ضعف نفس چگونه منجر به تهدید شد؟
فراز و فرود اولین رئیسجمهور
اولین رئیسجمهور ایران در ۴۶سالگی به ریاست جمهوری رسید. او از همان روزهای نخست انقلاب در سخنرانیها و مناظرهها سعی داشت از خود چهرهای منتقد وضع موجود به نمایش بگذارد. ابوالحسن بنیصدر که طی ۲۰ سال در جامعه فرانسه به چهره شناختهشدهای تبدیلشده بود، توانست در جهت جلب و جذب دانشجویان مخالف رژیم شاه نقش ایفا کند.
اولین رئیسجمهور ایران در 46سالگی به ریاست جمهوری رسید. او از همان روزهای نخست انقلاب در سخنرانیها و مناظرهها سعی داشت از خود چهرهای منتقد وضع موجود به نمایش بگذارد. ابوالحسن بنیصدر که طی 20 سال در جامعه فرانسه به چهره شناختهشدهای تبدیلشده بود، توانست در جهت جلب و جذب دانشجویان مخالف رژیم شاه نقش ایفا کند. همین ایفای نقش بعدها در جهتگیری او برای تبدیل شدن به یکی از چهرههای سیاسی وقت تاثیر بسزایی داشت. یکی از مهمترین نقشهای او در یک سال نخست انقلاب، دوری از هرگونه سمتهای اجرایی و آماده شدن برای یک جایگاه سیاسی برتر بود. برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری او بخت یاریهای دیگری هم داشت. صحنهآرایی و معادله سیاسی به سمتی پیش رفت که در کنار برتریهایی که در فعالیتهای رقابتی به دست آورد، همه به سمتی هدایت شد که او بتواند در جایگاه اولین رئیسجمهور ایران قرار گیرد. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی افراد بسیاری برای ریاستجمهوری مطرح بودند که سرآمد همه آنها امام خمینی بود که ایشان با قاطعیت چنین جایگاهی را برای خویش مردود دانستند. سپس آیتالله سیدمحمود طالقانی مطرح شد. پس از آن در حول و حوش انتخابات،
دکتر بهشتی و مهندس بازرگان مورد توجه برخی از اشخاص و احزاب قرار گرفتند که دکتر بهشتی به دلیل عدم موافقت امام و بازرگان به دلیل اختلافنظر در نهضت آزادی منصرف شدند.
در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری، 124 نفر ثبتنام کردند. قانون اساسی جمهوری اسلامی، تشخیص صلاحیت داوطلبان ریاستجمهوری را در دوره اول بر عهده رهبری نهاده بود. اما امام در این باره فرمودند:
«...با اینکه در این دوره به حسب قانون اساسی مصوب از ناحیه ملت، تصدیق صلاحیت رئیسجمهور و واجد شرایط بودن او به عهده اینجانب است... امر صلاحیت را از اینجانب به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نمایند.»1 بنیانگذار انقلاب، همچنین در دیدار با دانشجویان پیرو خط امام، به این تعداد زیاد نامزد اشاره کردند و با ذکر اینکه برخی از این افراد منحرف و ناشناس هستند، این موضوع را اخلال در ریاستجمهوری و بدنام کردن جمهوری اسلامی و به هم ریختن مملکت دانستند. ظاهراً از ناحیه امام، صلاحیت نامزدها مردود اعلام نشد، از این رو کمیته نظارت بر تبلیغات انتخابات به ریاست سیدمحمد موسویخوئینیها، با همکاری وزارت کشور با کسب اجازه از امام صلاحیت نامزدها را مورد بررسی قرار داد. در آن زمان دانشجویان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسی با همیاری و گردانندگی موسویخوئینیها، به استناد اسنادی که در سفارت آمریکا بدان دست یافته بودند، افشاگری شدیدی علیه بسیاری از نیروهای سیاسی آغاز کردند، به همین دلیل در یک مرحله 73 نفر از دور رقابت انتخابات به دلیل این افشاگری خارج شدند و تنی چند از افراد، به دلیل ارتباط با ساواک بهطور قانونی
از دور رقابت کنار گذاشته شدند.2
بالاخره وزارت کشور (به سرپرستی هاشمیرفسنجانی) در مجموع 10 نفر را به عنوان رقبای انتخاباتی به مردم اعلام کرد که عبارت بودند از: 1-جلالالدین فارسی، 2-ابوالحسن بنیصدر، 3-صادق قطبزاده، 4-دریادار سیداحمد مدنی، 5-کاظم سامی، 6-مسعود رجوی، 7-صادق طباطبایی، 8-داریوش فروهر، 9-حسن ابراهیم حبیبی و 10-محمد مکری.3 بزرگترین اقبال بنیصدر، خروج روحانیت از رقابت در انتخابات بود. وقتی امام خمینی در نطقی از حضور روحانیت در عالیترین پست اجرای کشور ممانعت به عمل آورند عملاً بزرگترین رقیب بنیصدر و روحانیون طراز اول همچون دکتر بهشتی با آگاهی از نظر امام از نامزدی انتخابات پرهیز کردند. معدود روحانیون حاضر در صحنه مانند خلخالی (به نفع بنیصدر کنار رفت) نیز پس از انتشار مصاحبه حامد الگار با امام خمینی، از حضور در رقابت انتخاباتی منصرف شدند.4 امام در آن مصاحبه متذکر شده بودند: «روحانیت در حکومت نقش دارد، نمیخواهد حاکم باشد، لکن میخواهد نقش داشته باشد، در همین قضیه انتخابات ریاستجمهوری، خیلی از دانشگاهیان آمدند گفتند به دیگران اعتمادی نیست، رئیسجمهور از روحانیون باشد، من گفتم نه. روحانیون باید نقش داشته باشند،
کنترل باید داشته باشند، این به منزله کنترل یک ملت و مملکت است، اگر دولت بخواهد پایش را کج بگذارد، روحانیون جلویش را میگیرد، روحانیت نه میخواهد نخستوزیر و رئیسجمهور شود، صلاحشان هم نیست که اینها بشوند. لکن نقش مراقبت دارد، نقش مراقبت این است که اینها را کنترل کند.»5 تلاش اعضای حزب جمهوری برای متقاعد کردن امام برای حضور روحانیون مخصوصاً آیتالله بهشتی بیثمر ماند.6
بدین ترتیب یکی دو روحانی صاحب نفوذ از دور رقابتهای انتخاباتی دور ماندند و تنها سیاستمدار کهنهکار در عرصه رقابت جلالالدین فارسی بود که صلاحیت او ابتدا مورد تردید قرار گرفت اما بعد از سوی وزارت کشور تایید شد. اما کمی بعد، مراجعات زیاد برخی از فعالان سیاسی به دفتر امام موجب شد امام شخصاً پرونده ایشان را از وزارت کشور بخواهند که هاشمیرفسنجانی و آقای فارسی با پرونده وی خدمت امام رسیدند. امام پس از شنیدن حرفهای فارسی، فرمودند که ایشان ایرانیالاصل نیست و اولین رئیسجمهور ما نباید شبهه قانونی در موردش باشد. در این بین مسعود رجوی تنها کاندیدای انتخاباتی بود که پیشتر خبر مخالفت او با قانون اساسی در بین نزدیکان او منتشر شده بود. چند روز مانده به انتخابات، فداییان اسلام در تاریخ 29 دی 1358 با صدور نامهای سرگشاده، خطاب به شورای انقلاب حذف برخی کاندیداهای منحرف را خواستار شدند. در پایان این نامه آمده بود، چنانچه تا آخرین ساعت روز یکشنبه 30 دی 1358، شورای انقلاب تکلیف شرعی و قانونی خود را با صراحت و قاطعیت کامل در این مورد حیاتی انجام ندهد، سازمان فداییان اسلام وظایف خطیر خویش را نسبت به این موضوع به مرحله اجرا
میگذارد.7 در تاریخ 29 دی استفتایی از امام صورت گرفت، متن سوال درباره انتخابات ریاستجمهوری و اعتقاد آنها به قانون اساسی بود، امام در پاسخ گفتند: «کسی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رای مثبت نداده، صلاحیت رئیسجمهوری ایران را ندارد.»8 بدین ترتیب دو رقیب دیگر در انتخابات از ادامه مسیر باز ماندند و بنیصدر به همراه احمد مدنی، صادق قطبزاده، کاظم سامی، داریوش فروهر، صادق طباطبایی، محمد مکری و حسن حبیبی به مرحله نهایی راه یافتند و در نهایت ابوالحسن بنیصدر با 10 میلیون و 700 هزار رای به ریاستجمهوری برگزیده شد. 15 بهمن 1358 در بیمارستان قلب تهران حکم اولین رئیسجمهور ایران تنفیذ شد. ابتدا سیداحمد فرزند امام حکم ریاستجمهوری را خواند و سپس امام خمینی(ره) با آیه «حب الدنیا راس کلی الخطیئه» به پیشواز ریاستجمهوری ابوالحسن بنیصدر رفت. امام در همین مراسم تنفیذ توصیهای به بنیصدر کرد که بعدها ابعاد واقعی آن در جامعه سیاسی آن روز گشوده شد. «من از آقای بنیصدر میخواهم مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در احوال روحیشان تفاوتی نباشد.» و سپس اضافه کردند «متفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.»9 به یک
تعبیر، بنیانگذار انقلاب از آینده سیاسی او پیشبینی به دست دادند که ماههای بعد، ابعاد بیشتری از آن هویدا شد. 17 ماه پس از روزی که بنیصدر حکم خود را دریافت کرد با تصویب لایحه عدمکفایت رئیسجمهور از سوی مجلس عزل شد و 38 روز بعد از یک پایگاه هوایی در تهران به مقصد فرانسه فرار کرد. بعدها آیتالله ریشهری وزیر وقت اطلاعات با اعلام اینکه هفت نفر در رابطه با فرار بنیصدر بازداشت شدهاند، گفت: «بنیصدر احتمالاً از دو روز قبل در محوطه فرودگاه مخفی بوده و هنگام پرواز هواپیما دو آمبولانس نیز در نزدیکی هواپیما دیده شدهاند که احتمالاً زن بنیصدر نیز در یکی از آمبولانسها بوده و همراه بنیصدر از کشور خارج شده است.»10
منابع:
1 ـ. در تکاپوی آزادی، تهران، قلم، 1379، چاپ اول، جلد دوم، ص 336
2 ـ هاشمیرفسنجانی، اکبر؛ انقلاب و پیروزی، کارنامه و خاطرات سالهای 1357 و 1358، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف اسلامی، 1383، چاپ اول، صص 418-417
3 ـ فوزی، یحیی؛ پیشین، ص 305 و دارابی، علی؛ پیشین، ص 148 و خوشزاد، اکبر؛ پیشین، ص 40
4 ـ صالح، سیدمحسن؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فعالیتها از 1357 تا 1384، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 626
5 -حاج سیدجوادی، سیدفرید؛ پیشین، صص 29-28
6 ـ هاشمیرفسنجانی، اکبر؛ پیشین، ص 416
7 ـ هاشمیرفسنجانی، اکبر؛ پیشین، ص 417
8- صالح، سیدمحسن؛ پیشین، ص 640
9 ـ مستند تلویزیونی: روایت یک کودتا
10 ـ جزییاتی از فرار بنیصدر، فارس، 8 مرداد 93
دیدگاه تان را بنویسید