تاریخ انتشار:
درباره وضعیت ایران پس از دو تصمیم بزرگ دیپلماتیک
از معادله ۶۷ تا معادله ۹۵
اگر همین الان به خیابان برویم و از رهگذران بخواهیم که مهمترین توافقات و قراردادهای خارجی ایران در چهار دهه گذشته را فهرست کنند، به احتمال قریب به یقین، آنهایی که توانایی پاسخ به این پرسش را دارند، در صدر فهرست خود از «برجام» نام خواهند برد و باز هم به احتمال بسیار زیاد فهرست در همین یک خط تمام خواهد شد. شاید برخی از عابران که سنینی بالاتر داشته باشند، با فشار به حافظه خود مقطع حساس دیگری را نیز به یاد بیاورند. مقطعی که با پذیرش قطعنامه 598 جنگ هشتساله ایران و عراق پایان یافت و شهروندان ایرانی وارد مرحلهای تازه از زندگی خود شدند. اگر از تحلیلگران مسائل ایران هم این پرسش طرح شود که مهمترین توافقات و قراردادهای بینالمللی ایران در چهار دهه اخیر چه بوده است، مطمئناً از دو مورد برجام و پذیرش قطعنامه 598 به سادگی گذر نخواهند کرد. دو نقطه عطفی که میتواند تاریخ پس از انقلاب را به پیش و پس از خود تقسیم کند.
حال بیاییم و پرسش دیگری را مطرح کنیم. فکر میکنید وضعیت اقتصادی این مرز پرگهر پس از پذیرش قطعنامه در سال 1367 سختتر بود یا پس از برجام!
احتمالاً بسیاری از ما با شنیدن این پرسش در ذهن خواهیم گفت که مبنای این پرسش دارای ایراد است و در حکم قیاس معالفارق جای میگیرد. حکماً اقداماتی که دولت موسوی در ماههای پس از پذیرش قطعنامه انجام داد و پس از آن اکبر هاشمیرفسنجانی از سال 1368 به بعد، بسیار سختتر و پیچیدهتر از اقداماتی است که حسن روحانی پس از سال 1392 و به ویژه پس از اجرای برجام در سال 1395 انجام داده و باید در ادامه انجام بدهد. بازسازی ایران پس از جنگ هشتساله، تحریمهای کمرشکن، کاهش شدید قیمت نفت و... مسیری پرسنگلاخ را در مقابل دولتمردان برای رسیدن به وضعیت باثبات اقتصادی در کشور به وجود آورده بود. با این حال اگر با دقت بیشتر به این پرسش بنگریم دستکم برخی شباهتها را میان سال 1367 و دو سه سال اخیر خواهیم یافت. نرخ تورم در سال 1367 حدود 28 درصد بوده است و در سال 1392 با گذشت 24 سال از جنگ و ایجاد زیرساختهای مهم اقتصادی طبق آمار رسمی به حدود 35 درصد رسیده بود. آماری که تحلیلگران اقتصادی آن را بسیار خوشبینانه ارزیابی میکردند. از نظر رشد اقتصادی نیز سال 1392 حدود چند دهم درصد پایینتر از سال 1367 قرار داشت و میزان رشد اقتصادی هر دو مقطع
حدود منفی پنج درصد بود.
با همه این احوال اگر چه دولت حسن روحانی در دو سال اخیر گامهای بزرگی در زمینه مهار تورم و تلاش برای بهبود رشد اقتصادی داشته است، اما ایران پسابرجام هنوز با چالشهای بزرگی در این موارد مواجه است. با توجه به این شباهتها احتمالاً تا حدودی به منطق پرسش مطرحشده درباره شباهتهای ایام پس از پذیرش قطعنامه و پسابرجام پی خواهیم برد. حال بد نیست به برخی از تفاوتهای این دو دوره بپردازیم. به هر صورت در حدود سه دههای که از جنگ هشتساله میگذرد بسیاری از ساختارهای اقتصادی کشور به صورت کامل بازسازی شده است، در سالهای آغازین دهه 80 کشور با رونق اقتصادی، ثبات، رشد اقتصادی هشتدرصدی، کاهش تورم، کاهش آمار میزان رشد بیکاری و... مواجه بود. اما با تغییر سیاستهای اقتصادی در دولتهای نهم و دهم، برخی سیاستهای ماجراجویانه دولت و کارشکنیهای قدرتهای جهانی عملاً اقتصاد ایران با بحرانی بزرگ مواجه شد. بحرانی که هنوز گریبان این کهندیار را رها نکرده است و در نتیجه در بخش شاخصهای اقتصادی نزدیکی تاسفباری به دوران پیش از بازسازیهای خرابیهای جنگ پیدا کردهایم. از پارامترهای متفاوت دیگر این دو دوره میتوان به بحران آب اشاره کرد.
در سال 1367 بحران آب مشکلی لاینحل نبود، اما امروز به دلیل اغتشاشات بزرگ آبی سالهای 1385 تا 1392 که به سبب سیاستهای دولتهای وقت به وجود آمده است و همچنین تغییر اقلیم، آب به یکی از کابوسهای همه دلسوزان این کهندیار بدل شده است.
بحران ریزگردها نیز بحرانی جدید برای ایران به شمار میرود. نوع نگاه شهروندان به مسوولان نیز در این دو دوره تا حدود زیادی متفاوت شده است. مردم در اواخر دهه 60 بخش عمده مدیران ارشد اجرایی را از پاکدستترین نیروهای کشور میدانستند و در نتیجه تا حدود زیادی به سخنان و اقدامات آنها فارغ از درست یا اشتباه بودن آنها اعتماد داشتند. هنوز هم هنگامی که سخن از پاکدستی به میان میآید نام مدیران ارشد آن دوره در ذهن بسیاری از شهروندان نقش میبندد. اما آیا میتوان با وجود کارنامه مدیران دو دولت سابق و برخی فیشهای حقوقی این گزاره را درباره مدیران چند سال اخیر نیز صادق دانست؟ پروندههای تخلفات مالی چندده هزارمیلیاردی، افزایش عینی شکاف طبقاتی و... قاعدتاً دولت فعلی را با مسالهای به نام کاهش سرمایه اجتماعی مواجه کرده است. در عرصه بینالملل نیز ایران در سال 1367 با منطقهای امنتر مواجه بود. ایران با وجود جنگ هشتساله، پس از آتشبس نگرانی خاص امنیتی نداشت. اما امروز ایران و همه کشورهای علاقهمند به صلح و آرامش در منطقه نگران داعش، گروههای تکفیری تروریستی و... هستند.
بحرانهای دیگری نیز وجود دارد که مجال آن در این نوشتار نمیگنجد. با این توضیحات احتمالاً دیگر نتوانیم به این سادگیها درباره پرسش مهم این نوشتار که پاسخ به معادله سال 1367 برای دولتمردان ایران سختتر و پیچیدهتر بود یا حل معادله سال 1395، سخن بگوییم.
دیدگاه تان را بنویسید