تاریخ انتشار:
آیا وزیر ثروتمند از درک مشکلات ناتوان است؟
در ستایش ثروت؟
کشور بتواند به تدریج یک نظام مالیاتی کارآمد و شفاف برقرار کند که از مسیر آن درآمد افراد چه در بخش دولت و چه در بخش خصوصی مشخص باشد و در صورت لزوم، لااقل مراجع قانونی بتوانند به این آمار و ارقام دسترسی داشته باشند جلوی بسیاری از اتهامزنیهای بیمورد گرفته خواهد شد.
«یکی در صورت درویشان نه بر صفت ایشان در محفلی دیدم نشسته و شنعتی در پیوسته و دفتر شکایتی باز کرده و ذم توانگران آغاز کرده سخن بدین جا رسانیده که درویش را دست قدرت بسته است و توانگر را پای ارادت شکسته. گفتم ای یار توانگران دخل مسکیناناند و ذخیره گوشهنشینان و مقصد زائران و کهف مسافران و محتمل بار گران بهر راحت دگران.
اگر قدرت جود است و گر قوت سجود، توانگران را به میسر شود که مال مزکا دارند؛ و جامه پاک و عرض مصون و دل فارغ و قوت طاعت در لقمه لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف؛ پیداست که از معده خالی چه قوت آید وز دست تهی چه مروت وز پای تشنه چه سیر آید و از دست گرسنه چه خیر.»
گلستان سعدی - باب هفتم - در تاثیر تربیت
|
دولت پولدارها، دولت متمولها، دولت ثروتمندان، دولت اشرافیگری و چندین و چند صفت دیگر که همه برمیگردد به ادعای حضور وزرای ثروتمند در کابینه حسن روحانی. از این دست انتقادات چه در زمان اخذ رای اعتماد و چه در دوران هشتماهه میدانداری دولت یازدهم بارها و بارها از تریبونها شنیده شده است. از کنایه آیتالله جنتی گرفته که گفته بود «کسانی هستند که هزار میلیارد تومان ثروت دارند و اگر محاسبه کنیم آنها اگر روزی 40 میلیون هم درآمد داشته باشند این میزان میشود» تا این سخن نادران که آیا وزرای دولت حاضرند دارایی خود را اعلام کنند یا سوال نادر قاضیزاده نماینده مردم ارومیه از وزیر پیشنهادی بهداشت که آیا خمس و زکات اموالش را داده است یا خیر. در کنار این گفتهها البته خبرها و مطالب زیادی هم منتشر شده است. سایت انقلاب اسلامی در مطلبی مدعی شده بود که شش وزیر دولت حسن روحانی بیش از هزار میلیارد تومان ثروت دارند. الیاس نادران هم در یک برنامه تلویزیونی ادعا کرده بود که برخی از وزرای دولت بین 800 تا هزار میلیارد تومان دارایی دارند. سایت صراطنیوز هم با
محاسبه قیمت هر سبد کالایی 80 هزار تومان در قیاسی که البته بیشتر معالفارق مینماید، اعلام کرده که قیمت 10 میلیون سبد کالا که به 10 میلیون خانوار داده میشود کمتر از ثروت یک وزیر در دولت روحانی است.
که چه؟
بیایید فرض کنیم که تمام این صحبتها در مورد میزان ثروت وزرای دولت یازدهم، و حتی دولتهای قبل، درست باشد و هماکنون در کابینه دولت جمهوری اسلامیاش وزیرانی حضور داشته باشند که مجموع داراییهایشان بر هزار میلیارد تومان بالغ شود. آیا هیچ اصل علمی، شرعی یا قانونی وجود دارد که با استناد به آن بتوان این افراد را به زیر تیغ انتقاد کشانید؟ به تحقیق چنین اصلی وجود خارجی ندارد که در آن بهصراحت بیان شده باشد حضور افراد ثروتمند در کابینه از نظر قانونی و شرعی دچار اشکال است یا از نظر علمی باعث اختلال در کار دولت و به زیان ملت است.
گذشته از این احتمالاً پژوهش یا مطالعهای علمی هم صورت نگرفته (در مورد ایران حتماً صورت نگرفته) که نتایج آن نشان دهد فعالیت یک فرد ثروتمند در هیات دولت میتواند چه نتایج منفی داشته باشد. البته ممکن است در سایر نقاط دنیا مطالعاتی در مورد عملکرد مسوولان دولتی ثروتمند و قیاس آنها با مسوولانی که از ثروت بالا برخوردار نیستند، صورت گرفته و نتایجی هم منتشر شده باشد اما بدون شک انتقادات برخی چهرههای مسوول و غیرمسوول در ایران از ثروتمندی وزرای دولت فاقد هرگونه پشتوانه علمی و تحقیقی و صرفاً بر اساس برخی عقاید شخصی و درک و شهود است که به احتمال فراوان نمونههای آن قابل مقایسه با وزیران دولت نیستند. مثلاً نمیتوان با دیدن عملکرد بد چند مدیر در بخشهای دولتی و خصوصی رای به عدم استفاده از افراد ثروتمند در دولت داد. در نهایت باید به عنوان یک مساله عقلانی بپذیریم که صرف ثروتمند بودن یا فقیر بودن نمیتواند ملاک و معیاری برای انتقاد یا حمایت از فرد در کسوت یک مقام دولت چون وزارت باشد. شاید اگر تحقیق جامعی با توجه به عملکردهای این افراد صورت بگیرد که نتایجی
دقیق و علمی داشته باشد حداکثر بتوان به این اصل رسید که وزرای ثروتمند موفقترند یا وزرای فقیر؛ همین و نه بیشتر.
