مغرور و نگران
دیدگاه ایران
داشتن منافع مشترک با آمریکا به معنای دادن دست دوستی ایران با آمریکا نیست. برای کشوری که مدتها دارای روابط بینالمللی محدودی بوده است، ورود گسترده به عرصههای مختلف به همان اندازهای که خوشایند است غیرعادی نیز هست. این تجربه کنونی ایران است. با کشیده شدن باراک اوباما به باتلاق عراق که وی گمان میکرد از آن رهایی جسته است، ایران فرصتی یافته تا نفوذ خود را در آنجا تقویت کند.
داشتن منافع مشترک با آمریکا به معنای دادن دست دوستی ایران با آمریکا نیست.
برای کشوری که مدتها دارای روابط بینالمللی محدودی بوده است، ورود گسترده به عرصههای مختلف به همان اندازهای که خوشایند است غیرعادی نیز هست. این تجربه کنونی ایران است. با کشیده شدن باراک اوباما به باتلاق عراق که وی گمان میکرد از آن رهایی جسته است، ایران فرصتی یافته تا نفوذ خود را در آنجا تقویت کند. دوازده سال بعد از آنکه یک رئیسجمهور آمریکا به این کشور لقب «محور شرارت» داد، جانشین وی در ایران به حالت زانوزده در برابرشان به تصویر کشیده میشود. حاکمان ایران اندکی مغرور به نظر میرسند.
با وجود این، تندروهایی که بخشهایی از عراق را به تصرف خود درآوردهاند خطر بزرگتری برای ایران هستند تا برای ایالات متحده. آنها درصدد کشتن شیعهها هستند که بیشتر جمعیت عراق را تشکیل میدهند. در صورت تسلط بر قسمتهای مختلف عراق، آنها بهزودی در مرزهای عراق ارعاب ایجاد خواهند کرد. رئیسجمهور ایران، حسن روحانی، به اندازه آمریکاییها خواهان ممانعت از افتادن بخشی از عراق از هم پاشیده در کنترل تروریستها است.
بهعلاوه، ایران که با نفوذ خود در سوریه و لبنان هنوز هم قوی است نمیخواهد نفوذ خود را در عراق از دست بدهد. با تمام اینها، ایران هشت سال را صرف حمایت و تقویت نخستوزیر عراق، نوری المالکی کرده است و هنگامیکه وی بیشتر کرسیها را در انتخابات عمومی عراق در پایان آوریل به دست آورد ایران خشنود شد. همانند آمریکاییها، ایرانیها دوست ندارند افراطیون گروه «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) باعث براندازی او شوند.
اما این بدان معنا نیست که رهبران ایران دشمن قدیمی خود یعنی آمریکا را دوست میپندارند. مطمئناً آنها خود را محق میدانند که به غرب هشدار دهند اجازه ندهد کمکهایش به نیروهای شورشی در سوریه به دست شورشیانی مشابه آنها در عراق بیفتد. از نظر تهران، شدیدترین تناقضها در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد.
حمید ابوطالبی، دیپلماتی که اخیراً بهعنوان نماینده ایران در سازمان ملل پیشنهاد شد اما آمریکا با استناد به فرض دست داشتن وی در محاصره سفارت آمریکا در سال 1979 و گروگانگیری کارکنان آن از اعطای ویزا به وی سرباز زد، در کنفرانسی که در 14 ژوئن در تهران و به پاسداشت سالگرد انتخاب آقای روحانی به مقام ریاست جمهوری برگزار شد در ردیف اول نشسته بود. آقای ابوطالبی که از طرف یک عضو کنگره آمریکا تروریست خوانده شد در هیات همراه آقای روحانی است و تقریباً همه جا او را همراهی میکند. با وجود این ، سناتور لینزی گراهام، که در ماه نوامبر «رژیم » ایران را «جنایتکار» و «بزرگترین حامی تروریسم» در جهان خواند، هماکنون از کاخ سفید میخواهد تا با ایران درباره عراق صحبت کند.
اما ایرانیها مراقب هستند که بیش از حد درگیر نشوند. دولت ایران نیز بعد از روابط سرد با عربستان سعودی و کویت با احتیاط در حال گشودن باب گفتوگو با آنهاست.
رهبران ایران از ارسال کمکهای نظامی در مقیاس گسترده به آقای مالکی طفره میروند. یک دلیل این است که آنها توانایی مالی محدودی دارند. حمایت آنها از حزبالله، گروه شبهنظامی شیعه لبنان، و رژیم بشار اسد در سوریه برایشان ارزان تمام نشده است. اقتصاد ایران بهخاطر تحریمهای اقتصادی غرب، تورم و بیکاری ضعیف شده است و خاطره هشت سال جنگ با عراق از سال 1980، که در آن نزدیک به نیم میلیون نفر از دو طرف جنگ کشته شدند، همچنان زنده است.
با وجود این اگر داعش بخواهد بغداد یا زیارتگاههای مورد احترام شیعیان در شهرهای نجف یا کربلا را که هرسال صدها هزار زائر ایرانی به زیارت آنها میروند، تهدید کند، موضوع تغییر خواهد کرد. علی دامون، یک مشاور املاک در بخش مرفهنشین شمال تهران میگوید «ما به یک جنگ دیگر نیاز نداریم.»
رهبران ایران مصمم هستند تا مانورهای دیپلماتیک زیادی انجام دهند و ممکن است به شیعیان طرفدار خود در عراق کمک نظامی برسانند. اما غیرمحتمل است که ایران با نیروی نظامی وارد شود مگر آنکه اوضاع برای دولت عراق در بغداد وخیم شود.
منبع: /اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید