در تقابل دیدگاه سلبی و ایجابی کدام پیروز میشود؟
پیچیدگی مساله فیلترینگ
به طور کلی در ایران دو دیدگاه در حوزه رسانههای جدید اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و حتی رادیو و تلویزیون وجود دارد: دیدگاهی که با روشهای سلبی و برخورد و ممانعت و فیلترینگ و پارازیت و ممنوعیت با این ابزارها برخورد میکند و از زمان ورود رادیو به ایران میتوان رگههایی از این دیدگاه را رصد کرد و دیدگاه دیگری که معتقد بر مواجهه ایجابی با فناوریهای رسانهای است و بر استفاده از ظرفیتها و فرصتهای این فناوریها تاکید دارد.
به طور کلی در ایران دو دیدگاه در حوزه رسانههای جدید اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و حتی رادیو و تلویزیون وجود دارد: دیدگاهی که با روشهای سلبی و برخورد و ممانعت و فیلترینگ و پارازیت و ممنوعیت با این ابزارها برخورد میکند و از زمان ورود رادیو به ایران میتوان رگههایی از این دیدگاه را رصد کرد و دیدگاه دیگری که معتقد بر مواجهه ایجابی با فناوریهای رسانهای است و بر استفاده از ظرفیتها و فرصتهای این فناوریها تاکید دارد.
آنچه در صحنه سیاست و مدیریت در ایران در حوزه فیلترینگ مشاهده میشود، ادامه همین برخورد دیدگاههاست. فعلاً آن دیدگاهی که بر کرسی نشسته و تدابیر خود را اجرا میکند دیدگاه سلبی است. دیدگاه ایجابی در حال حاضر نقش اپوزیسیون را ایفا میکند و به همین دلیل در اقلیت است، اگر چه دیدگاه ایجابی دارای پایگاه اجتماعی قدرتمندی است و در دولت نیز حضور دارد اما ظاهراً قدرت اجرایی اندکی در حوزه فیلترینگ دارد. باید منتظر ماند و دید که تقابل دو دیدگاه در نهایت به چه سمتی خواهند رفت.
تا آن موقع کاربران، کار خود را میکنند و بدون توجه به هر دو دیدگاه با روشهایی که خود ابداع کردهاند از موانع عبور میکنند و به خواستههای خود میرسند. به قول ظریفی، در ایران به تعداد آدمها راه برای رسیدن به فناوریهای رسانهای وجود دارد.
فیلتر کردن سایتها در ایران منحصر به سایتهای دارای محتوای غیراخلاقی نیست، برخی سایتهای خبری و سیاسی نیز مشمول این تصمیم شدهاند و تعدادی از شبکههای اجتماعی مجازی نیز که اساساً محتوایی در آنها توسط خود سایتها تولید نمیشود، مشمول فیلترینگ قرار گرفتهاند. در این شبکهها، کاربران هستند که محتوایی تولید میکنند و در معرض دید دیگران قرار میدهند. مدتی پیش با فیلتر شدن اپلیکیشن ویچت که یک شبکه اجتماعی مبتنی بر موبایل است، انتقادها به تصمیمات کمیته فیلترینگ اوج گرفت. این شبکه اجتماعی که وابسته به شبکه تنسنت چین است امکان ارتباط صوتی، متنی و تصویری میان اعضای شبکه را بر روی موبایل فراهم میآورد. تقریباً تمام سایتها و شبکههای اجتماعی بزرگ دنیا دارای نسخه اپلیکیشن موبایلی نیز هستند و بخشی از کاربران این شبکهها از طریق این ابزارها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
گفته شده که این اقدام به منظور جلوگیری از ورود کاربران این ابزار به حریم خصوصی دیگران صورت گرفته است و به همین جهت اکنون بحث بر سر این است که نوع دیگری از فیلترینگ هوشمند اجرا شود که فقط آن بخش دارای مساله و مشکل فیلتر شود و بقیه بخشها فعال و در دسترس باقی بماند.
وقتی اپراتور سوم تلفن همراه راه افتاد، سرویس ارتباط ویدئویی را به مدت کوتاهی بر روی موبایل ارائه میکرد اما با مخالفتی که از سوی برخی محافل و مجامع انجام شد این سرویس تا اطلاع ثانوی معلق شد. به نظر میرسد در خلاء این سرویس رسمی، کاربران جوان تلفن همراه راهی دیگر برای این نوع ارتباط با یکدیگر پیدا کردهاند که به مذاق برخیها خوش نیامده است.
چندی پیش دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی اعلام کرد پیشنویس نظام جامع پالایش فضای اینترنت در این شورا در حال تدوین است و بهزودی تصویب و ابلاغ میشود. او وعده داده که با اجرای این مصوبه، دوران سلیقهگرایی در فیلترینگ سایتها به اتمام خواهد رسید.
وقتی اعلام شد سیاستگذاری در حوزه فیلترینگ قرار است به شورای عالی فضای مجازی واگذار شود دبیر کمیته تعیین مصادیق بهشدت موضعگیری کرده و گفت این شورا نباید در امور اجرایی دخالت کند. اما واقعیت این است که صحنه سیاست در ایران تا حد زیادی تغییر کرده است. آنچه تاکنون در زمینه فیلترینگ اجرا شده بیش از آنکه بر مبنای قانون باشد بر مبنای سلیقه بوده است. به همین دلیل اغلب وبسایتهای فیلترشده اساساً فاقد محتوای تولیدی به معنای رسانهای آن هستند. مثلاً فیلتر کردن یک بلاگ سرویس که محتوای آن توسط هزاران نویسنده تولید میشود چه دلیلی دارد؟ چرا به جای فیلتر کردن یک یا چند صفحه با محتوای مجرمانه تمام صفحات وبلاگهای زیرمجموعه یک بلاگ سرویس فیلتر شده است؟ ادامه این شیوه فیلتر کردن مدتی است به حوزه شبکههای اجتماعی مجازی کشیده شده و بزرگترین اجتماعات مجازی از دسترسی ایرانیان خارج هستند. هر چند ایرانیان به موازات فیلترینگ با پدیده ضدفیلتر نیز آشنا شده و یکی از بزرگترین مصرفکنندگان «ویپیان» در دنیا به شمار میروند؛ به گونهای که حجم تجارت ویپیان در ایران بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان در ماه میشود. به اعضا و دبیر محترم
شورای عالی فضای مجازی توصیه میشود قبل از تصمیمگیری نهایی درباره تدوین نظام جامع پالایش فضای اینترنت، یک بار گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را درباره وضعیت فیلترینگ در ایران و جهان مطالعه کنند. این گزارش روی سایت این مرکز قابل دانلود است. بر اساس این گزارش، ایران در کنار چین و عربستان یکی از سختگیرانهترین نظامهای پالایش اینترنت در دنیا را اعمال میکند. معنای این حرف این است که ما در زمینه فیلترینگ سایتها تقریباً به انتهای خط رسیدهایم اما از این سو وضعیت چگونه است؟ با این حجم تجارت ویپیان تقریباً ایرانیها به تمام وبسایتهای فیلترشده دسترسی دارند. این وسط چه کسانی سود میکنند؟ وقتی شما مردم را وادار کنید برای کارهای روزمره و قانونی خود از فیلترشکن استفاده کنند طبیعی است قبح این عمل میریزد و همه تشویق به استفاده از این ابزارها میشوند. راهکار این مساله، طراحی سامانههای فیلترینگ هوشمند است. فیلترینگی که تنها محتوای مجرمانه را از دسترس خارج کند.
مدتی پیش دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه از درخواست دبیرخانه این کارگروه از وزرای علوم و بهداشت برای اعلام فهرست سایتهای علمی مورد نیاز خبر داد. این عملاً به معنای برنامهریزی برای اعمال شیوهای جدید از فیلترینگ در ایران است که بهعنوان فیلترینگ سفید قلمداد میشود. در شیوه مرسوم فیلترینگ، فقط لیست سایتهای سیاه یا دارای محتوای مجرمانه به نرمافزار نصبشده در گیتوی مخابرات داده میشود و دسترسی به وبسایتهای دیگر برای عموم آزاد است اما در فیلترینگ سفید، فقط لیست سایتهای مجاز در گیتوی نصب شده و بقیه سایتها غیرمجاز شمرده میشوند. تاکنون روش فیلترینگ سیاه در ایران اعمال میشده که البته انتقادات زیادی به آن وارد است اما فیلترینگ سفید بهمراتب خطرناکتر از نوع اول است چرا که هیچ فرد یا سازمانی به تنهایی قادر نیست تمام محتوای وب را رصد و بررسی کند و سیاه را از سفید تشخیص دهد.کسانی که دستور ارسال فهرست سایتهای علمی مجاز را به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارسال کردهاند احتمالاً اطلاع دقیقی از تعداد وبسایتهای دنیا که بالغ بر 300 میلیون وبسایت میشود و تعداد
صفحات زیردامنه این وبسایتها که به چند میلیارد بالغ میشود، نداشتهاند.
از سوی دیگر ممکن است وبسایتهایی که مرجع استفاده در وزارت علوم و دانشگاهها هستند معدود بوده و بخشی از آنها توسط نهادها و مجموعههای مثلاً تحت پوشش وزارت صنعت، معدن و تجارت مورد نیاز باشند یا سایر دستگاهها و نهادهای حوزه وزارت جهاد کشاورزی، اقتصاد و دارایی و وزارت امور خارجه و دهها نهاد دیگر به این وبسایتها نیاز داشته باشند، در این صورت منطق دبیر کمیته فیلترینگ ایجاب میکند که به تمام این نهادها نامههایی جداگانه ارسال شده و درخواست لیست سفید شود. پس میبینید که این شیوه چندان منطقی نیست و بهتر آن است که همان شیوه فیلترینگ سیاه دنبال شود که بهرغم همه کموکاستیها و انتقادهایی که به آن وارد است بر مبنای محتوای مجرمانه تنظیم میشود. واقعیت این است که تنها بخش اندکی از وبسایتهای فعال روی اینترنت دارای محتوای مجرمانه هستند که این نسبت، به 10 درصد هم نمیرسد. هرچند همین تعداد وبسایتها بسیار زیاد است اما نمیتوان به استناد آنها دسترسی کاربران را به کل اینترنت محدود کرد و درخواست لیست سفید از دو وزارتخانه داشت. خودتان را بگذارید جای کارشناسان فنی دو وزارتخانه علوم و بهداشت که نامه دبیر کمیته فیلترینگ به
آنها ارجاع شده و اکنون میخواهند لیست مذکور را تهیه کنند. آیا اساساً با این سرعت اینترنت و امکانات موجود میتوان لیست سفیدی از سایتهای علمی دنیا تهیه کرد؟
در هر صورت به نظر میرسد آنچه در صحنه فیلترینگ مشاهده میشود حضور دیدگاههای متفاوت است؛ دیدگاه سلبی و دیدگاه ایجابی. باید منتظر بود و دید آیا دیدگاه سلبی میتواند همچنان به روند فعالیت خود ادامه دهد یا اینکه سرانجام دیدگاه ایجابی راهی برای تقویت پایگاه خود پیدا خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید