تاریخ انتشار:
بررسی تاثیر افزایش تعداد افراد مبتلا به چاقی مفرط در جوامع بر اقتصاد در گفتوگو با مصطفی عمادزاده
چاقی و اقتصاد
در حال حاضر حدود ۳۰ درصد از جمعیت کل دنیا و در حدود ۲۰ درصد از جمعیت کل مردم ایران درگیر چاقی هستند. از سوی دیگر نیز حدود پنج درصد از کل مرگومیرها در جهان ناشی از معضل چاقی است. چاقی به عنوان مسالهای که برای درمان آن راهکار وجود دارد در سالهای اخیر دو تا هفت درصد کل هزینههای بهداشت و درمان در کشورهای توسعهیافته را به طور مستقیم به خود اختصاص داده است.
دلایل اصلی رشد چاقی در کشورهای جهان چیست؟ به عبارتی آیا تعداد مشخصی فاکتورها نظیر غذا، فیزیولوژیکی، محیط زیست و ... در بروز چاقی تاثیرگذار بوده یا عوامل بیشتری در این زمینه دخیل هستند؟
چاقی یکی از بیماریهای جهان مدرن بوده و در حال حاضر حدود 40 سال است که به صورت مفرط در بیشتر کشورهای جهان رواج یافته است. چاقی ابتدا از کشورهای توسعهیافته آغاز و سپس به کشورهای جهان سوم نیز منتقل شد و پس از آن و رفتهرفته در تمام دنیا عمومیت پیدا کرد. قطعاً فاکتورهای زیادی بروز چاقی در جوامع و در بین افراد باید در نظر گرفته شود اما برخی از آنها نسبت به سایرین از اهمیت بیشتری برخوردار است.
دلیل اصلی چاقی در جهان که میتوان با تاکید زیادی به آن اشاره کرد کاهش تحرک و تغییر در برنامه غذایی مردم است. مواد غذایی که مردم در جهان استفاده میکنند غنیتر شده و کالری آن افزایش پیدا کرده است. قاعدتاً با افزایش کالری در مواد غذایی نیاز به تحرک نیز افزایش پیدا میکند اما با رشد صنعتی شدن در جوامع شاهد این هستیم که تحرک نیز کاهش یافته است. در این شرایط افراد چاق میشوند و توده بدنی آنها رشد مییابد. در حال حاضر در کشور ما حدود 10 درصد از مردم با چاقی مفرط روبهرو هستند که این موضوع بسیار خطرناک است و توجه ویژهای را میطلبد.
اگر بخواهید اصلیترین عامل را نام ببرید بر کدام عامل چاقی بیش از همه تاکید میکنید؟
اساس چاقی غذاست. در گذشتههای دور مشکل تامین غذا بوده است اما با سپری شدن زمان و رشد تکنولوژی و پیشرفتهای اقتصادی دسترسی به غذا در بین مردم راحتتر شده است. در حال حاضر علاوه بر سهولت دسترسی به غذا پذیرایی نیز عمدتاً با انواع متنوع غذاهای پرچرب و شیرینیهای پرکالری انجام میشود که این موضوع بهخصوص در بین خانوادههای سنتی در ایران بیشتر است.
تحرک نیز کاهش یافته است. دلیل اصلی کاهش تحرک هم پیشرفت تکنولوژی است. از دیگر عوامل اصلی تاثیرگذار بر چاقی میتوان به استرس، انواع دارو، محیط زیست و رشد شهرنشینی اشاره کرد. به طور کلی میتوان گفت شیوههای زندگی ما زمینههای چاقی را فراهم کرده است و شرایط فعلی زندگی و پروتئین زیاد در نوع جدید غذاها و بهخصوص غذای فوری به چاقی دامن زده است.
در این بین باید به نقش ورزش نیز اشاره کرد. هرچند رفتهرفته شاهد رشد فرهنگ ورزش دوستی در جامعه هستیم اما همچنان این موضوع در وضعیت مطلوبی قرار نگرفته است. موضوع غلبه بر چاقی ارتباط تنگاتنگی با میزان تحصیلات دارد به این معنی که افراد تحصیلکرده نگاه و جایگاه ویژهتری برای ورزش در زندگی خود قائل هستند و سعی در کاهش مصرف غذا دارند. از طرف دیگر افراد با تحصیلات کمتر معمولاً به نحو مطلوبی به نتیجه اصلاح الگوی مصرف غذا، اصلاح شیوه زندگی و افزایش زمان ورزش نرسیدهاند.
از آنجا که امروزه نهتنها چاقی یک معضل اجتماعی بلکه به عنوان یک معضل اقتصادی نیز به آن نگاه میشود بارزترین تاثیر رشد چاقی در جوامع بر روی اقتصاد به چه صورت است؟ و اگر به این موضوع پرداخته نشود چه تبعات و آثاری متوجه اقتصاد است؟
اگر به رشد چاقی مفرط در کشور پرداخته نشود هزینههای سنگینی بهخصوص در زمینه بهداشت و درمان به دولتها و اقتصاد جوامع وارد میشود. افراد چاق عموماً دچار امراضی نظیر دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی، صفرا و غیره هستند که این بیماریها هزینههای زیادی را به بیمههای سلامت در جوامع تحمیل میکنند. بنابراین بر اساس آمار، چاقی انواع امراضی را موجب میشود که در نهایت هزینههای اجتماعی را افزایش میدهد. همچنین بین چاقی و تحرک رابطه معکوسی وجود دارد. هرچه فرد چاقتر شود تحرک کمتری دارد و مجموع این عوامل و امراض در نهایت باعث کاهش بهرهوری و رشد مرگومیر در کشورها میشود. مجموع عواملی که همگی بر اقتصاد آثار نامطلوبی دارند. افراد چاق بیشترین میزان هزینه را به بیمهها تحمیل میکنند به این معنی که در کشورهای توسعهیافته بیش از 40 درصد از مراجعان به مراکز بهداشت و درمان افراد چاق هستند. این افراد یا به طور مستقیم برای درمان چاقی به مراکز بهداشت و درمان مراجعه میکنند یا برای درمان امراض ناشی از چاقی خود.
البته بیماری چاقی هزینههای دیگری به غیر از بهداشت و درمان را در کشورها باعث میشود. همانطور که اشاره کردیم موضوع کاهش بهرهوری در افراد مبتلا به چاقی مطرح است. بنابراین با در نظر گرفتن مفهوم بهرهوری متوجه میشویم که افراد چاق نمیتوانند اهداف یک جامعه را در راستای به حداکثر رساندن استفاده از منابع و نیروی انسانی به منظور کاهش هزینهها و رضایت افراد جامعه در حد مطلوب برآورده کنند. از سوی دیگر در تعریف بهرهوری نیروی انسانی حداکثر استفاده مناسب از نیروی انسانی به منظور حرکت در جهت اهداف سازمان با کمترین زمان و حداقل هزینه نیز مطرح شده است که مجدداً باید اشاره کرد چاقی مفرط از عواملی است که امکان حداکثر استفاده مفید از افراد چاق را در جامعه سلب میکند. در افراد چاق معمولاً تحرک کاهش پیدا میکند و همین موضوع بهرهوری، پویایی و چابکی آنها را در محیط کار کاهش میدهد. به طور قطع کاهش بهرهوری افراد میزان جابهجایی در سازمانها را کاهش میدهد؛ این موضوع در نهایت به چرخه کاری آسیب میزند.
رابطه بهرهوری و چاقی چیست؟ قاعدتاً کاهش بهرهوری تاثیرات متعددی بر اقتصاد نظیر افزایش بیکاری، کاهش رشد اقتصادی و ... میگذارد.
قبل از تشریح رابطه بهرهوری و چاقی باید تاکید کرد بین میزان بهرهوری و ابتلا به امراض در افراد چاق رابطه مستقیمی وجود دارد به این معنی که ابتلا به امراضی نظیر مشکلات قلبی، دیابت و غیره باعث میشود میزان حضور این افراد در سازمان کم و در نتیجه بازدهی افراد کاهش یابد. چاقها هزینههای عمدهای بر جامعه تحمیل میکنند که متاسفانه با پیشرفت جوامع این هزینهها بیشتر هم میشود و یکی از مشکلات عمده در جوامع امروزی که توجه دولتها را به خود جلب کرده است همین موضوع چاقی مفرط و تحمیل هزینههای آن است. اما در مورد بهرهوری باید گفت این موضوع المانهای مشخص خود را دارد که بر اساس آنها هرچه پویایی، چابکی و مدت زمان حضور نیروها در سازمان کاهش پیدا کند میزان بهرهوری آبان نیز کاهش پیدا میکند.
انتشار گزارشهای متعدد حاکی از این است که هزینههای درمان چاقی در ایران بسیار بالاست. بنابراین گزارشها هزینههای مربوط به درمان چاقی فشارهای بسیاری را به اقتصاد دنیا تحمیل کرده است و به عبارتی رقمی معادل دو هزار میلیارد دلار را به خود اختصاص داده است.
بله، هزینههای درمان چاقی و امراض مرتبط با آن هزینههای زیادی را به اقتصاد دنیا تحمیل کرده است. در حال حاضر حدود 17 درصد از تولید ناخالص داخلی در کشور آمریکا صرف بودجه بهداشت و درمان میشود که 42 درصد از کل این عدد مربوط به چاقها و درمان آنهاست. بر اساس گزارشی که موسسه مک کینزی نوشته است هزینههایی نظیر جنگ و سیگار کشیدن به لحاظ اقتصادی با هزینههای چاقی برابری میکند. بر اساس این گزارش هزینه مبارزه با سیگار کشیدن حدود 1/2 هزار میلیارد دلار و هزینههای مربوط به جنگ و مبازره با تروریسم حدود 201 هزار میلیارد دلار است. بنابراین میتوان میگفت چاقها هزینهساز هستند و به لحاظ اقتصادی هزینههای بهداشت و درمان زیادی را برای رفع مشکلات به خود اختصاص میدهند.
آیا چاقی رابطه معنیداری با ثروت در جوامع دارد؟ به عبارتی در کشورهای توسعهیافته و کشورهایی که سرانه تولید ناخالص داخلی آنها بالاست آمار و نرخ چاقی نیز افزایش مییابد؟
به طور کلی هرچه درآمدها افزایش پیدا کند مردم سهم بیشتری از بودجه خود را صرف غذا کرده و بنابراین غذاهای غنیتر با پروتئین بیشتری مصرف میکنند و همین موضوع زمینههای بیشتر چاقی را فراهم میکند. طبیعی است در خانوادههای ثروتمندتر مصرف غذاهای با چربی بیشتر افزایش مییابد و منطقی است که چاقها بیشتر در خانوادههای پردرآمد باشند. اما در خانوادههای فقیر هم این معضل دیده میشود. به طور مثال در کشورهای فقیر آفریقایی که افراد در آنجا عمدتاً با کمبود مواد غذایی مواجه هستند هم چاقی افراطی دیده میشود. سیری در این جوامع از اهمیت بالایی برخوردار است و سیری عمدتاً از طریق حجم بالای خوردن با یک نوع غذا میسر میشود. بنابراین نمیتوان صرفاً به دنبال ردپای چاقی در کشورهای توسعهیافته بود. البته در جوامع توسعهیافته فاکتور زمان نیز مطرح است و به همین دلیل با رشد مصرف غذای فوری بر مبتلایان به چاقی افزوده میشود هرچند که گردش مالی رستورانها در این جوامع افزایش مییابد.
با این حساب چطور در برخی از جوامع بهرغم رشد اقتصادی بالا چاقی از آمار بالایی برخوردار نیست؟
بله، البته برخی از کشورها هم هستند که شیوه زندگی آنها و خصوصیات فیزیولوژیک آنها باعث میشود که تعداد چاقها در بین آنها کمتر باشد. این در حالی است که بر اساس آمارهای منتشرشده در میان کشورهای گروه 20 که درآمد سرانه تولید ناخالص بالایی دارند دو کشور ژاپن و کره جنوبی کمترین مشکل چاقی را دارند.
به لحاظ چاقی و هزینههای بهداشت و درمان وضعیت در کشور ما چگونه است؟
در کشور ما یکسوم جمعیت وزن متناسب، یکسوم با کاهش وزن و یکسوم نیز با وزن بالا مواجه هستند. به عبارتی در حدود 25 درصد از افراد جامعه ایران چاق هستند که این افراد عمدتاً شهرنشین با درآمد بالایی هستند که بخش عمدهای از بودجه خود را صرف تهیه مواد غذایی میکنند. همانطور که گفتم با افزایش درآمد بودجه بیشتری صرف تهیه مواد غذایی میشود. البته در اقتصاد یک اصلی وجود دارد که بر اساس آن در خانوادههای کمدرآمد که تقاضا برای غذا در آنها اشباع نشده است هم بخش زیادی از درآمدها صرف خرید و تهیه غذا میشود. البته باید این نکته را نیز در نظر گرفت که فرهنگ مصرف غذا در کشور ما تغییر کرده است و الگوها به سمت مصرف غذای فوری حرکت کرده است. همچنین مصرف انواع نوشابه نیز در ایران بسیار بالاست و ایران در مصرف این کالا در جهان در رتبههای پایینی قرار دارد. فقط نوشابه و غذای فوری نیست که تاثیرگذار است بلکه با تغییر الگوی مصرف غذا آمار چاقی افزایش یافته است.
راهکارهای مبارزه با چاقی چیست؟ چه راهکارهایی برای کاهش تعداد مبتلایان به چاقی و مقابله با آن وجود دارد؟
با توجه به اینکه میتوان از چاقی به عنوان یک مشکل اقتصادی نیز نام برد اولین راهکار مبارزه با آن آگاهسازی مردم از هیزینههایی است که چاقی به آنها تحمیل میکند. مواجهه چاقها با انواع بیماریها هزینههای زندگی آنها را بالا میبرد. امروزه موضوع مهمی که در جوامع مطرح است بحث چاقی کودکان به دلیل نوع تحرک و تغذیه آنان نیز است. حتی نوع بازیهای کودکان نیز تغییر کرده است و همین موضوع در کشور ما هنوز موضوع چاقی به عنوان یک معضل به طور کامل پذیرفته نشدن است و فرهنگسازی کافی در این زمینه صورت نگرفته است. در واقع رشد اقتصادی و توسعه استفاده از وسایل ارتباطجمعی بر رشد چاقی در جوامع تاثیرگذار است.
دیدگاه تان را بنویسید