود را که حدود ۱۶۰میلیارد تومان اعلام کرده است در ۱۰ سال و از راه ساختوساز مسکن به دست آورده است. اما محصولی این رقم را تکذیب کرد. پیش از آن در سال ۱۳۸۴ «علی عسگری» نماینده وقت مشهد در مجلس هفتم با طرح
پرونده 5/6 میلیوندلاری او در مورد نفت تاجیکستان اعلام کرد این موضوع در کمیسیون اصل ۹۰ در حال پیگیری است. محصولی اعلام کرده که در ۴۴ مزایده شرکت کرده و تنها در سه مزایده برنده شده و درآمدهای او حاصل آن مزایدههاست. محصولی اسفندماه سال ۹۱ درباره ثروت خود به خبرگزاری دانشجویان گفت: «در اسلام نسبت به تولید ثروت نظر مثبت است؛ اما چگونه خرج کردن آن نیز مهم است؛ بنابراین نهتنها باید از راه مشروع به دست آمده باشد، بلکه باید در راه مشروع نیز مصرف شود.» گفته میشود او مبلغی معادل ۴۵۹ میلیون ریال به عنوان خمس شرعی به مراجع پرداخته و از آن در جهت تبلیغ جبهه پایداری انقلاب اسلامی استفاده کرده است.
محمدرضا رحیمی
معاون اول رئیس دولت/ دولت دهم
معاون اول رئیس دولت/ دولت دهم
او از متهمین پرونده بیمه ایران و استانداری تهران بود و اکنون با صدور قرار وثیقه مناسب و تامین آن، آزاد است. چهرههای شاخص جناح اصولگرای ایران از جمله الیاس نادران و احمد توکلی، اتهامات سنگینی به او وارد کردهاند؛ از انتساب او به جریانی سیاسی معروف به جریان انحرافی گرفته تا اتهام داشتن مدرک تحصیلی تقلبی و ریاست یک باند بزرگ فساد مالی که تقریباً تمامی اعضای آن در سال ۱۳۸۸ دستگیر شدند. سخنگوی قوه قضائیه در آذر ۱۳۸۹ از رسیدگی به پرونده فساد مالی او خبر داد و رسیدگی به آن در حال پیگیری است. محمدرضا رحیمی کسی نبود که مخالفانش از همان زمان ورود او به دولت دست به انتقاد از او بزنند؛ شاید برای آنکه ثروت او تنها از وصل شدنش به حلقه جریان انحرافی و مثلث خیابان فاطمی کسب شد. به گفته سایت اصولگرای الف، رحیمی آمر و طراح نقشه پرداخت چک پنج میلیون تومانی به نمایندگان مجلس در ازای پسگیری استیضاح علی کردان بود.
رحیمی در زمانی به عنوان معاون اول رئیس دولت انتخاب شد که برخی از نمایندگان مجلس با پیگیری شکایت خود از وی بر این اعتقاد بودند که تخلفات وی در فساد مالی سر به فلک کشیده است و تمامی اسناد آن هم موجود است. رحیمی در دیوان محاسبات کشور، یکی از مسوولان اخراج شده شرکت بیمه ایران را که با توصیه یک نهاد امنیتی اخراج شده بود، به عنوان بازرس همان شرکت بیمه تعیین کرد و در نتیجه گزارش غلط این شخص به احمدینژاد، او دستور برکناری مدیرعامل و تمام هیات مدیره اعضای شرکت بیمه ایران را داد.
سایت الف از قول احمد توکلی نوشت: «جناب محمدرضا رحیمی، لابد اطلاع دارید آقایان جابر عبدالی، حمزهنویس و مسعودی در چه شرایطی هستند. من به عنوان نماینده مردم شریف ایران انتظار دارم توضیح بفرمایید که چکهای چند میلیارد تومانی و چند صد میلیونتومانی که به حساب شما واریز شده است از چه حسابهایی و مربوط به چه افرادی است؟» الیاس نادران در جلسه علنی مجلس گفته بود: «آقای رحیمی رئیس حلقه فساد در خیابان فاطمی است که نسبت به جمعآوری منابع از محل منابع فاسد و توزیع آن تصمیمگیری میکرده است و اکنون تقریباً همه اعضای این شبکه فاسد اقتصادی در خیابان فاطمی دستگیر شدهاند الا معاون اول فعلی رئیسجمهور.» اما رحیمی در سخنانی عجیب در مراسم افتتاح هفته هنر استان کردستان که در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد، دلایل طعنه و اتهامهایی که به سمتش روانه شده را، «کرد» بودن خود اعلام کرد.
غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور هم خبر از بررسی قضایی اتهام فساد مالی که به محمدرضا رحیمی وارده شده داد و گفت که وی پس از دریافت اظهارات سایر متهمان، به دستگاه قضائی احضار خواهد شد. با این حال محمود احمدینژاد این اتهامات در مورد معاون اول خود را رد کرد و خود رحیمی نیز اظهارات اژهای را غیرقانونی خواند و گفت: «تا احمدینژاد رئیسجمهور است، من هم معاون اول ایشان خواهم ماند.» الیاس نادران در هفت دیماه ۱۳۸۹ ادعا کرد که محمدرضا رحیمی در اواخر دوره مجلس هفتم در حالی که رئیس وقت دیوان محاسبات اداری بوده است صدها میلیون تومان پول بدون داشتن منبع مالی توزیع کرده است. طرح تحقیق و تفحص از عملکرد دیوان محاسبات در زمان تصدی وی در مجلس به رای گذاشته شد، اما نمایندگان مجلس با آن مخالفت کردند. این طرح با اختلاف ۱۰ رای به تصویب نرسید.
احمد خرم
وزیر راه و ترابری/ دولت هشتم
وزیر راه و ترابری/ دولت هشتم
تنها وزیری بود که تا حد بسیار زیادی به سر و وضع ساختمان وزارتخانه و لباس و رفتار کارمندانش اهمیت میداد. او بر صندلی گرانقیمتی مینشست که سفارشی ساخته شده بود؛ سنگهای ساختمان وزارتخانه متبوعش را از ایتالیا برایش آوردند. دست آخر هم بابت خوشخرج بودنش استیضاح شد. نمایندههای مجلس میگفتند: موضوع اصلی کشور اقتصاد و معیشت مردم است نه رنگولعاب وزارتخانه. او که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ وزیر راه کابینه دوم سیدمحمد خاتمی بود، به دلیل آنچه «فساد مالی» و «ریختوپاش» خوانده میشد از وزارت برکنار شد. در کنار ریختوپاش، افتتاح ناموفق یک فرودگاه بینالمللی، آمارهای میلیاردی ضدونقیض از هزینههای همین افتتاح ناموفق، خرید هواپیماهای دستدومی که قادر به پرواز نبودند، خارج شدن یک قطار از خط، تصادفی هولناک که منجر به سوختن چندین دستگاه خودرو میشود و ۲۰ هزار نفر تلفات جادهای در سال، برای کارنامه چندساله یک وزیر راه و ترابری کافی بود تا بتواند او را پای میز استیضاح کشاند. به هر حال احمد خرم جایی در دفاع از عملکرد خود در مورد شیک شدن وزارتخانهاش میگوید: «ما با کشورهای
خارجی رفتوآمد داشتیم؛ آیا این درست بود که وزارتخانه کشور ایران مثل یک بنای ویران باشد؟» خرم در جمله وزیران ثروتمند نبود اما خروجش از دولت نتیجه هزینهکردهایی بود که از او چهرهای تجملگرا ساخت.
چهرههای کمتر مطرحشده
شاید اگر فراغ بال بیشتری در سالهای اول انقلاب وجود میداشت، طیف ثروتستیزان که در آن سالها قدرت و توان و نفوذ بیشتری هم داشتند، مسوولان بیشتری را تحت اتهام ثروتمندی مینواختند. در دولتهای اول انقلاب هم کسانی بودند که بحث ثروتشان کموبیش مطرح بود. البته این مساله بیشتر در قالب سوءاستفاده از شغل و پست مطرح میشد. مثل انتقاداتی که از حسین محلوجی وزیر صنایع دولت هاشمی میشد، یا دورهای معطوف به محسن رفیقدوست و ماجرای برادرش و ارتباط با فاضل خداداد بود. مساله ثروت هنوز که هنوز است مسالهای حلنشده برای ما و تصوری که از آن داریم باقی مانده است.
دیدگاه تان را بنویسید