شفافیتی که نیست
به احتمال فراوان مهمترین حلقه مفقوده در این ماجرا نبود شفافیت مالی در کشور است. اینکه مشخص نیست یک فرد تا چه اندازه ثروت دارد، این ثروت ناشی از کدام منابع است و آیا مالیات و عوارض این ثروت پرداخت شده است یا خیر. اگر کشور بتواند به تدریج یک نظام مالیاتی کارآمد و شفاف برقرار کند که از مسیر آن درآمد افراد چه در بخش دولت و چه در بخش خصوصی مشخص باشد و در صورت لزوم، لااقل مراجع قانونی بتوانند به این آمار و ارقام دسترسی داشته باشند جلوی بسیاری از اتهامزنیهای بیمورد گرفته خواهد شد. به هر جهت آن نکتهای که در ثروتمند بودن وزیران و سایر مقامات دولتی دارای اهمیت مضاعف است نحوه کسب این ثروت است. اهمیت دارد که اگر دستگاه قضایی به ثروت غیرعادی یک مقام دولتی شک و تردید دارد بتواند در آن مورد تحقیق و بررسی کند. نه اینکه فردی دارای پرونده فساد مالی باشد اما به دلیل حضور در دولت سالها مصون از هرگونه احضاریه باشد و حتی روند بهگونهای پیش رود که شائبه تفاوت روند دادرسی را برای مردم پیش آورد.
ما تنها نیستیم
صحبت از دارایی وزیران و انتقاد نسبت به آن البته مختص به کشور ما نیست. روزنامه دیلیمیل در همان اوایل روی کار آمدن دیوید کامرون دولت ائتلافی او را دولت میلیونرها خواند و اعلام کرد 23 نفر از 29 نفر حاضر در دولت ثروتی معادل یک میلیون پوند و بیشتر دارند. این روزنامه هم همانند بسیاری از منتقدان وطنی ثروتمند بودن اعضای کابینه دولت انگلیس را در مغایرت با شعار «عدالت» و برابری دولت دانست. در گزارشی که دیلیآنلاین سایت روزنامه دیلیمیل در می 2010 منتشر کرد، نوشت تنها شش نفر از اعضای دولت داراییشان کمتر از یک میلیون پوند است. البته دیلیمیل ثروتمندی آنان را دلیلی بر انتقاد از وزرا ندانسته بود و تنها معتقد بود حضور تعداد بالای افراد ثروتمند در کابینه ممکن است این تصور را ایجاد کند که تنها ثروتمندان لایق حضور در دولت هستند.
اما همین نکته تا حدودی در مورد کنگره آمریکا صدق میکند. هزینه بالای تبلیغات باعث شده تا اغلب افرادی وارد این رقابتها شوند و برای انتخابات ورود به کنگره ثبتنام کنند که پسانداز خوبی دارند. مرکز سیاست پاسخگویی در آمریکا سالانه به داراییهای نمایندگان کنگره رسیدگی میکند. بر اساس گزارش منتشر شده از این مرکز در سال 2012، سایت واچداگ (Watchdog.org) اعلام کرد که برای نخستین بار در تاریخ آمریکا بیش از نیمی از اعضای کنگره ثروتی بالغ بر یک میلیون دلار دارند. مرکز سیاست پاسخگویی که مربوط به یک گروه غیرحزبی و غیرانتفاعی در واشنگتن است اثرات پول و لابی در جریان انتخابات و سیاست عمومی آمریکا را بررسی میکند. بر اساس گزارش 2012 این مرکز 268 نفر از 534 نماینده حاضر در کنگره آمریکا ثروتی بیش از یک میلیون دلار دارند. البته در این گزارش ذکر شده که این ثروت مشخصاً از راهی غیر از نمایندگی کسب شده چون این افراد در همان ابتدای راه باید پسانداز خوبی داشته باشند تا وارد کارزار انتخاباتی شوند. با این همه میزان درآمدها کاملاً شفاف است. ما در ایران میدانیم که یک نماینده کنگره
در آمریکا حقوقی معادل 174 هزار دلار دارد که از سال 2009 به بعد افزایش نداشته است. هیاترئیسه مجلس نمایندگان و سنا 193 هزار دلار حقوق دریافت میکنند و رئیس مجلس هم 223 هزار دلار میگیرد. در عین حال دارایی این نمایندگان با در نظر گرفتن دارایی همسرانشان اعلام میشود. نمایندگان کنگره علاوه بر کسبوکارهای شخصی حضور فعالی در بورس دارند و اغلب سهامدار هستند. مثلاً 74 نماینده کنگره در سبد سهام خود سهم شرکت جنرال الکتریک را دارند.
کابینه روحانی
حقیقت این است که ما چارهای نداریم جز اینکه هر چه سریعتر روی به شفافیت بیشتر درآمدها و هزینهها بیاوریم. خالی از اشکال است اگر مشخصاً حقوق نمایندگی یا وزارت به طور شفاف اعلام شود. در واقع این پاسخگویی شفاف حکومت به مردم است. شاید با این اقدامات بتوانیم این برداشتهای نادرست به یادگار مانده از ادبیات چپزده را تعدیل کنیم و هر ثروتمندی را چه وزیر و چه غیر وزیر رانتخوار و مالمردمخور ندانیم. احتمال موفق بودن وزیر ثروتمند اگر از احتمال توفیق وزیر فقیر بیشتر نباشد کمتر نیست. چون اولاً وزیر ثروتمند پیشتر توانایی اقتصادی خود را نشان داده و ثانیاً احتمال فساد مالی او هم کمتر خواهد بود. کسی که زندگی خود را بهتر مدیریت میکند احتمال موفقیت بیشتری در مدیریت کلان دارد.
دیدگاه تان را بنویسید