برونسپاری راهکار پیش روی صدا و سیما
یکی از مهمترین مسائل در بحثهای مالی مربوط به صدا و سیما، این است که به صورت شفاف مشخص نیست این سازمان نهایتاً چقدر هزینه و درآمد دارد.
یکی از مهمترین مسائل در بحثهای مالی مربوط به صدا و سیما، این است که به صورت شفاف مشخص نیست این سازمان نهایتاً چقدر هزینه و درآمد دارد. صدا و سیما ابتدا باید به صورت مشخص اعلام کند که درآمدهایش به تفکیک از کدام بخشهاست و مثلاً از بخش درآمدهای تبلیغات برای چه بخشهایی هزینه میکند. به عبارتی باید حتماً به صورت مشخص اعلام کنند که منابع صدا و سیما در چه بخشهایی مصرف میشود. با وجود چنین نیازی، به نظر میرسد در سالهای اخیر مدیریت این نهاد نتوانسته به صورت مناسب هزینهها و درآمدها را در اختیار جامعه قرار دهد و در مجموع نیز هزینه- فایده آن به گونهای بوده که بیش از میزان اختصاصیافته بودجه سالانه خود، به اعتبار نیاز داشتند. شاید یکی از علل این اتفاق این بوده که این سازمان خیلی بزرگ شده، در حالی که برای تامین نیازهای این بخش چندان نیاز نبوده که صدا و سیما اینقدر بزرگ شود. از سوی دیگر صدا و سیما در شرایط فعلی هم میخواهد دولتی باشد و نیازهای آنان را پاسخ دهد و هم میخواهد از طرق مختلف مانند تبلیغات درآمد کسب کند. به نظر میرسد صدا و سیما هر چند میخواهد نیازهای بخشها و مخاطبان مختلف را پوشش دهد اما از سوی دیگر مایل است دولتی باشد و خواسته آنها را هم تامین کند. با این وضعیت طبیعی است که نمیتواند برنامههای شبکهها را به بخش خصوصی بسپارد و به همین دلیل برنامهای به بخش خصوصی داده نمیشود. این دو خواسته توامان صدا و سیما با هم سازگار نیست و شاید به همین دلیل نتوانسته در بخش مالی هم چندان موفق عمل کند. از نظر بنده انتقاد به بزرگی صدا و سیما از نگاه منتقدان کاملاً قابل قبول است و برای حل این مساله باید ببینیم صف، ستاد و بخشهای مختلف صدا و سیما چقدر کارایی دارند و چقدر از نیازهای مخاطبان را پوشش میدهند. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم و این موضوع به صورت جزیی بررسی شود، آن وقت میتوان قسمتهایی از بخشهای اجرایی صدا و سیما را برونسپاری کرد. بنابراین مشکل اصلی این است که اگر یک مدیریت شفاف و مسوولیتپذیر در صدا و سیما حاکم باشد آن وقت میتوان اطلاعات مورد نیاز را در اختیار عموم مردم گذاشت و وقتی چنین اتفاقی رخ نمیدهد معلوم است که یکی از نقصهای این سازمان همان سیستم مدیریتی آن است. از سوی دیگر تجربه کشورهای دیگر در بخش رسانههای خصوصی نشان داده آنهایی که خصوصی هستند سودده هم هستند و اصلاً لازم نیست فرد یا نهادی به آنها بودجهای تزریق کند، بنابراین شاید برای صدا و سیما بهتر باشد که در این شرایط برونسپاری کند تا سبکتر شود. آن زمان دیگر وقتی که بخشی از کارهای اجرایی صدا و سیما توسط خارج از این مجموعه انجام شود، کارها بر اساس هزینه - فایده انجام میگیرد و اجازه نمیدهند معمولاً هزینهای بدون سود صورت بگیرد اما وقتی که کارهای اجرایی به صورت دولتی انجام شود نظارت به صورت مناسب انجام نمیگیرد و در نتیجه منابع به صورت مناسب هزینه نمیشوند. باید توجه داشت معمولاً شیوههای دولتی به صورت مناسب جواب نمیدهند. به همین دلیل صدا و سیما میتواند معیارهای برنامهسازی را از نظر اخلاقی و موارد دیگر مشخص کند و آن وقت کار را به بخش خصوصی بسپارد. آن زمان دیگر وقتی که بخش خصوصی بخواهد این کار را انجام دهد معیارهای کلی را در نظر میگیرد و با توجه به آن کار میکند. البته این را هم میتوان مدنظر قرار داد که لازم نیست یک شبکه ایجاد شود یا اینکه لازم نیست همه برنامهها و شبکهها به بخش خصوصی سپرده شود بلکه حتی یک شبکه هم این طور شود برای شروع کار مناسب است. یا اینکه مثلاً در مقاطعی برخی از مقامات دولتی مانند رئیسجمهوری درخواست کرده شبکهای را در اختیارش بگذارند یا اینکه ساعاتی از پخش برنامهها را به دولت بدهند که این کار را هم میتوان کرد. در واقع حتی اگر بخش خصوصی هم نشد میتوان با این کار حرکت به این سمت را آغاز کرد. چرا که الگوها ثابت نیستند و میتوان به اشکال مختلف این کار را انجام داد. اگر این کار را انجام دهند حداقل یک رقیب داخلی پیدا میشود و در حالی که آن رقیب سعی میکند به نوعی برنامهای تولید کند که حداکثر منافع را داشته باشد و اصولی کلی را هم در عین حال رعایت کند، صدا و سیما هم تحرک خواهد داشت و سعی در بهتر کردن برنامههای خود خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید