گفتوگو با مصطفی امیدقائمی، مدیرعامل شرکت گروه توسعه مالی مهر آیندگان
رقابت غیرمنطقی بازار پول و سرمایه
افت چشمگیر بازار در روزهای گذشته بسیاری از سهامداران بازار سرمایه را نگران ساخت. صفوف فروش فراگیر که مانند اپیدمی در تکتک نمادها گسترش یافته بود ما را بر آن داشت تا در خصوص دلایل شروع این روند، استراتژی حقوقیها در شرایط فعلی و افق پیش روی بورس با مصطفی امیدقائمی، مدیرعامل سابق فرابورس و مدیرعامل شرکت گروه توسعه مالی مهر آیندگان به گفتوگو بنشینیم. وی معتقد است بازار واکنش خود را به اخبار نشان داده و اکنون زمان آن رسیده تا سهامداران آهسته و با تحلیل وارد بازار شوند.
افت چشمگیر بازار در روزهای گذشته بسیاری از سهامداران بازار سرمایه را نگران ساخت. صفوف فروش فراگیر که مانند اپیدمی در تکتک نمادها گسترش یافته بود ما را بر آن داشت تا در خصوص دلایل شروع این روند، استراتژی حقوقیها در شرایط فعلی و افق پیش روی بورس با مصطفی امیدقائمی، مدیرعامل سابق فرابورس و مدیرعامل شرکت گروه توسعه مالی مهر آیندگان به گفتوگو بنشینیم. وی معتقد است بازار واکنش خود را به اخبار نشان داده و اکنون زمان آن رسیده تا سهامداران آهسته و با تحلیل وارد بازار شوند.
رشد بسیار بالای بورس در سال گذشته و افت پیاپی شاخص در چند وقت اخیر دو رویه نگرانکننده بودهاند. آیا میتوان سرازیری فعلی شاخص کل بورس تهران را سقوط بازار سرمایه نامید؟
با افت اخیر بازار به نظر میرسد که قیمتها برای خرید بسیار جذاب شدهاند. اکنون زمان آن فرا رسیده که سهامداران آهسته و با تحلیل وارد بازار شده و اقدام به خرید کنند. بازار پس از گذراندن مشکلاتی که در خصوص نرخ گاز در سال گذشته ایجاد شد، بحثهایی که در خصوص بودجه سال 93 به وجود آمد و البته افزایش نرخ سود بانکی جهتگیریهای خود را انجام داد. اکنون اثرات این فعالیتها در بورس منعکس شده و زمان آن است که بازار در مدار صعودی خود قرار گیرد. افت بازار در روزهای گذشته زیاد بود اما نمیتوان آن را سقوط نامید. اگر قرار باشد که بازار نوسانی نداشته باشد، دیگر هیچ خرید و فروشی در آن صورت نمیگیرد. بازارهای مالی معمولاً بیشتر از واقعیات اقتصادی، خوشبینانه یا بدبینانه واکنش نشان میدهند. به عبارتی سرمایهگذاران به اتفاقاتی که در اقتصاد واقعی میافتد هم از لحاظ زمانی زودتر واکنش نشان میدهند و هم میزان واکنش آنها از آنچه باید
باشد، بالاتر است. در بازار سرمایه ایران به تازگی تعداد زیادی از سرمایهگذاران کمتجربه وارد شدهاند، در همین بین ابزارهای مالی جدیدتری آمده و بازار گستردهتر شده است؛ لذا به طور طبیعی افراد کمتجربهتر نیز در بورس سرمایهگذاری کردهاند و زودتر تحت تاثیر رفتارهای هیجانی قرار میگیرند و نتیجه آن این بود که شاهد چنین رفتارهایی بودیم. با تمام این تفاسیر این مساله به روند روبه جلو بازار خیلی لطمه نمیزند.
حقوقیهای فعال بازار برای برونرفت از وضعیت فعلی چه برنامهای دارند؟ در افق بلندمدت برای سال 93 استراتژی آنها چیست؟
این شرکتها بهاندازه توانشان، فروش خود را متوقف میکنند، چرا که دیدگاه آنها نسبت به سهام بلندمدت است. در صورت افت بیش از حد قیمتها فروشنده نیستند. در شرایط فعلی به دنبال صرف منابع خود برای خرید سهام هستند. با توجه به اینکه چشمانداز اقتصاد روشن دیده میشود، اگر مسائل و مشکلات بازار سرمایه حل و سرمایهگذاران خارجی وارد بورس شوند، سهام را در این قیمتها نمیتوان یافت. با این حال برای امسال انتظار داریم که بازار بازدهی منطقی را در پیش داشته باشد.
با توجه به تاکید اخیر سازمان بورس بر جذب سرمایهگذار خارجی، چه اصلاحاتی باید در مقررات بازار ایجاد شود. به عنوان مثال آیا حذف دامنه نوسان به منظور تطبیق با بازارهای جهانی مناسب است؟
هرکدام از بازارهای دنیا قواعد خاص خودشان را دارند و سرمایهگذار خارجی بیشتر نقدشوندگی را مدنظر قرار میدهد. در بازار ما هم این مقررات محدودیت زیادی برای سرمایهگذار خارجی ایجاد نمیکند، با این حال اگر بازار به عمق و تحلیل کافی برسد، میتوان محدودیتها را حذف کرد.
در قضیه نرخ خوراک گاز شاهد این موضوع بودیم که صنایع سودآور مورد بیمهری قرار میگیرند. ترس سهامداران از افزایش هزینههای سایر صنایع به تبع شرکتهای پتروشیمی، از جمله افزایش نرخ مالکانه سنگآهنیها، بازار را چندین هفته به کما برد. در این راستا چه اقداماتی بایستی از سوی نهادهای مربوط انجام شود تا دیگر شاهد چنین موضوعاتی نباشیم؟
یکسری تصمیمات هر ساله در بودجه دستخوش تغییر میشوند؛ لذا گاهی قانون بودجه برای بازار سرمایه دردسرساز میشود. بحثهایی در خصوص مالیات و بودجه هر ساله در قانون مطرح میشود، تصمیمهای وزارت صنعت در خصوص ورود برخی کالاها به سبد حمایتی و عوارض گمرکی کالاها هرساله بازار را تحت تاثیر قرار میدهد. باید تصمیمات یکشبه را کنار بگذاریم. به عنوان مثال اگر قصد تغییر نرخ گمرکی را داریم اول اعلام شود و یک یا دو سال بعد عملیاتی شود تا سرمایهگذار فرصت تحلیل داشته باشد. قیمت گاز و حاملهای انرژی بهتر است به نحوی از قانون بودجه خارج شوند و به صورت جداگانه و در قالب برنامه بلندمدت تدوین شوند. چرا که سرمایهگذاران این حوزه پس از تصمیم به احداث کارخانه، چندین سال بعد به بهرهبرداری آن
میرسند. یا در بحث هدفمندی یارانهها اگر دولت هماکنون به صورت کامل پلکانهای اجرای آن را بیان کند، میتواند به شفافیت بازار کمک کند. یا اگر عوارض معادن به صورت جداگانه در قالب قانون معدن ثبت شود، نوسانات کمتری را شاهد خواهیم بود. در بحث خوراک گاز مغلطههای زیادی شد. این نرخ به صورت انحصاری توسط دولت بیان میشود و اصلاً رقابتی نیست. همین الان کشورهای منطقه با نرخ کمتری گاز را به واحدهای پتروشیمی خود میدهند و رقم فعلی منطقی نیست. این امر سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی را با تهدید جدی روبهرو ساخته و مشخص نیست سال بعد چه سناریویی در این زمینه ایجاد شود. در خصوص سود شرکتهای پتروشیمی میتوان مواردی را بیان کرد. تا اواخر سالهای 1383-1382 اوره و آمونیاک قیمتی در محدوده 180 تا 250 دلار داشت و این نرخ به 590 دلار هم رسید اما دوباره هماکنون روند نزولی به خود گرفته است؛ لذا کسانی که در اوره و آمونیاک سرمایهگذاری کرده بودند تشخیص درستی داشتهاند و سود بحقی را کسب کردهاند. مورد بعد افزایش نرخ ارز بود که روی افزایش سود این شرکتها تاثیر بسزایی داشت. سوم اینکه این شرکتها برای سرمایهگذاری ریسک بالایی متقبل شده و
بدهیهای ارزی بالایی متعهد شدند و به طور طبیعی انتظار بازدهی مناسبی داشتند. مورد چهارم، چون در منطقه محروم ایجاد شدهاند و کالاهای آنها صادراتی است، سود آنها معاف از مالیات است. وقتی شرکت پتروشیمی 1500 میلیارد تومان سود کرده است، حدود 300 میلیارد آن ناشی از معافیت مالیات است و قسمت اعظم دیگر آن مربوط به افزایش نرخهای جهانی است. از طرفی تحمل ریسک بالا بایستی با بازدهی مناسبی جبران شود و این بازدهی حق واحدهای پتروشیمی است. بیان این موضوع که بازدهی هیچ شرکتی نباید بالاتر از 25 درصد باشد و بازدهی بالاتر از آن را در قالب نرخهایی همچون نرخ گاز تا 25 درصد کسر کنیم، واقعاً ظالمانه است.
سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا دولت به سهامداران نساجی و خودرو که زیان دیدهاند هم حاضر است 25 درصد جبران خسارت بدهد؟ از طرفی سرمایهگذاران هم سهام این شرکتها را به چندین برابر قیمت اسمی از سرمایهگذار اصلی خریداری کردهاند و حتی همان 25 درصد را هم به دست نیاوردهاند. به هر حال با مغلطهها و حتی برنامههای تلویزیونی در این موضوع نرخ گاز بیمنطق بالا رفت. مسوولان میتوانستند روی صادرات عوارض بگذارند یا معافیتهای مالیاتی را بردارند. اینکه صرفاً به دلیل سقف سود 25 درصد نرخ گاز را افزایش دهیم از منطق به دور است. سهامدار در بورس در صنایع نساجی، چوب، کاغذ و کارتن و سیمان ضرر کرده است و در بخشی از پرتفوی خود از شرکتهای پتروشیمی سود کرده است تا جبران زیان سایر صنایع شود که متاسفانه سود این بخش هم کمتر و سبب شد اعتماد بازار کم شود.
نظر شما در خصوص نرخهای بالای سود بانکی چیست؟
به نظر من این نرخها بیرویه بالا رفته است. این رقابت غیرمنطقی است و باید هرچه زودتر برای آن چارهای اندیشیده شود.
در این بازار بهترین صنایع به اعتقاد شما کدام صنایع هستند؟
صنعت نفت و گاز پتروشیمی همچنان یکی از بهترین گروهها برای سرمایهگذاری محسوب میشوند به شرطی که سرمایهگذار نگاه نوسانگیری نداشته باشد و بلندمدتتر نگاه کند.
با توجه به تغییرات وضعیت سیاسی و اقتصادی در سال جاری وضعیت بازار را چگونه پیشبینی میکنید؟
پیشبینی دقیق امکانپذیر نیست اما بازدهی معقولی را میتوان برای سال جاری متصور شد و به نظر من بهترین زمینه سرمایهگذاری در سال جاری کماکان بورس خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید