تاریخ انتشار:
چهره سیاسی
اظهارات جنجالی مغز متفکر
درباره سعید حجاریان و تئوریهایش
حجاریان که در تابستان ۱۳۷۸ با نام مستعار جهانگیر صالحپور مقالاتی را به رشته تحریر درمیآورد از جمله افرادی است که در نقد نظریه «فربهتر از ایدئولوژی» عبدالکریم سروش در مجله کیان مقالاتی را به رشته تحریر درآورد.
بیان جمله «اصلاحطلبان ستون فقرات دولت روحانی هستند» از سوی سعید حجاریان کافی بود تا جنجالی بزرگ رقم بخورد. به نظر میرسد بیان این واقعیت آنقدر بر عدهای گران آمد که به بدترین شیوه و روش بر این مساله تاکید کردند که دولت روحانی وامدار هیچ جریان و گروه خاص سیاسی نیست. البته این نخستین بار نبود که دولت در برابر چنین اظهاراتی جبهه میگرفت. دولت در طول یک سال گذشته تلاش کرده تا خود را از زیر چتر اصلاحات بیرون ببرد و عرضاندام کند. همین مساله موجب شد موضعگیری سعید حجاریان برخی از دولتیان را آشفته کند به ترتیبی که سیدرضا اکرمی رئیس شورای فرهنگی و مرتضی بانک معاون کل سرپرست نهاد ریاستجمهوری در اظهاراتی جداگانه تاکید کردند رای روحانی متعلق به جریان سیاسی خاصی نیست. آنها حتی صادق زیباکلام را به دلیل اظهاراتی همچون «برخورداری روحانی از یک تا دو میلیون رای» متوهم قلمداد کردند. سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت ضمن نادیده گرفتن ترور حجاریان در سال 1378 و ویلچرنشین شدنش، گفتههای دیگران را تکمیل کرد و خطاب به سعید حجاریان گفت: «بالاخره بیکاری نعمتی است که خدا نصیب آقای حجاریان کرده و اینها همه محصول بیکاری است. دعا کنیم
تا خداوند برای همه بیکاران شغل آبرومندانهای را فراهم کند.»
فتح سنگر به سنگر
مردی که به دلیل ارائه راهکارهایش در جریان اصلاحات لقب «تئوریسین» را به خود اختصاص داده، از ابتدای روی کار آمدن دولت روحانی مواضع زیادی اتخاذ نکرده است. شاید بتوان گفت این سخنان اولین موضعگیری رسمی سعید حجاریان است که میخواست به روحانی یادآوری کند از چه عقبهای برخوردار است. سعید حجاریان را که 15 سال است زندگی متفاوتی را تجربه میکند میتوان جزو معدود افرادی دانست که تا حدودی پیشبینیهای درستی انجام داده است، همچنان که در آستانه ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری یازدهم با قاطعیت اعلام کرد هاشمی در دقیقه 90 کاندیدا میشود و خاتمی هم ثبتنام نمیکند. همان زمانی که مدیرمسوول روزنامه توقیفشده صبح امروز، این پیشبینی را انجام داد بسیاری خاطره به تحقق پیوستن شعار «فتح مجلس ششم توسط اصلاحطلبان» را به یاد آوردند هر چند او همان زمان پیشبینی «فتح سنگر به سنگر و تصاحب قوه قضائیه توسط اصلاحطلبان» را مطرح کرد که جامه عمل نپوشید. او در سخنان دیگری خواستار تغییر قانون اساسی و برخورداری از اختیار انحلال مجلس توسط دولت شد. به نظر میرسد تئوریسین اصلاحات این راهکار را به منظور «عدم شکلگیری بنبست سیاسی» مطرح کرد. به همان
اندازهای که این نظریه از سوی برخی از اصلاحطلبان مورد استقبال قرار گرفت، اصولگرایان و رقبای جریان اصلاحطلب آن را مورد تمسخر قرار دادند و سعید حجاریان را فردی نامیدند که مرتب «نظرات شاذ» مطرح کرده و حتی در سایتهای خود از عناوین نادرستی همچون «کفگیر تئوریسین اصلاحات به ته دیگ خورد» استفاده کردند.با وجود تمام انتقاداتی که جریان اصولگرا نسبت به سعید حجاریان میکند اما نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که او از جایگاه خوبی در بین جریان اصلاحات بهرهمند است. این تئوریسین 60ساله که در محله نازیآباد متولد شده است در طول این سالها توانسته با ارائه نظریاتی همچون تقویت جامعه مدنی، حاکمیت دوگانه، فشار از پایین و چانهزنی از بالا و فتح سنگر به سنگر جایگاه خود را به عنوان یک تئوریسین تثبیت کند. همین موجب شده که او همچنان محل رجوع بسیاری از روزنامهنگارانی باشد که قصد انجام مصاحبه با او را دارند و حجاریان تلاش میکند تا با بیان به قول خودش «الکن و قاصر» به سوالات آنها پاسخ داده و نظریات خود را پردازش کند.
ترور
هنوز ماهعسل جریان اصلاحات تمام نشده بود و شادی مشارکتیها بابت در دست گرفتن اکثریت مجلس ادامه داشت که ناگهان یک خبر همه را شوکه کرد. سعید حجاریان در برابر شورای شهری که با رای بینظیری وارد آن شده بود، ترور شد و جالب اینجاست که این ترور حتی برای سعید عسگر ضارب او سوء پیشینه هم محسوب نشد. خوشبختانه او از ترور جان سالم به در برد همچنان که در 8 شهریور 1360 نیز از سوی مجاهدین خلق ترور شد که زنده ماند. با وجود آنکه سالها از آن دوران میگذرد اما سعید حجاریان در مصاحبهای با سالنامه سال 1392 روزنامه شرق به این مساله اشاره کرد که او «تاوان تاباندن نور به تاریکخانه جریان خودسر» را پس داده است. بهمحض ترور سعید حجاریان، بسیاری سکانسهایی از فیلم «پروانهها مینویسند» را به یاد آوردند که چطور روشنفکری که شباهت عجیبی به سعید حجاریان داشت در آخر فیلم توسط عوامل بیگانه ترور میشود. در جریان همان مصاحبه جنجالی، سعید حجاریان شهید محمد منتظری را به دلیل تشکیل گروه ساتجا که با بستن فرودگاه مهرآباد به فلسطین نیرو اعزام میکردند تا با اسرائیل مبارزه کند خودسر نامید. بیان همین کلمه کافی بود تا زهره حری همسر شهید محمد منتظری
با ارسال جوابیهای حجاریان را خطاب قرار دهد و بگوید: «در عجبم از این همه تغافل شما! برای شما که در سالهای خاص، در جایگاه رفیع امنیتی! بودهاید، این مساله موضوعی است قابل درک.»
سخن آخر
نویسنده کتابهای جمهوریت افسونزدایی از قدرت؛ تاوان اصلاحات، از شاهد قدسی تا شاهد بازاری بارها در سخنان خود گفته است که اولین جرقههای فکری و سیاسی او از سال سوم دبیرستان با خواندن کتابهای آلاحمد زده شد. علاقهمندی او به کتاب زمانی شدت پیدا کرد که معلم تودهای مدرسهاش، مرتب برایش کتاب میآورد به همین دلیل قبل از اینکه در رشته مکانیک دانشگاه تهران پذیرفته شود، مرتب به دانشکده فنی دانشگاه تهران رفت و آمد کرده و از کتابهای آنها استفاده میکرد. سال 56 سالی بود که به عنوان افسر ژاندارمری فعالیت میکرد تا اینکه با دستور امام خمینی از پادگان فرار کرده و به کاشان میرود. بعد از انقلاب به ژاندارمری بازگشته و اواخر سال ۵۷ وارد اداره دوم (مرکز اطلاعات پرسنلی، نظامی، سیاسی و جاسوسی ارتش) میشود که بیشترین تمرکز آن اداره بر روی جلوگیری از وقوع کودتا متمرکز شده بود. بنا بر روایت محمدیریشهری، دادستان وقت ارتش کودتای نوژه توسط سعید حجاریان کشف شد. او در تشریح وقایع روز 17 تیر 1359 میگوید: «آقای سعید حجاریان که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت به دفترم آمد و هیجانزده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر
بودند، به من نزدیک شد و گفت امشب قرار است کودتا شود!» این خوش درخشیدنها موجب میشود تا او در 25سالگی حکم مسوولیت اداره دوم نیروی دریایی ارتش را از مهدی بازرگان دریافت کند. بستر حضور او در وزارت اطلاعات بدین ترتیب فراهم میشود و مهمترین فراز زندگی او در وزارت اطلاعات زمانی رقم میخورد که او در برابر لاجوردی قرار گرفته و از طرح وزارتخانه شدن اطلاعات دفاع میکند. او همزمان با فعالیت اطلاعاتی از تحصیلات آکادمیک بازنماند و ضمن شرکت در کنکور کارشناسی ارشد توانست در رشته علوم سیاسی پذیرفته شده و تحت نظارت دکتر حسین بشیریه در سال 1372 دکترای خود را اخذ کرد. به هر حال تسلط او بر حوزه علوم انسانی موجب شده که بسیاری او را نظریهپردازی درخور بدانند هر چند مشخص نیست همچنان راهکارها و ایدههای او قابلیت عملیاتی شدن خواهد داشت یا خیر یا اینکه به محلی برای دعوا تبدیل خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید